مصطفی رستگاری

از یاقوت
مصطفی رستگاری
ملیتایرانی
تاریخ تولد۱۶ آبان ۱۳۵۷ ‏(۴۶ سال)
محل تولدتهران
پیشهفیلمنامه‌نویس
پژوهشگر
مدرس سینما
تحصیلاتکارشناسی ارشد فلسفه هنر
دکترای فلسفه هنر
جوایزسیمرغ بلورین بهترین فیلم‌نامه اقتباسی برای فیلم چهل‌سالگی از بیست و هشتمین جشنواره فیلم فجر
آدرس اینستاگراممصطفی رستگاری


مصطفی رستگاری (زاده ۱۶ آبان ۱۳۵۷)، فیلم‌نامه‌نویس، پژوهشگر و مدرس سینما است که با تلفیق دانش فلسفی و هنر فیلم‌نامه‌نویسی، رویکردی متفاوت به دنیای سینما دارد. او دارای مدرک دکترای فلسفه هنر، کارشناسی ارشد فلسفه هنر و کارشناسی فلسفه غرب است.

رستگاری در عرصه فیلم‌نامه‌نویسی به دلیل همکاری با کارگردانان برجسته و خلق آثاری با لایه‌های فکری و فلسفی شناخته می‌شود. او به عنوان نویسنده در فیلم‌هایی مانند «چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت» و «سارا و آیدا» به کارگردانی وحید جلیلوند حضور داشته است. این آثار به دلیل پرداختن به مسائل اخلاقی، معضلات اجتماعی و روابط انسانی با نگاهی عمیق و غیرکلیشه‌ای، مورد توجه منتقدان قرار گرفته‌اند. همکاری او با فیلم‌سازان نشان‌دهنده توانایی او در تبدیل ایده‌های پیچیده فلسفی به درام‌های جذاب سینمایی است.

علاوه بر فعالیت در سینما، رستگاری در حوزه آکادمیک نیز فعال است. او به عنوان مدرس سینما، دانش خود را در زمینه فلسفه و هنر به دانشجویان منتقل می‌کند. تحصیلات او در فلسفه هنر به او امکان می‌دهد که به تحلیل‌های عمیق‌تری از سینما بپردازد و به عنوان یک نظریه‌پرداز و پژوهشگر نیز شناخته شود. مقالات و پژوهش‌های او در زمینه سینما و فلسفه، رویکرد تحلیلی و فکری او را به نمایش می‌گذارد.

فعالیت‌ها

آثار

سینمایی

  • دریاچه ماهی (۱۳۹۵)
  • دور یا نزدیک(۱۳۹۲)
  • راستش را بگو (۱۳۹۱)
  • شیفت شب (۱۳۸۸)
  • درها و پرده‌ها (۱۳۸۸)
  • چهل‌سالگی (۱۳۸۷)
  • به دنیا بگویید بایستد (۱۳۸۵)
  • ما هنوز زنده‌ایم (۱۳۸۴)
  • تنها خودت مانده‌ای (۱۳۸۴)
  • بالا بلند (۱۳۸۴)

تلویزیونی

  • سریال به دنیا بگویید باستد
  • سریال لیلی کجاست

کتاب

  • داستایفسکی، قصه‌گو مصائب بی‌خدایی، رسش، ۱۳۸۷
  • مجموعه داستان: ختم عزرائیل، مرغ آمین، ۱۳۸۱
  • مجموعه شعر: وای بر یوسف، رسش، ۱۳۸۴

