سید محمدباقر علوی تهرانی

از یاقوت

این نوشتار توسط گروه پژوهشگران یاقوت راستی آزمایی و تایید شده است.

سید محمدباقر علوی تهرانی
زمینه فعالیتسخنران مذهبی
ملیتایرانی
تاریخ تولد۱۳۴۷ ‏(۵۶–۵۷ سال)
محل تولدتهران
محل زندگیتهران
پیشهمدرس حوزه، نویسنده و سخنران مذهبی
تحصیلاتحوزوی
آثارتاسیس بنیاد فارِس المومنین(ع)


سید محمدباقر علوی تهرانی (زاده ۱۳۴۷) مدرس حوزه، نویسنده و سخنران مذهبی اهل ایران است که با سخنرانی‌هایش در مسجد امیر تهران شناخته می‌شود.

او فرزند مرحوم سید محمدرضا علوی تهرانی از علمای مطرح تهران و امام جماعت مسجد حضرت امیر‌(ع) بوده است. بعد از رحلت سید محمدرضا علوی در سال ۱۳۷۵، سید محمدباقر به توصیه علما و مراجع عظام تقلید از قم به تهران آمد و امامت جماعت مسجد حضرت امیر(ع) را عهده‌دار شد. مسجد امیر در دو دهه اخیر و با حضور علوی تهرانی یکی از مراکز مهم آیین‌های مذهبی به خصوص در دهه اول محرم و شب‌های قدر است و عمدتاً با تصاویری که نشان‌دهنده میزبانی این مسجد از چهره‌های غیرمذهبی است، مورد توجه قرار می‌گیرد.

علوی در این مسجد برنامه‌های متعددی را انجام می‌دهد که یکی از آنان تاسیس بنیاد فارِس المومنین(ع) می‌باشد که از این طریق به صورت‌های مختلفی به مردم خدمت رسانی می‌کند.

سید محمدباقر علوی تهرانی از سخنرانان مطرح تهران است که مجالس سخنرانی او با استقبال زیاد مردم همراه است. سخنرانی‌های او عمدتاً با صراحت لهجه در خصوص مسائل اجتماعی همراه است. او از چهره‌های رسانه‌ای است که در برنامه‌های معارفی صدا و سیما نیز حضور پیدا کرده و سخنرانی‌هایش مورد توجه قرار گرفته است.

وی در عرصه آموزش فعالیت می‌کند و در این حوزه آثار و کتاب‌هایی منتشر کرده است.[۱]

گفتاورد

حجت‌الاسلام علوی تهرانی: صِرف باز بودن در مسجد ارزشی ندارد. مسجد باید در شرایط کنونی کارآفرین باشد. اگر بتوانیم در شئون زندگی مردم، راه نشان دهیم، آنها به مسجد مراجعه می‌کنند. در این صورت باید در مسجد همیشه باز باشد.[۲]

به گزارش جهان نیوز، حجت‌الاسلام سیدمحمدباقر علوی تهرانی متولد سال ۱۳۴۷ است. وی فرزند مرحوم آیت الله سیدمحمدرضا علوی تهرانی از علمای مطرح تهران است که با حضور در مسجد حضرت امیر (ع) و تأسیس مکتب حضرت امیر (ع)، منشأ خیرات بسیاری شد. بعد از رحلت ایشان در سال ۱۳۷۵ هجری شمسی، فرزندش محمدباقر به توصیه علما و مراجع عظام تقلید از قم راهی تهران می‌شود و امامت جماعت مسجد حضرت امیر (ع) را عهده‌دار می‌شود. وی در این مسجد به اجرای برنامه‌های متفاوتی می‌پردازد که یکی از آن‌ها تأسیس بنیاد فارِس‌المؤمنین (ع) است که در این قالب در بخش‌های مختلفی به خدمت‌رسانی به مردم مشغول می‌شود.

