تویی که نشناختمت (کتاب)

از یاقوت
تویی که نشناختمت (کتاب)
تصویر جلد کتاب
تصویر جلد کتاب
اطلاعات کتاب
نویسندهسعید علامیان
موضوعزندگی‌نامه
زبانفارسی
تعداد صفحات۲۵۲
قطعرقعی
اطلاعات نشر
ناشرنشر شاهد
تاریخ نشر۱۴۰۱
وبسایت ناشرhttp://www.navideshahed.com


تویی که نشناختمت نوشتهٔ سعید علامیان است و نشر شاهد وابسته به معاونت فرهنگی بنیاد شهید و امور ایثارگران آن را منتشر کرده است. این کتاب روایتی از زندگی دانشمند شهید محسن فخری‌زاده است.

نویسنده

سعید علامیان (زادۀ ۱۳۳۴ در تهران) نویسنده و روزنامه‌نگار دفاع مقدس است. او در فروردین سال ۱۳۶۰ حرفه روزنامه نگاری را در روزنامه جمهوری اسلامی شروع کرد که تا سال ۱۳۶۸ ادامه یافت. او در این مدت صفحه جبهه و جنگ را در آن روزنامه تأسیس کرد و به عنوان خبرنگار در جبهه‌ها حضور یافت.

علامیان در مهرماه سال ۱۳۶۷ در میان هنرمندان برگزیده هشت سال دفاع مقدس، لوح زرین پیام امام خمینی(ره)، دیپلم افتخار و نشان طلای یادبود مجتمع هنر و ادبیات دفاع مقدس را در رشته خبرنگاری دریافت کرد.

معرفی کتاب

کتاب تویی که نشناختمت کار فشرده‌ای است که در هشت ماه به سرانجام رسیده و داستان زندگی این شهید بزرگوار را روایت می‌کند.

کار نگارش و تحقیق این کتاب از سال ۱۴۰۰ آغاز شد و به مدت ۸ ماه به طول انجامید. در این مدت بیش از ۴۰ ساعت مصاحبه صورت گرفت و ۲۳ راوی از جمله فرزندان و همکاران و یاران شهید درباره وی سخن گفتند. کتاب همچنین در بخش تصاویر، عکس‌های رنگی متناسب با متن را ارائه کرده است.

شهید محسن فخری‌زاده با زندگی‌اش به جوان‌ها یاد می‌دهد موفقیت در دانشگاه‌های اروپا و آمریکا نیست، در وجود فرد است. فخری زاده نشان داد که با اراده پابرجا می‌شود در کشور خودت، از جایی‌که تلقین کرده‌اند دانش در آن نیست و عقب مانده است! به جایی رسید که بزرگان دانش دنیا در برابرت دچار عجز شوند.

فخری زاده گمنام زندگی کرد و گمنام از دنیا رفت. اما اسم او در تاریخ تمدن اسلام و ایران گمنام نخواهد ماند.

گفتاورد

«در نگارش این کتاب سعی‌ام این بود خواننده کتاب تا حدودی با این دانشمند بزرگ آشنا شود. آرزو کردم کتاب فقط یادنامه و بزرگداشت تعبیر نشود. محتوایی داشته باشد که به‌خصوص نسل جوان برای ساختن آینده‌شان از آن بهره ببرند. از خدایی که این توفیق را نصیبم فرمود خواستم در این راه یاری‌ام کند. ناگفته پیداست بسیاری از مطالب درباره پیشرفت‌های علمی فخری زاده و گروهش هنوز قابل انتشار نیست، ولی مخاطب جوان با مطالعه همین مقدار می‌تواند درس‌های زیادی از همین روایت کوتاه بیاموزد. فخری زاده با زندگی‌اش به جوان‌ها یاد می‌دهد موفقیت در دانشگاه‌های اروپا و آمریکا نیست، در وجود فرد است. فخری زاده نشان داد که با اراده پابرجا می‌شود در کشور خودت، از جایی‌که تلقین کرده‌اند دانش در آن نیست و عقب مانده است! به جایی رسید که بزرگان دانش دنیا در برابرت دچار عجز شوند. کتاب مدیون بیست‌وسه راوی ارجمند است که برای بیان خاطرات‌شان وقت گذاشتند. از بین آنان، به‌ویژه به هشت عزیز بزرگوار از همکاران و یاران شهید فخری زاده درود می‌فرستم که به‌رغم مشغله‌ها سهم‌شان را برای شناساندن آن شهید والامقام ادا کردند. به قول شهید فخری زاده «دشمنان نشان دادند که جهادگرهای علمی را هم می‌کشند.» به این دلیل مصلحت در ذکر نام چند نفر از این بزرگواران نبود. نام آن عزیزان را با حروف اختصاری آوردم. می‌دانستم خواننده فهیم کتاب برای این احتیاط بر ما خرده نخواهند گرفت.» (بخشی از مقدمه کتاب)


