«هنر اسلامی» عنوانی آشنا اما تعریف نشده است و با وجود اینکه بارها درباره آن در رسانهها سخن گفته شده، اما هیچگاه مختصات معینی برای آن بیان نکردهایم. ضمن اینکه قالبهای متنوع هنری هر یک ظرفیتهای خاص خود را برای این منظور دارند. برای بررسی این مفهوم گروه فرهنگی ایکنا مجموعه گفتوگوهایی را با هنرمندان ترتیب داده است، در هفتمین مصاحبه با مرتضی گودرزی دیباج، نقاش و استاد دانشگاه به گفتوگو نشستهایم.
پیرامون هنر اسلامی تا به امروز تعریف جامع و واحدی وجود ندارد. نظر شما در این باره چیست؟
هنر اسلامی یک اتفاق پیوسته تاریخی متنوع است که در سرزمینهای اسلامی حداقل از صد سال بعد از ظهور اسلام بهخصوص در عرصههای مختلفی نظیر معماری نمود داشته است. تعریفی که از معماری در زمان حال داریم با آنچه در گذشته وجود داشته متفاوت است. درباره عنوان هنر اسلامی نکتهای وجود دارد آن هم اینکه آیا از اساس چنین نامگذاری صحیح است؟ آیا چیزی بهعنوان هنر اسلامی وجود دارد؟ در این رابطه اختلافات نظری وجود دارد. برخی هنر اسلامی را با نام هنر مسلمانان میشناسند. این امر، تصوری غلط است چون هنر اسلامی براساس یک مانیفستی نانوشته شکل گرفته است.
وقتی باوری وجود دارد، وجوه مشترکی شکل میگیرد. برای مثال هنر اسلامی ازجمله این موارد است که حاصل نگاه مشترک هنرمندان مسلمان به هنر است. در هنر اسلامی تنوع جغرافیایی نیز وجود دارد. این گوناگونی در عرصه تنوع هنر اسلامی به وجود آمده است. برای همین هنر اسلامی پیوستگی زیادی با یکدیگر دارد. برای نمونه هنر اسلامی در افغانستان در مقایسه با تونس، جدا از این اینکه وجوه مشترکی دارند دارای تفاوتهایی هم هستند. هنر اسلامی بدون اینکه از پیش، دانشمندان و صاحبنظران برای آن طرح و دستوری تعیین کنند هنرمندانش با خلق آثار، پیوندی را به وجود آوردهاند که در همه آثار هنر اسلامی به چشم میخورد.
آیا حکومت دینی میتواند بانی اسلامی شدن هنر باشد. برای مثال آنچه در هنر کشورمان خلق میشود تماماً دینی است؟
هنر اسلامی ربطی به حکومت ندارد. از اواخر دوره صفوی تا زمان قاجار برداشتی نادرستی از هنر در سدههای قبل به وجود آمده است چراکه شاهد کپیکاری ناقص از گذشته هستیم. یکی از شاخصههای هنر اسلامی تصویرگریز بودن آن است. برای همین به سمت انتزاع و آبستره حرکت میکند. منظور از انتزاع این است که مابهازای عناصر طبیعی و قابل فهم را در اثر هنری شاهد نیستیم. برای مثال وقتی قرار است تصویری از گل یا درخت کشیده شود ابتدا سادهسازی صورت میگیرد سپس آن اثر بهسوی انتزاع حرکت میکند بهنحوی که دیگر نمیتوان روی آن اثر نام گل یا درخت را اطلاق کرد.