جوایز و افتخارات

گفتاورد

سینماگران مختلف دنیا هنوز هم از داستایوفسکی و حتی نویسندگان قدیمی‌تر اقتباس می‌کنند و به این آثار نگاه معاصر دارند. به نظر من ضعفی که در این مورد سینمای ایران دارد کم‌اهمیت بودن فیلمنامه‌نویس است و در ادبیات هم ضعفی که وجود دارد نادیده گرفتن رمان‌ها و داستان‌های ژانر است!
ادبیات داستانی ما در حیطه حکایات بوده، ما ادبیات داستانی کهن داریم اما بیشتر این آثار در حیطه ادبیات تمثیلی و فکری قرار می‌گیرند و در برخی موارد حتی این ادبیات به نظم درآمده‌اند که می‌توان به آثار عطار یا یکی از مهم‌ترین قصه‌گوهای دنیای ادبیات ما نظامی که بسیار در این حوزه قدرتمند است اشاره کرد. اما قصه این نویسنده‌ها مربوط به جهان قدیم می‌شود و ارتباطی با جهان مدرن ندارند!!! جهان مدرن مصائب و دغدغه‌های خودش را دارد و به طور کل انسان مدرن متفاوت است. کار ما به عنوان نویسنده‌ای در فرهنگ ایرانی و اسلامی و مواجهه این جامعه با جهان غرب خیلی سخت‌ است؛ اساساً قصه و رمان هنر غربی است، میلان کوندرا در یکی از آثارش تأکید دارد که هنر رمان ذاتاً یک هنر اروپایی است و هر کس در هر جای دنیا غیر از اروپا که مشغول نگارش یک رمان است، مشغول مشارکت در تاریخ هنر اروپایی است.
وقتی داستان کوتاه و رمان مثل سینما در دنیای غرب به وجود آمده به شکل طبیعی این هنر با مختصات فرهنگ غرب آمیخته است و ما همانطور که سینما را از غربی‌ها گرفتیم، رمان و داستان کوتاه را هم از آنها گرفتیم. امروز اگر وارد هر کتابخانه شوید با انبوهی از رمان‌ها و نویسندگان جدید مواجه می‌شوند که می‌توان گفت بالای نود درصد آنها رمان نیستند؛ مثل فیلم‌ها و سریال‌هایی که به صورت انبوه ساخته می‌شوند اما از هیچ‌یک از قواعد فرمی مربوط به مدیوم خود پیروی نمی‌کنند و فیلم نیستند.
مشکل ادبیات و سینمای ما نشناختن انسان امروز ایران است. نویسندگان ما در برخورد با انسان ایرانی بخشی از آن را در اثرشان می‌بینند و به آن توجه دارند اما بخش دیگر آن را از روی عصبانیت سانسور می‌کنند و نادیده می‌گیرند. انسان ایرانی پیش از اسلام هم انسانی دین‌دار بوده، حتی وقتی اسلام را می‌پذیرد و مسلمان می‌شود هم رنگ جهان‌بینی خود را به قرائتش از دین اسلام می‌زند و از آن معماری و انواع و اقسام هنرها و سنت‌ها را به وجود می‌آورد. وقتی به ادبیات و فرهنگ رجوع می‌کنیم متأسفانه انسان ایرانی دچار گزینش و فضای دو قطبی می‌شود و این فقط مربوط به بعد از انقلاب نمی‌شود، پیش از انقلاب هم همین بوده ولی اتفاقاً در جاهایی سینمای ایران موفق شده که انسان ایرانی بی‌گزینش توانسته خود را در آن سینما ببیند. کافی است فیلمی بتواند حائز ویژگی‌هایی که مطرح کردم، باشد قطعاً مورد توجه قرار می‌گیرد. به همین دلیل به نظر من بهانه‌هایی که گرفته می‌شود بیشتر به دلیل تنبلی است… نسل جوان به نظر می‌رسد که دیگر حوصله این سختی را ندارد. به نظرم نسل جدید سعی دارد همه چیز را دور بزند، کار خاصی انجام ندهد و همه اعتبارات را هم به دست بیاورد.[۱]


پانویس

  1. ضعف سینمای ایران کم‌اهمیت بودن فیلمنامه‌نویس است!، تاریخ انتشار: ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۲ش، ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳ش.