ره‌ش (کتاب)

از یاقوت
ره‌ش
تصویری از جلد کتاب
تصویری از جلد کتاب
اطلاعات کتاب
نویسندهرضا امیرخانی
تاریخ نگارش۱۳۹۶
موضوعاجتماعی
سبکرمان
زبانفارسی
تعداد صفحات۲۰۰
قطعرقعی
اطلاعات نشر
ناشرافق
شابک9786003533950


کتاب ره‌ش اثر رضا امیرخانی، به بررسی پیامدهای شهرسازی بی‌رویه در تهران می‌پردازد و داستان زندگی زوجی معمار را روایت می‌کند که در چالش میان دیدگاه‌های متضاد خود، با بیماری فرزندشان ناشی از آلودگی هوا روبه‌رو می‌شوند. این کتاب با نگاهی انتقادی و زبانی نمادین، مضرات مدرنیته و تغییرات هویتی شهری را بازتاب می‌دهد و در سال ۱۳۹۶ موفق به دریافت جایزهٔ جلال آل‌احمد شد.

نویسنده

رضا امیرخانی نویسنده و منتقد ادبی ایرانی است. او مدتی رئیس هیئت‌مدیره انجمن قلم ایران بود. او تاکنون آثار مختلف رمان، داستان بلند، مجموعه داستان کوتاه، سفرنامه و مقالات بلند تحلیلی اجتماعی را نگارش کرده است. برخی از آثار وی به زبان‌های روسی، اندونزیایی، عربی، اردو و ترکی ترجمه شده است. وی از پرطرفدارترین رمان‌نویسان ایرانی است و تا کنون جوایز و افتخاراتی از برای نوشتن آثارش به دست آورده است.

معرفی کتاب

ره‌ش، نوشتهٔ رضا امیرخانی، اثری است که در فضای داستانی به بررسی معماری شهری و پیامدهای اجتماعی و انسانی آن می‌پردازد. این کتاب به‌عنوان اثری نمادین، وضعیت نابسامان توسعهٔ شهری را به تصویر می‌کشد و تلاش می‌کند توجه مخاطبان را به آسیب‌های ناشی از شهرسازی بی‌رویه جلب کند. ره‌ش در سال ۱۳۹۶ رونمایی شد و موفق به دریافت جایزهٔ بخش رمان یازدهمین دورهٔ جایزهٔ ادبی جلال آل‌احمد و سی‌وششمین کتاب سال جمهوری اسلامی شد. نام کتاب به معنای «رهایی» و همچنین وارونهٔ کلمهٔ «شهر» است، که پیام انتقادی اثر را به شکلی نمادین بیان می‌کند.

شخصیت اصلی و پیام داستان

داستان حول محور زندگی زنی به نام لیا و همسرش علا می‌چرخد. هر دو معمار هستند، اما دیدگاه‌های متضادی دربارهٔ توسعهٔ شهری دارند؛ علا در شهرداری مشغول به کار است و لیا در بخش خصوصی فعالیت می‌کند. اختلافات آن‌ها در ماجرای بیماری فرزندشان، ایلیا، که از آلودگی هوای ناشی از برج‌سازی رنج می‌برد، به اوج می‌رسد. داستان با زبانی نمادین، پیامدهای ویرانگر شهرسازی ناپایدار و تغییرات هویتی را بر زندگی افراد بازتاب می‌دهد.

سبک نوشتاری و ویژگی‌های ادبی

رضا امیرخانی در ره‌ش از زبانی خاص و متناسب با فضای موضوعی کتاب استفاده کرده است. نثر او به‌شدت متأثر از دیدگاه انتقادی‌اش نسبت به شهرسازی است و از استعاره‌ها و تمثیل‌هایی بهره می‌گیرد که پیام اثر را برجسته می‌کنند. این رمان، ضمن وفاداری به سبک داستانی امیرخانی، اثری انتقادی و تأمل‌برانگیز محسوب می‌شود که پیامدهای اجتماعی و فرهنگی مدرنیته را به چالش می‌کشد. برخی منتقدان این اثر را شعاری دانسته‌اند، اما آن را اثری مهم در ادبیات معاصر ارزیابی کرده‌اند.

برشی از کتاب

تا قبل از ظهر ما می‌نشستیم زیر درخت همسایه و بعد از ظهرها همسایه‌ها می‌نشستند زیر درخت ما. صبح‌ها سایه می‌افتاد تو خانهٔ آن‌ها و بعد از ظهرها سایه می‌افتاد تو خانهٔ ما. آقای همسایه صبح زود می‌رفت سر کار و بعدازظهرها چای را با خانم اش زیر سایهٔ درخت بید خانهٔ ما می‌نوشیدند و ما که دیرتر صبحانه می‌خوردیم، میز را کمی می‌کشیدیم آن سمت و صبحانه را زیر سایهٔ درخت بید آن‌ها می‌خوردیم.
صبحانه زیر سایهٔ آن‌ها بود و عصرانه زیر سایهٔ ما. همسایه بودیم دیگر چه فرقی دارد فرزند من با جان باز شیمیایی که در جنگ آسیب دیده است؟ حالا گیرم با رزمندهٔ داوطلب یکی نباشد، چه تفاوتی دارد با کودک حلب چه ای؟ علا که می‌رود و در سمینار آسیب‌های شیمیایی چفیه گردن می‌اندازد و به جانبازان، روی سن سالن شهرداری گل می‌دهد، نباید به ایلیا هم گل بدهد؟ تازه از کار استعفا داده بودم. کارم شده بود، مهد و دکتر و آزمایش و بیمارستان بردن ایلیا، ایلیای بیمار، بیماری که هیچ وقت خوب نمی‌شد.
شاید اگر بیماری ایلیا نبود، یک مهد مرتب می‌توانست درد سرم را کم کند و حتی می‌توانستم یکی دو ساعت اتود هم برای شرکت‌ها بزنم. ذهنم درگیر ایلیا بود. اولین بار که مریضیش را فهمیدم، همهٔ پنجره‌های جنوبی آفتاب گیر اولین نقشه را کوچک گرفتم. بعدها وقتی مجبور بودم در ژوژمان شرکت حاضر شوم، فهمیدم در ناخودآگاه تلاش کرده‌ام تا ارتباط فرزندان ساکنان را با هوا قطع کنم! نورگیر غرب را که زیر شش متر فاصله داشت با دیوار روبرو و قانوناً باید با شیشهٔ مشجر طرح می‌زدم، پنجرهٔ عریض می‌گرفتم که فرزندان ساکنان، باد غرب را حس کنند.