آنگونه که از سخنان شما پیداست، معرفت در شکلگیری هنر اسلامی نقش و جایگاهی ویژه دارد. پیرامون این موضوع بیشتر توضیح دهید؟
در هنر اسلامی، هنر تبدیل به فرم و رنگ میشود، این مسئله را در معماری میتوان مشاهده کرد. از پایان دوره صفوی به بعد بهجای اینکه در ابتدا معرفت شناخته شود شروع به کپیکاری از گذشته میشود بدون اینکه بدانند هنرمند در ابتدا خود طبیعت را دیده سپس هارمونی را به آن اضافه کرده است. این کپیکاری در زمان حال نیز در حال وقوع است. این مسئله را در ساخت اماکن مذهبی میتوان مشاهده کرد. در چنین شرایطی آثاری خلق میشود که در آن، روح معنوی کمسوست و تنها بازیهای فرم و رنگ را شاهد هستیم. این قبیل آثار اتفاق مبارکی را در بیننده به وجود نمیآورد. هنر باید بتواند در بیننده تفکر به وجود آورد، همانند آثاری که در دوره تیموری خلق شده است. آن دوران هنرمند زمانی دست به ساخت اثر هنری میزد که معرفت لازم را در خود میدید اما در ۱۰۰ سال اخیر این مسئله کمتر مدنظر قرار گرفته است. شاید هنرمندان آن زمان سواد آکادمیک هنرمندان امروز را نداشتند اما معرفت و خِردی که به دست آورده بودند سبب ماندگاری آثارشان شد.
در سدههای گذشته پیرامون هنرهایی چون مجسمهسازی و نقاشی نگرش مثبتی وجود نداشت. از چه زمانی نگاه به این قبیل هنرها شکل جدیتر به خود گرفت؟
ابتدا باید تأکید کنم در هیچ مقطع تاریخی از فقه اسلامی بهصورت مستقیم نگارگری یا مجسمهسازی ممنوع نشده است. ما در فرهنگ اسلامی با حدود قرمزی مواجه هستیم که خود هنرمندان خلق کردهاند. در آثار گذشته هنرمندان خود در آثارشان رگههایی از موجودات زنده را حذف کردهاند، پس دیگر انسان یا پرنده را در آثار هنری نمیبینیم. این موضوع در ادامه همان نگاه انتزاعی است که در ابتدا اشاره کردم. برای نمونه به علاقهمندان هنر ایرانی میگویم به تماشای مسجد شاه اصفهان بروند. در این آثار رگههای تصاویر زنده (انسان یا پرنده) شاید تنها بخش انتهای مسجد که پشت نمازگزاران به آن است دیده شود اما در جلوی محراب تصاویر موجودات زنده را نمیبینیم.
در ایران تا قبل از قاجار چیزی بهعنوان مجسمهسازی به شکل متعارف وجود نداشت تنها بعد از قاجار بهواسطه ارتباط با غرب این هنر به شکل ناقصی در کشور دیده شد. عدم توجه به هنرهایی چون مجسمه به بعد از اسلام خلاصه نمیشود بلکه اگر بناهای ساسانیان یا هخامنشیان را بررسی کنیم متوجه خواهیم شد که آثار رئال نیستند و مابهازای واقعی ندارد بلکه به شکل نمادین به مردها و زنان نگاه شده است. این عدم گرایش تا حدودی در زمان حال نیز به همان دلیل که گفتم، وجود دارد.
درباره موسیقی و ممانعتهایی که پیرامون آن وجود داشته هم توضیح دهید.
در موسیقی نیز چنین شرایطی وجود دارد. یعنی آنجایی که هنرمندان ما احساس کردهاند ممکن است به لحاظ فقهی برای آنها مشکلی پیش آید شروع به خودسانسوری کردهاند. برای همین هنرمندان آواها و نواها را در دستگاههای دیگر گنجاندهاند. به تعزیه اشاره میکنم که سرشار از موسیقی است. در رابطه با موسیقی تعزیه برخی نقدها وجود دارد که چرا در شماری از کارهای تعزیه از موسیقی تقلیدی استفاده میشود. من این امر را ضعف نمیدانم چون اولاً ممکن است آهنگها در یک داستان قرار گیرند و همین امر هم باعث به وجود آوردن مشابهتهایی شود. دوم اینکه گرتهبرداری در هنر به عقیده من بهخودی خود اشکالی ندارد؛ معتقدم اگر تقلید به شکل درستی رخ دهد، ناپسند نیست.
