در سالهای دور وقتی در مقابل آیینه مینشستم و گریم میکردم قطعاً تجربه حال را نداشتم به نوعی تمرین میکردم و نتیجه تمرینات و تلاشهایم باعث شد که کاری را ارائه دهم که مخاطب بپسندد. طراحی به نوعی حاصل تجربه است یا زمانی که تجربه وسیعی دارید میتوانید نتیجه آن را ببینید. شخصیت ساز نیاز به تجربه دارد و همچنین به گذشته عمیقی که بر گرفته از اطلاعات و دریافت درست است. درحقیقت به عنوان یک طراح باید با خودمان توشهای را به همراه داشته باشیم.
_ در حقیقت باید به کمال خاص و ویژهای رسید تا بتوانیم به خَلق درست و اصولی برسیم؟
- واقعاً این بخش را خدا میداند و در نهایت هم مردم باید نظر دهند.
- واقعاً این بخش را خدا میداند و در نهایت هم مردم باید نظر دهند.
- الان هم وجود دارد صد در صد با آنها عشق میکنم حالا شاید شما یا هر فرد دیگری این حرفها را به حساب دیگری بگذارد اما من با آنها عشق میکنم. هرطور میخواهید فکر کنید.
- الان هم وجود دارد صد در صد با آنها عشق میکنم حالا شاید شما یا هر فرد دیگری این حرفها را به حساب دیگری بگذارد اما من با آنها عشق میکنم. هرطور میخواهید فکر کنید.
- اتفاقاً در آثار تاریخی کار راحتتر است به دلیل این که در آن زمان سربندهای زیادی بوده است و انواع و اقسام لباس میتواند ما را کمک کند. در تمام کارهای مذهبی از این بخش استفاده کردهایم. بینید ما دو چهره داریم. یک چهره واقعی و دیگری نمایشی است یعنی چهرهای که باید بدوی شود. مثلاً فردی که در بیابان و سرد و و کم آب زندگی میکند دقیقاً چهرهاش همین طور است که در آثار تاریخی میبینیم؟! این جا است که باید تا اندازهای خود را تابع نمایش کنیم تا مخاطب خسته نشود.
- بگذارید به یکباره خاطرهای در ذهنم آمد آن را بگویم. این که میگویم من عشق میکنم واقعیت است. هنگامی که مشغول ساخت سریال «امام علی(ع)» بودیم. مجبور بودم برای حفظ راکورد (حفظ موقعیتی که ضبط شده و قرار است در پلان بعدی یا در روزهای بعد ادامه همان موقعیت تصویر برداری شود) از بازیگران عکس گرفته بودم و آنها را با نام نقششان به روی دیوار چسبانده بودم. در یکی از روزها هیئتی از قم برای بازدید از قم آمده بودند تا از کار بازدید کنند. فردی که در رأس این هیئت بود که از من پرسید «این گریمها کار شما است؟» گفتم: «بله» گفت: «چقدر اسلام را میشناسی؟» من هم در جواب گفتم: «من مسلمان هستم پای منبر هم بودم. در همین حد واقعاً».گفت: «می دانی چرا این سؤال را میپرسم؟! چون من پنجاه سال است روی تاریخ اسلام کار میکنم. نامهایی که در تاریخ خواندهام و در اینجا تصاویرشان را میبینم دقیقاً همان تصاویری است که در ذهن مجسم کرده بودم مثلاً اگر کسی پیش از این از من میپرسید مالک اشتر چه شکلی است در تاریخ اسلام همین چیزی که شما تصویر کردید در ذهنم مجسم میشد».[۳]
- اتفاقاً در آثار تاریخی کار راحتتر است به دلیل این که در آن زمان سربندهای زیادی بوده است و انواع و اقسام لباس میتواند ما را کمک کند. در تمام کارهای مذهبی از این بخش استفاده کردهایم. بینید ما دو چهره داریم. یک چهره واقعی و دیگری نمایشی است یعنی چهرهای که باید بدوی شود. مثلاً فردی که در بیابان و سرد و و کم آب زندگی میکند دقیقاً چهرهاش همین طور است که در آثار تاریخی میبینیم؟! این جا است که باید تا اندازهای خود را تابع نمایش کنیم تا مخاطب خسته نشود.