توحید کریمی

از یاقوت
توحید کریمی
فعال فرهنگی
زمینه فعالیتفعال حوزه کتاب
ملیتایرانی
تاریخ تولد۲۷ مهر ۱۳۷۳ ‏(۳۰ سال)
محل تولدبجنورد
محل زندگیمشهد
تحصیلاتکارشناسی مهندسی پزشکی
کارشناسی‌ارشد علوم شناختی
آثاربنیان‌گذار شبکه ترویجی بوک زیستو


کلیپی از برگزاری دوره‌های آموزشی توحید کریمی


توحید کریمی (زادهٔ ۱۳۷۳ در بجنورد) فعال حوزه کتاب و بنیان‌گذار شبکه ترویجی کتاب‌خوانی «بوکزیستو» است. بوکزیستو با نشانی وبگاه bookzisto.com درصدد ارتقای فرهنگ کتاب‌خوانی در سطح جامعه از طریق طرح‌ها، برنامه‌ها و آموزش‌های مختلف است.

کریمی فارغ‌التحصیل رشته مهندسی پزشکی از دانشگاه بین‌المللی امام رضا (ع) و نیز دارای مدرک گذراندن دو دورهٔ MBA است.

پروژه‌ها و فعالیت‌ها

عنوان توضیحات
کیمیفیکیشن ویژه کتابخوانی
شبکه سفیران کتاب
دوره طراحی رفتار و عادات‌سازی به کتاب‌خواندن
کتابستاگرام
۲۱ روز با کتاب
باشگاه کتابخوانی
تجربه تولید چندین دوره آموزشی در زمینه کتابخوانی
برگزاری برای بیش از ۱۵۰۰ نفر سخنرانی کارگاه و دوره‌های آموزشی ویژه ارگان‌ها و مراکز مختلف از جمله دانشگاه شهید مطهری، شهرداری مشهد، آستان قدس رضوی
مشاور شماری از کتاب‌فروشان، انتشارات و توزیع‌کنندگان عمده کتاب در کشور

تجربه‌های شغلی و آموزشی

عنوان دوره زمانی
توزیع‌کننده و فروشنده کتاب از سال ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۶
مدیر انتشارات آوای کتاب پردازان از سال ۱۳۹۶ تا ۱۳۹۸
کارشناس کتاب در طرح ازدواج دانشجویی
مدرس و طراح گیمیفیکیشن ویژه کتابخوانی
مدرس و طراح دوره‌های: ۲۱ روز با کتاب، کتابستاگرام، طراحی رفتار و عادت‌سازی به کتاب خواندن
سفیران کتاب
شبکه سفیران کتاب مشهد
باشگاه کتاب‌خوانی
باشگاه کتاب‌شناسی و محتوا تولید از کتاب
همکاری با شبکه توزیع کتاب ابر و بُن از سال ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۱
همکاری با کتابخانه دانشگاه شهید مطهری
تدریس دوره عادت‌سازی به کتاب خواندن در سال ۱۴۰۱
مدرس بیش از ۲۰ وبینار در زمینه کتاب‌خوانی