برشی از کتاب

«ابتدا که لقب بزرگترین مدافع سلامت را از همکار شهید فخری زاده شنیدم برایم کمی دور از ذهن آمد. ذکر این عنوان برای کسی که به‌عنوان دانشمند هسته‌ای شناخته شده است می‌تواند برای یک مستندنگار محل تردید و احتیاط باشد. اما صحبت‌های دکتر احمد کریمی نیا که تخصص بالایی در مسائل زیستی دارد، باعث شد عنوان «مدافع بزرگ سلامت» را روی این فصل بگذارم:
در طول تاریخ بشریت هرگاه دو کشور، دو قوم، دو گروه، حتی دو نفر در مواجهه با هم نتوانستند با ابزارهای نظامی پیروز شوند به ابزارهای غیرنظامی رو آوردند که شایع‌ترینش زیستی بوده است. مباحث شیمیایی و هسته‌ای کمی جوان‌تر هستند؛ هسته‌ای هنوز به صد سال نرسیده و مربوط به بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی در سال ۱۹۴۵ است. در حوزه شیمیایی هم بیشتر در جنگ‌های قرن بیستم از سلاح شیمیایی استفاده کرده‌اند. اما به گذشته که برگردیم استفاده از روغن‌های داغ و قیر مذاب را می‌بینیم. در حوزه زیستی، در مذهب ما همه معصومین (ع) به جز حضرت صاحب‌الزمان (عج) به نوعی با ادوات غیرنظامی به شهادت رسیده‌اند. حتی حضرت امیر (ع) که ضربت می‌خورند با سم شهید می‌شوند. موارد فراوانی از آلوده کردن چشمه‌ها و چاه‌های آب طرف مخاصم به بیماری وبا و طاعون در تاریخ وجود دارد. در جنگ‌های جهانی اول و دوم از شایع کردن بیماری سفلیس هم استفاده شده است. حتی براساس روایتی می‌گویند آلمان‌ها در جنگ جهانی دوم اسرای لهستانی را آلوده می‌کنند و به طرف مرزهای شوروی گسیل می‌دهند و شوروی‌ها هم آن‌ها را به سمت ایران اعزام می‌کنند. از این تجربه‌ها در طول تاریخ داریم.
وقتی از ابزارهای غیرنظامی برای حمله استفاده می‌شود قاعدتاً باید دفاع مناسب با آن ابزار هم پیش‌بینی شود. این دفاع امروزه به عنوان دفاع غیر نظامی و در کشور ما به اسم پدافند غیرعامل شناخته می‌شود.
همانطور که در دفاع نظامی ابزارهایمان باید کاراتر از حمله کننده باشد، در دفاع غیر نظامی هم باید عامل حمله را بشناسیم و متناسب با آن، حتی یک پله بالاتر، سیستم‌های دفاعی خودمان را ارتقا بدهیم. با گذشت بیش از دو سال از پاندمی کرونا در دنیا، هنوز که هنوز است با علم امروزی بشر که ظاهراً در اوج علم در طول تاریخ است، نتوانستند ثابت کنند این بیماری یک بیماری طبیعی بوده که بین انسان و حیوان چرخش داشته؟ فرار آزمایشگاهی بوده؟ یا یک اقدام عامدانه و تروریستی است؟»