همانطور که میبینیم در ایران در برخی از آثار بهویژه حوزه نقاشی و عکس بهصرف تصویرسازی از مناسک یا عزاداری مذهبی به آن هنر عنوان دینی میدهند، آیا این برداشت از هنر اسلامی درست است؟
بخش عمدهای از هنر کلاسیک غرب تا انتهای قرن ۱۹ بهواسطه پرداخت مستقیم به مناسک و شخصیتهای مذهبی «دینی» نامیده میشود. برخی از این آثار خیلی موفق بوده و برخی دیگر نه. حتی برخی از این آثار نگاهی اومانیستی به مذهب داشتهاند. در ایران و در حوزه هنر اسلامی هنرمندان به سمت روایت نرفتهاند بلکه بیشتر به سمت مفاهیم رفتهاند. برای مثال در حوزه عاشورا خیلی به سمت تصویرسازی مستقیم نمیروند حتی در کارهایی که اینگونه بودهاند تلاش شده با استفاده از نمادها فضای لایتناهی به کار داده شود. این موضوع در ادبیات هم بهنوعی دیگر نمود یافته است. با این توضیح هنرمندان براساس ذات هنری خود به سمت موضوعات دینی میروند با این تفاوت که چندان در بند روایتها نیستند.
از هنر قبل از اسلام در ایران اطلاعاتی چندانی وجود ندارد. آیا هنر در آن مقطع به موضوعات دینی نظر داشته است؟
اطلاعات لازم درباره هنر ایران باستان وجود دارد، ولی داشتهها در عام مردم دیده نمیشود پس ضروری است در حوزه آموزشوپرورش به این موضوع توجه جدی شود. دوستانی که وظیفه دارند که در کتب درسی فعالیت کنند شاید این موضوعات برایشان اهمیت نداشته باشد وگرنه هنر ایرانی از قبل از اسلام وجود داشته است و بعد از ورود اسلام هم به فعالیت خود ادامه داده است. این کمتوجهی به هنر انقلاب هم کشیده شده است. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مکتبی با عنوان هنر اسلامی ظهور پیدا کرده و تأثیرات آن فراتر از مرزها هم رفت؛ این موضوع قابل کتمان نیست. اما متأسفانه در هیچ یک از کتب درسی به آن توجه نمیشود.
نکتهای در این میان وجود دارد. اگر قرار است به هنر اسلامی توجه شود باید با توجه به ضرورتها و نیازهای جامعه باشد. ما در شرایط فعلی نیازمند مرور گذشته فرهنگی سرزمین خود هستیم تا بهواسطه آن بتوانیم عرض شانههای تمدنی خود را به نسلهای جدید نشان دهیم و اگر این امر واقع نشود متأسفانه دچار خلاء جدی خواهیم شد و جوانان ما بابت آن بسیار آسیب خواهند دید. ما در ایران اسلامی باید به نقطهای برسیم تا بتوانیم به ایرانی بودن خود افتخار کنیم. معتقدم پس از انقلاب اسلامی با وجود اینکه آثار بد در حوزه هنر وجود داشته و دارد، در کل هنر شکل بهتری به خود گرفته است. این مسئله عموما مورد توجه قرار نمیگیرد و متأسفانه ضعف آشکار در معرفی هنر این سرزمین جدی است و باید جلوی آن گرفته شود.[۱]
مرتضی گودرزی
| زمینه فعالیت | نقاش و نویسنده |
|---|---|
| ملیت | ایرانی |
| تاریخ تولد | ۱۳۴۱ (۶۲–۶۳ سال) |
| محل تولد | بروجرد |
مرتضی گودرزیدیباج (زادۀ ۱۳۴۱ در بروجرد) نقاش و نویسنده ایرانی است. او عضو هیئت علمی دانشگاه سوره است. گودرزی در زمینه هنر، نقد هنر تألیفات و مقالات زیادی به رشته تحریر در آورده است. او در زمینههای تخصصی هنر از جمله نقاشی، فلسفه هنر، نقد هنر و تاریخ هنر فعالیت میکند. همچنین ایراد سخنرانیهای مختلف در کنفرانسها و دانشگاههای هنری در خصوص نقاشی مدرن، نقاشی سنتی، هنر مدرن، زبان نوین هنر جهانی، تناقض مدرنیته از دیگر فعالیتهای این هنرمند محسوب میشوند.
