سـرم به طرز عجیبی سـبک بود و زبانـم از تشـنگی سـنگین. فارغ از هـر فکر و خیالی، در تمنای چند قطـره آب بودم تا با آن کویر زبان باران ندیدهام را کمی ترَ کنـم. بـدم نمیآمد دلیل تشـنگیام را بـه یاد بیـاورم، امـا ذهنم بـه کاغذی سفید و خالی میمانسـت که به جز احساس تشـنگی، مفهوم معنادار از آن اسـتخراج نمی شـد. به زحمـت چشـمانم را باز کـردم. نور سـفیدی که به رسـم سوسـو زدن سـتارههای کویـر واضح و تـار میشـد، چشـمم را زد. محیط اطـراف بـرای درک وضعیـت و مکانـی کـه انـگار در آن معلـق بـودم، کمکـی نمیکـرد. همه جا یکدسـت سـفید بـود. [۱]
حکایت زخمها (کتاب)
| اطلاعات کتاب | |
|---|---|
| نویسنده | الهه آخرتی |
| زبان | فارسی |
| ویراستار | فاطمه حیاتیتهرانی |
| تعداد جلد | ۱ |
| تعداد صفحات | ۲۶۴ |
| قطع | رقعی |
| اطلاعات نشر | |
| ناشر | روایت فتح |
| محل نشر | تهران |
| تاریخ نشر | ۱۴۰۰ |
| شابک | ۹۷۸۶۰۰۳۳۰۵۷۷۹ |
| وبسایت ناشر | revayatfath |
حکایت زخمها کتابی به قلم الهه آخرتی است که به روایت زخمهای چهار جانباز مدافع حرم لبنانی، ایرانی، پاکستانی و افغانستانی پرداخته است. این کتاب را انتشارات روایت فتح در سال ۱۳۹۹ چاپ و منتشر کرده است.
حکایت زخمها، در سال ۱۴۰۲ برگزیده بیستمین دوره جایزه ملی کتاب سال دفاع مقدس شد.
برشی از کتاب
درباره نویسنده
الهه آخرتی نویسنده حوزه دفاع مقدس و فارغ التحصیل رشته شیمی کاربردی است.
پانویس
- ↑ «روایت زخمهای چهار جانباز مدافع حرم لبنانی، ایرانی، پاکستانی و افغانستانی». دریافتشده در ۲۴ مرداد ۱۴۰۳.