گفتاورد

آقای کریمی در جواب به این سؤال که - چه اصراری است که همه به کتاب خواندن عادت کنند؟ اصلاً چه اصراری است همه کتاب خوان شوند؟ - اینطور جواب می‌دهد:
اول بین کتاب خواندن و مطالعه کردن تفکیک قائل شویم. اول باید این دو را خیلی موجز بررسی کنیم. ببینید! کتاب خواندن کار خوبی است؛ یعنی شما با هر شیوه‌ای کتابی را از اول تا آخر بخوانید. طبیعتاً یک اثر وضعی هم دارد. حافظه را قوی می‌کند، روی هوش کلامی آدم تأثیر می‌گذارد و…، ولی واقعاً زمین تا آسمان با مطالعه کردن متفاوت است. شما در کتاب خواندن شاید ۲۰ درصد از کتاب بهره ببری، ولی در مطالعه کردن شاید ۱۰۰ درصد.
مطالعه بر وزن مفاعله، یک ارتباط دو طرفه است. ریشه آن هم طلعه است؛ یعنی شما بعد از مطالعه با این رویکرد باید به طلوع برسی، به روشنایی برسی. باید تغییری در زندگی ات به وجود بیاید. ما می‌خواهیم آدم‌ها کتاب را «مطالعه» کنند و خب این شکل ایده‌آل کار ماست، اما منوط به این است که آدم‌ها قبلش کتاب خوان شده باشند.
هدف نهایی و رسالت «بوکزیستو» همین است؛ مطالعه گری آدم ها. آدم مطالعه گر آدم یادگیرنده‌ای است و هرلحظه دارد این کار را می‌کند. اطراف شما احتمالاً آدم‌های مختلفی وجود دارند که چندصدجلد یا شاید هزاران جلد توی کتابخانه شان کتاب دارند و کتاب‌ها را واقعاً خوانده اند. ولی می‌بینی در زندگی شان فرقی نکرده اند با کسی که هیچ کتابی نخوانده است. خب این یعنی یک اشکالی وجود داشته است. آدم با خودش می‌گوید: بابا! مگر تو چندصدجلد کتاب نخوانده ای؟ پس چرا تفاوتی نکرده ای؟ این تناقض در ذهنم در دوره‌ای پررنگ و پرنگ‌تر می‌شد. اینکه آدم‌ها فقط کتاب را می‌خوانند، یعنی هربار و با هر کتابی کلماتی در مغزشان می‌رود و بعد هم تمام می‌شود تا کلمات کتاب بعدی. این همه کتاب خوان شدند و فرق آن چنانی در زندگی شان ایجاد نشد. اصلاً شما فرض بگیر کار به جایی برسد که سرانه مطالعه کشور هم با کتاب خوان کردن مردم از نمی‌دانم دو، سه دقیقه و نوزده دقیقه برسد به ۱۰ ساعت. بشوی رتبه اول جهان و از هندی‌ها هم جلو بزنی. به نظر شما فرقی در زندگی می‌کند؟ جواب نهایی بعد از کلی کلنجار و پرسش و پاسخ با باتجربه‌های این حوزه این بود: نه! البته این نه هم نه مطلقی نیست طبیعتاً یک فرق‌هایی می‌کند، اما کتاب خواندن شاید بتواند آدم‌ها را به گوگل‌های متحرک و پر از اطلاعاتی تبدیل کند، ولی تأثیر آن چنانی در زندگی شان نمی‌گذارد. من در همان سال‌های اول فعالیت یک تحقیق میدانی دوساله انجام دادم. اینکه چه کارهایی انجام شده است و چه کارهایی هم می‌شود انجام داد. در کشور دو فعالیت خیلی مشهود بود. اول معرفی کتاب‌های مختلف در بسترهای مختلف و با روش‌های مختلف و دوم مسابقات کتاب خوانی. بی‌نهایت ما مسابقه کتاب خوانی در کشور برگزار می‌کنیم. در فضای مجازی که هزاران هزار صفحه دارند کتاب معرفی می‌کنند. اینجا هم به یک تناقضی برخوردم. گفتم این همه کار شده با همین دو روش! پس چرا باز کتابی خوانده نمی‌شود یا اگر اتفاقی بیفتد تأثیرگذار نیست. من از همان سال با همراهی ۲۰۰ نفر تحقیقی انجام دادیم که البته این تعداد اکنون به ۴۰۰ نفر رسیده است و همچنان ادامه می‌دهیم. تکنیکی هست به اسم «پنج چرا». ما گفتیم دلیل کتاب نخواندن را به عنوان یک مشکل مطرح کنیم و ریشه‌ها را با این پنج پرسش پیدا کنیم؛ مثلاً ما می‌پرسیدیم چرا کتاب نمی‌خوانید؟ می‌گفتند به فلان دلیل؟ دوباره می‌پرسیدیم چرا و این چرا این قدر ادامه پیدا می‌کرد تا دلیل اصلی را می‌فهمیدیم. ۸۰ درصد جواب‌ها و ریشه‌ها مشترک بود.
می‌پرسیدیم چرا کتاب نمی‌خوانید؟ می‌گفتند، چون در زندگی اولویتی برایمان ندارد. می‌گفتیم چرا اولویت ندارد؟ می‌گفت اصلاً برای زندگی ام برنامه‌ای ندارم. می‌گفتیم چرا برنامه‌ای نداری؟ می‌گفت کلا هدفی ندارم. نمی‌دانم می‌خواهم چه بکنم. ببینید! ریشه کتاب نخواندن نداشتن هدف در زندگی است. اگر کسی هدف داشته باشد جایگاه کتاب که هیچی، جایگاه خیلی چیزها در زندگی اش مشخص می‌شود. خب اینجا ما با خودمان گفتیم اگر این موضوع حل شود کتاب خواندن که مشکلش درست می‌شود. نکته بعدی اینکه، در حوزه ترویج کتاب خوانی به معنای واقعی کلمه، ما در یک برهوت زندگی می‌کنیم.
شاید هم حتی در جهان هرچند نمی‌توانم این آخری را با قطعیت بگویم، تنها آموزشی که به اسم کتاب خواندن جلوی ما می‌گذارند «تندخوانی» است که اصلاً قبولش ندارم. تندخوان‌های زیادی را می‌شناسم که اصلاً کتاب خوان نیستند! چون این یک مهارت جداگانه‌ای است و به درد وقت‌هایی می‌خورد که تو زمان نداری و می‌خواهی امتحان بدهی. خب، متوجه شدیم در این حوزه آموزشی وجود ندارد.
فضا را بردیم در حوزه میان رشته‌ای که حالا تمام دنیا دارد همین کار را می‌کند. یکی از ریشه‌ها این بود که خیلی‌ها نمی‌دانستند چطور شروع کنند. درصد این مشکل هم زیاد بود. «وقت ندارم» اولین دلیلی بود که همه می‌گفتند. آمدیم این مشکل را بررسی کردیم. کلی دربارهٔ این موضوع اگر کتاب مرتبطی بود خواندم و اگر ویدئوهای آموزشی بود دیدم. به اینجا رسیدم که بحث عادت سازی را که حالا در دنیا مطرح است می‌توان با کتاب خوانی ترکیب کرد. ترکیب عادت سازی با کتاب خوانی شد دوره‌هایی که ما برگزار می‌کنیم. از آن طرف، آمدیم این کار را ایرانیزه کردیم. می دانیم مادرهایی هستند که کلی درگیر زندگی هستند، بچه دارند، نمی‌رسند و واقعاً وقت ندارند.
ما می‌خواهیم کتاب خواندن، مستمر و هر روز انجام شود. نه اینکه یک روز بخواند، ۱۰ روز نه. باید عادت کند به این فرایند. اتفاقاً مبنای عادت سازی به توانایی‌های فرد وابسته است. عضله من این قدر توان دارد پس می‌توانم یک کیلو دمبل بزنم. می‌گیم باشه! قرار نیست تو ۱۰ کیلو دمبل بزنی. با همین یک کیلو شروع کن و ادامه بده. در کتاب خواندن هم همین است. شرایط من طوری است که می‌توانم یک صفحه بخوانم. می‌گوییم فقط یک صفحه بخوان. البته این دستورالعمل انگیزشی نیست بلکه توی فرمول می‌آید و به کارکرد مغز ارتباط دارد. مغز فرایندی را طی می‌کند، مسیرهای عصبی می‌سازد که باید با تکرار بیشتر این مسیرهای عصبی به هم نزدیک و نزدیک‌تر شود و تکرارش را بیشتر کنیم تا آن یک صفحه بشود پنج صفحه. این آدم‌ها با این فرایند هیچ وقت در یک صفحه خواندن نمی‌مانند. ما این روش را در ۹ دوره و همراه با ۳۵۰ نفر آدم طی کردیم. خروجی‌ها درخشان بودند؛ یعنی هنوز هم بعد از دو، سه سال به من می‌گویند ما داریم ادامه می‌دهیم. ما با عجایبی هم روبه رو شدیم.[۱]


نگارخانه

پانویس

پیوند به بیرون