حجت‌الاسلام علوی تهرانی همچنین از سخنرانان معروف تهران است که مجالس سخنرانی وی با استقبال پرشور مردم مواجه است. ساعاتی را مهمان ایشان در دفترش در حسینیه آیت‌الله علوی تهرانی بودیم و در گفت‌وگویی به موضوعات مختلفی اعم از وظایف امام جماعت طراز اسلام، نحوه جذب مردم به مساجد، چگونگی جذاب‌تر شدن منبر و ... پرداخته‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

امروز به دلیل تغییرات ایجاد شده در دنیا و سبک زندگی‌ انسان‌ها، افراد مجبور به دو شیفت کار کردن و یا کار توامان زن و مرد هستند، شاهدیم مردم در این همه گرفتاری‌های اجتناب‌ناپذیر روزمره، مساجد را خالی گذاشتند و صرفاً این مکان مقدس به جایگاهی برای سالمندان و بازنشستگان تبدیل شده است و کمتر شاهد حضور مستمر جوانان هستیم، این امر نشانه‌ای از کاهش معنویت در جامعه است؟

آنچه در زندگی انسان مورد اهمیت است که جهت زندگی او را مشخص می‌کند، تفکر انسان است. تعالیم دینی، دائماً جهت زندگی را به سمت خدا، آخرت و خوبی‌ها قرار می‌دهد و این همان معنویت است. یکی از محافلی که این معنویت را رقم می‌زند، مسجد است. بنابراین در مسیر معنویت، اول باید به تفکر انسان که جهت زندگی را مشخص می‌کند و سپس به محفل به‌دست آمدن آن که مسجد است، توجه کرد.

مشغله‌های امروز زندگی انسان برمبنای همان تفکر شکل می‌گیرد. اگر در تفکر انسان معنویت جایی داشته باشد، برای حضور در مسجد و کسب آن، برنامه‌ریزی می‌کند اما اگر جایی نداشته باشد، برنامه‌ریزی هم ندارد. دستاورد مسجد برای افراد باید مورد توجه باشد یعنی صرفاً نباید مسجد محلی برای نماز خواندن باشد بلکه باید بهره‌ای فراتر داشته باشد که در این صورت رجوع افراد نیز بیشتر خواهد شد.

برای افزایش معنویت در زندگی مردم و جامعه، ابتدا باید تفکر را تغییر داد. تعالیم رهبران آسمانی نیز برهمین اساس است که می‌فرمایند زندگی روزمره خود را به چند بخش تقسیم کنید و یک بخش از زندگی را به معالم دین و تعالی و پیشرفت خود قرار دهید. همگی این‌ها نیازمند منبع تعلیمی است و انسان باید جایگاهی را پیدا کند تا بتواند از آن استفاده کند.

این بیان دو وجه دارد اول اینکه انسان می‌گوید من آن جایگاه و زمان را اختصاص نمی‌دهم زیرا برایم اهمیتی ندارد یا دوم می‌گوید این زمان را اختصاص می‌دهم اما کجا باید به‌دنبال آن باشم. مساجد در این زمینه باید کمک‌کننده باشند، مسجد اگر در سطح نمازخانه باشد، تنها افرادی که می‌توانند اول وقت بیایند، در آن حاضر می‌شوند و اگر از سایر اصناف بیایند، ممکن است در آن زمان وقت خالی داشته باشند اما حضور آنان، دائمی نیست. مثلا یک دانشجو هم ممکن است، نماز اول وقت خود را در یک مسجد بخواند اما تنها در روزهای شنبه و دوشنبه، زیرا تنها در آن زمان کلاس ندارد. لذا نمی‌توان گفت جامعه ما امروز با معنویت و حضور در مسجد بیگانه است.

روحانیت باید نحوه جذب مردم را به سمت دین عوض کنند، داستان جذب مردم با واقعی بودن محقق می‌شود نه ادا درآوردن. باید دل روحانی برای مردم بسوزد، با اخلاق می‌توان مردم را جذب کرد.
گاهی که تلویزیون بازی‌های فوتبال بزرگ دنیا را نشان می‌دهد که جمعیت بسیاری در استادیوم در حال مشاهده هستند، با خودم این فکر را می‌کنم که اگر بنا باشد در این بازی ۵ دقیقه من سخنرانی داشته باشم، چه باید بگویم که آن‌ها را جذب کنم؟ چه بگویم تا این افراد با آن میزان اشتیاق برای تماشای بازی را جذب کنم؟ نه با این هدف که تغییر کنند بلکه حداقل توجهی به دین داشته باشند. نباید اینگونه تصور کرد با حضور در هر محفلی می‌توان جاذبه ایجاد کرد البته در همان محفل نیز با مهربانی می‌توان جاذبه ایجاد کرد. افراد باید از بازیگری دوری کنند زیرا مردم تشخیص می‌دهند که چه فردی بازی در‌می‌آورد و یا واقعا مهربان است.

