علیرضا طالب‌زاده

از یاقوت
علیرضا طالب‌زاده
زمینه فعالیتفیلم‌نامه‌نویس
ملیتایرانی
تاریخ تولد۱۳۴۳ ‏(۶۰–۶۱ سال)
آثارفیلم سینمایی استرداد
فیلم سینمایی مدرسه پیرمردها
فیلم سینمایی ندارها
فیلم سینمایی سفر سرخ


پوستر سریال سرزمین مادری

علیرضا طالب‌زاده (زاده ۱۳۴۳ در تهران) فیلم‌نامه‌نویس اهل ایران است. او همچنین بازیگر و دستیار کارگردان سینما و تلویزیون بوده است. طالب‌زاده فعالیت هنری را با آموزش در کلاس‌های کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان از سال ۱۳۶۱ و کار سینما را سال ۱۳۶۵ به عنوان دستیار کارگردان در «آن سوی آتش»، با همکاری کیانوش عیاری آغاز کرد.

مدرسه پیرمردها، عشق طاهر، ندارها و استرداد از جمله فیلم‌های سینمایی است که طالب‌زاده نوشته است. او در تلویزیون نیز فعالیت گسترده‌ایی داشته و سریال‌های صاحبدلان، شوق پرواز، سرزمین کهن و ابله به قلم وی نوشته شده است. طالب‌زاده توانست جایزه بهترین فیلمنامه برای فیلمنامه سریال چرخ فلک در هفتمین جشنواره بین‌المللی فیلم شهر را از آن خود کند.

فعالیت تخصصی

عنوان نوع سال نوع فعالیت
استرداد سینمایی ۱۳۹۰ نویسنده
ندارها سینمایی ۱۳۸۸ نویسنده
سفر سرخ سینمایی ۱۳۷۹ نویسنده
عشق طاهر سینمایی ۱۳۷۸ نویسنده
مدرسه پیرمردها سینمایی ۱۳۷۰ نویسنده
بچه‌های آسمان سینمایی ۱۳۷۵ بازیگر
آن سوی آتش سینمایی ۱۳۶۵ دستیار کارگردان
چرخ و فلک تلویزیونی (شبکه یک) ۱۳۹۵ نویسنده
ابله تلویزیونی ۱۳۹۳ نویسنده
سرزمین مادری تلویزیونی ۱۳۹۲ نویسنده
رقص پرواز تلویزیونی ۱۳۸۳ تا ۱۳۸۴ نویسنده
صاحبدلان تلویزیونی ۱۳۸۵ نویسنده
دوران سرکشی تلویزیونی ۱۳۸۵ نویسنده
در پناه تو تلویزیونی ۱۳۷۴ نویسنده

گفتاورد

به گزارش سینما اعتماد ، علیرضا طالب زاده نویسنده فیلم نامه «سرزمین مادری » به تازگی طی یادداشتی در روزنامه اعتماد روایتی متفاوت و جذاب با الهام «سرزمین مادری»ارائه داده است.
از آنجایی که او در مقام نویسنده با سینما و تلویزیون کار می کند با ممیزی و سانسور زیاد دست به گریبان بوده ، او در بخشی از همین نوشتار خود از ممیزی و حذف و اضافه به فیلم نامه هایش پرده بر می دارد.
او در بخشی از یادداشت خود آورده است: موبایل را کنار گذاشتم که در بین فیلمنامه‌هایم چشمم به «شاهنامه» افتاد.
فیلمنامه‌ای که نزدیک بیست سال توی ذهنم بود و حالا دو- سه سالی بود برای دل خودم تمام تمامش کرده بودم، کاری که هر بار می‌خواندمش از همان خط اولش مرا با خود می‌برد به توس هزار سال پیش و روزی که ابوالقاسم تصمیم گرفت تاریخ کشورش را به نظمی سی ساله بکشد. می‌برد تا مرگ زن و پسرش. می‌برد تا به تاراج رفتن باغ‌هایش به دست باج و خراج‌گیران حکومتی و می‌برد تا عاقبت حصیرنشین شدنش و بدنامی‌ای که رستم سیستانیش برایش به بار آورد. می‌برد تا لجاجت و سرسختی‌های اینچنینی‌اش؛ که جاوید باد آن خردمند مرد / همیشه به کام دلش کار کرد. می‌برد به شکوه‌های اینطوریش؛ مرا طعن کردند کین پر سخن / به مهر نبی و علی شد کهن.
کاری که می‌توانستم با آن فکری اساسی برای خودم و حتی جابر بکنم، ولی هیچ‌وقت دلم رضایت نداد. نداد چون نمی‌خواستم حقیر و بزن در رویی ساخته شود. چون نمی‌خواستم با بدفهمی‌ای عوامانه و حماقت‌بار، نقش باغداری ادیب و تاریخدان و خردورز و ظریف‌اندیش را بازیگر زمخت و چهارشانه و گردن ستبر و صدا پرصلابت و دروغین و شعاری و باسمه‌ای و پلاستیکی بازی کند که گویی خودش از مادر رستم، آن هم از نوع لومپنش به دنیا آمده است. نمی‌خواستم تازه به وقت اکران و نمایشش ببینم که این صحنه و آن سکانسش را نگرفته‌اند، آن شب‌هایش را تماما روز کرده‌اند، آن بخش را چون قسط بازیگر به دستش نرسیده و او نیامده، به کلی حذف کرده‌اند. نمی‌خواستم تازه آنجا ببینم کدام صحنه‌ها و پلان‌ها و دیالوگ‌ها را درآورده‌اند و به جایش چه پلان‌ها و صحنه‌ها و سکانس‌هایی علیه این و آن گرفته‌اند و چه جمله‌هایی له خود و خودی‌هایشان توی دهان بازیگرها گذاشته‌اند که من هرگز و هرگز و هرگز هیچ‌کدامشان را ننوشته بودم و نمی‌خواستم حتی به خصوص اسمش را عوض کنند. نمی‌خواستم و می‌خواستم این یکی را برای خودم نگه دارم همانطور که کلمه به کلمه و جمله به جمله‌اش را نوشته بودم. همانطور که به کام دلم بود. همانطور بکر و دست نخورده و فارغ از هر عربده‌ای، اینکه مگوی، آن‌که مپرس.[۱]


پانویس

  1. «افشاگری علیرضا طالب زاده ،درباره سانسور و ممیزی وحشتناک فیلم‌ها در سینمای ایران». ۲۰ آبان ۱۴۰۲. دریافت‌شده در ۲ دی ۱۴۰۳.

پیوند به بیرون