این مدرس و پژوهشگر هنر، استاد راهنمای رسالههای متفاوت در حوزه هنر تخصصی بوده است. گودرزی نفر اول جشنواره هنرهای تجسمی شهرستانهای کشور ۱۳۶۷، نفر برگزیده چهارمین بیینال نقاشی تهران ۱۳۷۶، نفر برگزیده اولین نمایشگاه بینالمللی طراحی تهران ۱۳۷۸ شده است.
مرتضی گودرزی تألیفات و مقالات متعددی در زمینه هنر به چاپ رسانده است که از جمله میتوان به این موارد اشاره کرد: یک هنرمند، یک اثر روزنامه ایران، نقاشی امروز، مخاطبین دیروز، فصلنامه هنرهای تجسمی، برپایی چندین نمایشگاه انفرادی و شرکت در تعدادی نمایشگاه جمعی در داخل و خارج از کشور نیز در کارنامه او ثبت شدهاند.
زندگینامه و تحصیلات
مرتضی گودرزی دیباج، متولد ۱۳۴۱ در بروجرد، نقاش و نویسنده ایرانی است. او تحصیلات خود را در مقاطع لیسانس و فوقلیسانس نقاشی از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران و دانشگاه هنر و معماری آزاد اسلامی به اتمام رساند. همچنین، گودرزی دکترای فلسفه هنر خود را از دانشگاه مرکزی انگلستان در بیرمنگام دریافت کرد.
فعالیتهای هنری و پژوهشی
گودرزی دیباج از جمله هنرمندان و پژوهشگران برجسته در عرصه هنرهای تجسمی است. او در زمینههای تخصصی هنر از جمله نقاشی، فلسفه هنر، نقد هنر و تاریخ هنر فعالیت میکند. گودرزی در سخنرانیهای مختلف در کنفرانسها و دانشگاههای هنری در خصوص موضوعات گوناگون مانند نقاشی مدرن، نقاشی سنتی، هنر مدرن، زبان نوین هنر جهانی، تناقض مدرنیته و دیگر مسائل هنری حضور داشته است. مرتضی گودرزی در نمایشگاههای انفرادی و گروهی متعددی شرکت کرده و آثاری از خود به نمایش گذاشته است. او همچنین در رقابتهای هنری موفق به دریافت جوایز و الواح تقدیری مختلفی شده است، از جمله نفر برگزیده اولین نمایشگاه بینالمللی طراحی تهران در سال ۱۳۷۸ و نفر اول جشنواره هنرهای تجسمی شهرستانهای کشور در سال ۱۳۶۷
مسئولیتها و سمتها
گودرزی دیباج در طی سالها فعالیت علمی و هنری، در جایگاههای مختلف مدیریتی و آموزشی حضور فعال داشته است. برخی از مسئولیتهای وی عبارتند از:
- عضو هیئت علمی دانشگاه سوره
- مدیر پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی
- مدیر مرکز هنرهای تجسمی حوزه هنری
- عضو کمیسیون هنر شورای فرهنگی دفتر مقام معظم رهبری
- داور رقابتها و رویدادهای هنری
تألیفات و مقالات
مرتضی گودرزی دیباج علاوه بر فعالیتهای هنری، تألیفات و مقالات زیادی در زمینه هنر منتشر کرده است. برخی از مقالات و تألیفات وی عبارتند از:
- یک هنرمند، یک اثر / روزنامه ایران
- نقاشی امروز، مخاطبین دیروز / روزنامه کیهان
