نگاهشان طوری بود انگار گفته باشم فاتحه مع الصلوات! احساس کردم رنگ صورت آنها و خودم یکدفعه پرید. از استرس داشتم میمردم. منتظر بودم هر آن به زمین برخورد کنیم و تکه تکه شویم. خلبان و کمک خلبان هر کاری بلد بودند انجام میدادند، ولی هلی کوپتر دور خودش میچرخید و پایین میرفت. صخرههای زیر پایمان هر لحظه بزرگ تر و بزرگتر شدند تا اینکه هلی کوپتر روی یک صخره لب پرتگاه افتاد... .[۱]
خانه امن (کتاب)
![]() | |
اطلاعات کتاب | |
---|---|
نویسنده | ساسان ناطق |
موضوع | دفاع مقدس |
سبک | خاطرات |
زبان | فارسی |
تعداد صفحات | ۳۱۲ |
قطع | رقعی |
اطلاعات نشر | |
ناشر | انتشارات سوره مهر |
تاریخ نشر | ۱۴۰۰ |
شابک | ۹۷۸۶۰۰۰۳۴۹۶۸۴ |
وبسایت ناشر | انتشارات سوره مهر |
خانۀ امن کتابی به قلم ساسان ناطق است که در آن خاطرات سردار بهرام نوروزی را روایت میکند.
درباره نویسنده
ساسان ناطق (متولد ۳۰ آذر ۱۳۵۴ در تبریز) نویسنده در زمینه ادبیات داستانی در حوزه دفاع مقدس است. او در رشته مدیریت دولتی تحصیل کرده و داستان نویسی را از سال ۱۳۷۴ شروع کرده است.
برشی از کتاب
پانویس
- ↑ «خانه امن». دریافتشده در ۱۹ شهریور ۱۴۰۳.