با یاد شانههای تو (کتاب) |
|
نویسنده | غلامرضا طریقی |
---|
موضوع | شعر |
---|
سبک | کلاسیک |
---|
زبان | فارسی |
---|
تعداد جلد | ۱ جلد |
---|
تعداد صفحات | ۱۲۲ |
---|
قطع | رقعی |
---|
|
ناشر | انتشارات نیماژ |
---|
محل نشر | تهران |
---|
تاریخ نشر | ۱۳۹۵ |
---|
شمارگان | ۱۱۰۰ |
---|
شابک | ۹۷۸۶۰۰۳۶۷۱۹۸۰ |
---|
نوع رسانه | کتاب |
---|
وبسایت ناشر | https://nashrenimaj.com/ |
---|
با یاد شانههای تو کتابی نوشته غلامرضا طریقی، شاعر زنجانی در سبک کلاسیک که توسط انتشارات نیماژ در سال ۱۳۹۵ به چاپ رسید.[۱]
نویسنده
غلامرضا طریقی (زاده ۳۱ اردیبهشت ۱۳۵۶ در زنجان) شاعر معاصر، آغاز فعالیت حرفهای و سرودن شعر را از هفده سالگی در سال ۱۳۷۳، با تشویق شاعر همشهریاش، حسین منزوی آغاز کرد. طریقی از سال ۱۳۹۴ با طراحی و راهاندازی پایگاه نقد شعر در بنیاد شعر و ادبیات داستانی فعالیتش را رسمیتر کرد و از سال ۱۳۹۹ بهعنوان رئیس گروه شعر خانه کتاب و ادبیات ایران انتخاب شد.
غلامرضا طریقی دارای رتبه اول و برگزیده کنگرههای شعر و قصه جوان کشور است و در کارنامهاش داوری بیش از پنجاه جایزه و کنگره شعر ملی وجود دارد. وی همچنین دارای نشان درجه یک هنری در رشته شعر از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است.[۲]
نمونهای از اشعار
با یاد شانههای تو سر آفریده است
ایزد چه قدر شانه به سر آفریده است
معجون سرنوشت مرا با سرشت تو
بیشک به شکل شیر و شکر آفریده است
پای مرا برای دویدن به سوی تو
پای تو را برای سفر آفریده است
لبخند را به روی لبانت چه پایدار
اخم تو را چه زودگذر آفریده است
هر چیز را که یک سر سوزن شبیه توست
خوب آفریده است ـ اگر آفریده است
تا چشم شور بر تو نیفتد هر آینه
آیینه را بدون نظر آفریده است
چون قید ریشه مانع پرواز می شود
پروانه را بدون پدر آفریده است
میخواست کوره در دل انسان بنا کند
مقدور چون نبود، جگر آفریده است
غیر از تحمل سر پر شور دوست نیست
باری که روی شانه هر آفریده است.
[۳]
دیگر جنون به هیچ سری سر نمیزند!
نزدیک خانه میرود و در نمیزند!
از بس که باغها به خزان تن سپردهاند
گنجشک در حوالیشان پر نمیزند!
در دورهی حسابگریها، برادری
دستی به زخمهای برادر نمیزند!
از ترس اینکه شیر بر او شوکران شود
نوزاد، لب به سینهی مادر نمیزند!
نفرین به این زمانه که در روزهای آن
خورشید هم بدون غَرَض سر نمیزند!
[۴]
پانویس