- آن روح شاعرانه و صمیمی/ هفتهنامه مهر
- فوویسم، ددگری/ روزنامه ایران
- کوبیسم/ روزنامه ایران
- فوتوریسم/ روزنامه ایران
- سورئالیسم/ روزنامه ایران
- گرنیکای یکصد و پنجاه هزار فرانکی/ فصلنامه هنرهای تجسمی
- دردی که قلبم را میفشارد/ فصلنامه هنرهای تجسمی
- مدرنیسم خام/ فصلنامه هنرهای تجسمی
آثار و پژوهشها
گودرزی دیباج بیش از ۱۰۰ مقاله علمی در زمینه هنر نگاشته است که بین سالهای ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۰ منتشر شدهاند. از آثار برجسته وی در زمینه نقاشی و تاریخ هنر میتوان به کتاب «تاریخ تطبیقی هنر» اشاره کرد که یکی از مهمترین تألیفات وی در این حوزه است.
سوابق اجرایی
| عنوان | توضیحات |
|---|---|
| نویسنده مقالات و تألیفات | مقالات و تألیفات متعددی در مجلات و روزنامههای کثیرالانتشار مانند روزنامههای ایران و کیهان و همچنین مجلاتی مانند هفتهنامه مهر و فصلنامه هنرهای تجسمی |
| مقالات علمی | بیش از ۱۰۰ مقاله علمی در خلال سالهای ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۰ نگاشته است. |
| سخنرانیها | سخنرانیهای گوناگون در کنفرانسها و دانشگاههای هنری در موضوعاتی مانند نقاشی مدرن و سنتی، هنر مدرن، تناقض مدرنیته، زبان نوین هنر جهانی |
| استاد دانشگاه | استاد راهنمای رسالههای بسیاری در حوزه هنر بوده است. |
| شرکت در نمایشگاهها | شرکت در نمایشگاه جمعی و چندین نمایشگاه انفرادی در داخل و خارج از ایران |
| عضویت در هیأت علمی | عضو هیأت علمی دانشگاه سوره |
| پژوهشگر هنری | محقق و پژوهشگر هنری |
| ریاست مؤسسه | ریاست مؤسسه مطالعات و پژوهشهای ایران |
| ریاست پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی | رئیس پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی از ۱۳۸۱ |
| سردبیر مجله بیناب | سردبیر مجله تخصصی بیناب از ۱۳۸۲ |
| ریاست مرکز هنرهای تجسمی | رئیس مرکز هنرهای تجسمی از ۱۳۸۸ |
آثار
| عنوان | ناشر | سال انتشار |
|---|---|---|
| تاریخ تطبیقی هنر | سوره مهر | ۱۳۸۹ |
| نقاشی انقلاب | فرهنگستان هنر | ۱۳۸۷ |
| نقاشیهای انقلاب (عربی) | انتشارات بینالمللی المهدی | ۱۳۹۰ |
| آینه خیال | سوره مهر | ۱۳۸۸ |
جوایز و افتخارات
| عنوان | سال |
|---|---|
| نفر اول جشنواره هنرهای تجسمی شهرستانهای کشور | ۱۳۶۷ |
| نفر برگزیده چهارمین بیینال نقاشی تهران | ۱۳۷۶ |
| نفر برگزیده اولین نمایشگاه بینالمللی طراحی تهران | ۱۳۷۸ |
گفتاورد
نگارخانه
پیوند به بیرون
- ↑ «مرتضی گودرزی دیباج: هنر اسلامی با خودسانسوری هنرمند مواجه است». ۱۰ دی ۱۴۰۱. دریافتشده در ۷ دی ۱۴۰۳.