روحانی باید پای حرف دل مردم بنشیند، شاید در بسیاری از مواقع نتواند راه‌حلی برای مشکل پیدا کند زیرا همه منابع و علم خدا در اختیار روحانیت نیست و نفوذ لازم را هم ندارند که بتواند اثرگذار باشند اما مشاهده کردم همین که روحانی حرف مردم را بشنود و سنگ صبور مردم باشد، براساس آیه قرآن « أُذُنُ خَیْرٍ‌ لَّکُمْ ؛‌ گوش خوبى براى شماست» موجب لذت و آرامش او می‌شود و تمام دغدغه‌های خود را فراموش می‌کند زیرا روحانی برای او دل سوزانده است. شاید عده‌ای بگویند ما ترحم نمی‌خواهیم، متاسفانه با واژه «ترحم» در کشور بازی کرده‌اند که جنبه منفی گرفته است در صورتی که اگر صادقانه به مردم مهربانی کنیم، مردم خریدار هستند، یک روحانی چگونه می‌تواند صادقانه مهربانی کند؟ همین که سختی مردم برای او سخت و نگران کننده باشد لذا زمانی که نگران باشد برای مردم زمان می‌گذارد.

بخش دیگر فعالیت‌های این بنیاد در حوزه تعلیم و تبلیغ است. یک زمان جلسه‌ای برگزار شد که چه کنیم مردم به مساجد جذب شوند و در این راستا هم طرح‌هایی بیان شد، در آن جلسه گفتم اگر علم و عصمت و جایگاه امامت امیرالمؤمنین(ع) را کنار بگذاریم و ایشان را به‌عنوان یکی از اصحاب با دیگر صحابه مقایسه کنیم، تفاوت ایشان با دیگران چیست؟ تفاوت آن است که ایشان از کودکی در دامن پیامبر (ص) بودند. بنابراین ما برای مسجدی شدن افراد باید آنان را از کودکی با مسجد همراه کنیم یعنی مدرسه استاندارد تأسیس کنیم. هنوز خروجی طرح مسجد مدرسه مشخص نیست لذا نقدی نسبت به آن ندارم و نظاره‌گر هستیم تا خروجی مشخص شود اما صرف اتصال به مسجد نمره مثبت ندارد.

رویکرد آموزش و پرورش برای آماده‌سازی افراد جهت ورود به دانشگاه خطاست
امروزه در مسیحیت، کاتولیک‌ها مدارسی تحت اشراف کلیسا دارند حال چرا ما در اسلام نداریم؟ رویکرد امروز آموزش و پرورش را قبول ندارم زیرا در این رویکرد، مدارس ما تنها به دنبال فرستادن دانش‌آموز به دانشگاه هستند درحالی که اگر در تمام اروپا و آمریکا جستجو کنیم، مدرسه‌ای مشاهده نمی‌شود که کودک را تربیت کند که به دانشگاه هاروارد، کمبریج، سوربن و ... برود بلکه آموزش‌ و پرورش آن‌ها رسالت مستقلی دارد.

من امروز براساس رسالت خود، نظام آموزشی تربیتی تحت عنوان «مرکز رشد» را به کمک اندیشمندان و صاحب نظران در دست تدوین دارم. این مرکز، یک دوره آموزشی تربیتی از ۳ سالگی تا ۲۱ سالگی است.

مرکز رشد هم‌اکنون برای سنین ۳ تا ۷ سال، به‌صورت مدون و طبق نظام برنامه‌ای پیش می‌رود و دائماً در حال ارزیابی و رصد است تا که اگر اشکالی هم دارد، برطرف شود. در مقاطع سنّی بعدی مرکز رشد، برای سنین ۸ تا ۱۲ سال و سنین ۱۳ تا ۱۷ سال نیز بصورت فوق برنامه در حال انجام است. زیرا هنوز به نتیجه قاطع نرسیده‌ام که باید مدرسه تاسیس کنم. شرایط تاسیس مدرسه با اوضاع فعلی کمی مشکل است. رویکرد ما در این مرکز، رشد در سه زمینه: «بینش و معرفت»، «دانش و مهارت» و «ورزش و سلامت» است.
بنیاد فارِس در زمینه تالیف و تدوین آثار دینی و مباحث مطرح در سطح جامعه نیز فعالیت دارد.

(نسخه کامل گفت و گو در منبع)


پانویس

  1. «معرفی سید محمدباقر علوی تهرانی». ۴ مهر ۱۳۹۹. دریافت‌شده در ۲۴ مرداد ۱۴۰۳.
  2. «روحانیت در کنار مردم جذاب است نه در استادیوم!».