موسی اسوار

از یاقوت

این نوشتار توسط گروه پژوهشگران یاقوت راستی آزمایی و تایید شده است.

موسی اسوار
زمینه فعالیتادبیات ترجمه
ملیتایرانی
تاریخ تولد۳ مرداد ۱۳۳۲
محل تولدکربلا
تاریخ درگذشت۴ شهریور ۱۴۰۴
پیشهمترجم


موسی اَسوار (زادۀ ۳ مرداد ۱۳۳۲ در کربلا-درگذشت: ۴ شهریور ۱۴۰۴) ادیب و مترجم برجستۀ ایرانی بود.

او ۲۱ شهریور ۱۳۹۶ به عضویت پیوستهٔ فرهنگستان زبان و ادب فارسی درآمد و مدیریت گروه ادبیات تطبیقی فرهنگستان را برعهده داشت‌.

او در طول سال‌های کار حرفه‌ای به‌وسیله ترجمه آثار در پیوند فرهنگی میان ادبیات فارسی و عرب نقش‌آفرینی جدی داشته و به همین منظور اسوار را به‌عنوان چهره‌ای که سهم بسزایی در معرفی ادبیات عربِ کلاسیک و معاصر به فارسی‌زبانان داشته است معرفی کرده‌اند. از فعالیت‌های مهم او حضور در شورای عالی ویرایش صداوسیما بود که به‌منظور بهبود و ارتقای زبان فارسی تلاش‌های ارزنده‌ای داشت.

او آثار برخی از شاعران و نویسندگان برجسته جهان عرب را به فارسی ترجمه کرده است؛ «آخر شب» و «اگر باران نیستی نازنین، درخت باش» اثر محمود درویش، «تا هر وقت که برگردیم (داستان‌های کوتاه)» اثر غسان کنفانی و «ماسه و کف و خدایان زمین» اثر جبران خلیل جبران، برخی از این آثار است.

اسوار در چهاردهمین جشنواره بین‌المللی فارابی در سال ۱۴۰۲ به‌عنوان «مترجم برتر» برگزیده شد.

تصویر

مراسم تشییع موسی اسوار

مراسم تشییع موسی اسوار/ ۵ شهریور ۱۴۰۴

زندگی و تحصیلات

موسی اسوار، مترجم برجسته ایرانی و عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی، در ۳ مرداد ۱۳۳۲ در کربلا به دنیا آمد. او تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در زادگاه خود گذراند و سپس در تهران به تحصیل ادامه داد. در سال ۱۳۵۳ در رشته علوم تربیتی از دانشگاه اصفهان فارغ‌التحصیل شد و در سال ۱۳۵۷ در مقطع کارشناسی‌ارشد رشته تاریخ و فلسفه تعلیم و تربیت از دانشگاه تهران فارغ‌التحصیل گردید.

داستان مقاومت و ادبیات - موسی اسوار


اسوار در ۴ شهریور ۱۴۰۴، در سن ۷۲ سالگی درگذشت.[۱]

فعالیت تخصصی

اسوار در سال ۱۳۶۱ به عنوان مترجم در «دانشنامه ایران و اسلام» در بنگاه ترجمه و نشر کتاب مشغول به کار شد. او از سال ۱۳۶۱ تا ۱۳۷۲ در مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی به عنوان پژوهشگر و مترجم فعالیت داشت و در این مدت آثار متعددی را از زبان عربی به فارسی ترجمه کرد. از جمله آثار او می‌توان به «آخر شب» از محمود درویش، «ادبیات مقاومت در فلسطین» از غسان کنفانی، «تا هر وقت که برگردیم»، «از سرود باران تا مزامیر گل سرخ» (گزیده اشعار هفده شاعر از پیشگامان شعر امروز عرب) و «اشعار عربی سعدی» اشاره کرد.

اسوار درباره علاقه‌اش به ترجمه در مصاحبه‌ای چنین گفته است:

داستان گرایش من به زبان و ادبیات عربی داستانِ مفصلی است؛ کلا علقه قلبی‌ام به ادبیات بوده و هست. اگر از من بپرسند، اگر خداوند عمر دوباره‌ای به شما بدهد، دوباره همین مسیری را که تاکنون طی کرده‌اید، دنبال خواهید کرد و یا در مسیر دیگری پیش خواهید رفت؟ قطعا می‌گویم همین راهی را که رفته‌ام، دوباره خواهم رفت؛ زیرا هر کسی علایق و ذوقی دارد که بر اساس اقتضائات محیط و میل و تمایلات قلبی و زمینه‌های ارثی شکل می‌گیرد. مجموعه‌ای از عوامل اعم از خصوصیات ارثی و محیط و تحصیلات و عوامل پیرامونی در من اثر گذاشت و من را در این راه قرار داد. این راه را می‌پسندم زیرا متناسب با ذوق و علایق من است. اما اینکه چرا زبان عربی مورد توجه من قرار گرفت؟ باید بگویم زیست دوگانه‌ای داشتم. متولد کربلا هستم، نوجوانی و تحصیلات ابتدایی‌ام در کشور عراق سپری شد؛ البته کلاس اول را در مدرسه ایرانی‌ها گذراندم و تحصیلاتم را به زبان فارسی شروع کردم؛ اما بعد در مدارس رسمی کشور عراق ادامه تحصیل دادم. سیکل اول و ابتدای سیکل دوم دبیرستان را هم در آنجا به زبان عربی آموزش دیدم. حُسنی که آموزش در عراق داشت این بود که زبان انگلیسی را از دوران ابتدایی شروع می‌کردند و این موضوع در تقویت پایه زبان انگلیسی‌ام مهم بود.[۲]

در سال ۱۳۹۶، اسوار به‌عنوان عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی انتخاب شد. او در طول سال‌ها تلاش کرده است تا به عنوان پل فرهنگی ارتباط میان دو فرهنگ را برقرار کند و سهم بسزایی در معرفی ادبیات عرب کلاسیک و معاصر به فارسی‌زبانان داشته است.

موسی اسوار در حوزه تاریخ و فلسفه تعلیم و تربیت نیز تحصیلات داشته و در این زمینه مطالعات گسترده‌ای انجام داده است. هرچند زمینه کاری او بیشتر در حوزه ادبیات و ترجمه بوده است، اما علاقه‌مندی او به فلسفه تعلیم و تربیت نیز در آثارش نمایان است.


حداد عادل درباره دیدگاه اسوار درباره ارتباط میان ادبیات عرب و زبان فارسی چنین گفته است:

او آگاه بود که آشنایی با زبان و ادبیات عرب تنها آشنایی با یک زبان بیگانه یا زبان کشور همسایه نیست، بلکه بسیار فراتر از اینهاست. چه بخواهیم و چه نخواهیم، بخشی از فرهنگ و هویت خود را وامدار زبان و ادبیات عربی هستیم و استاد به‌درستی بر این نکته تأکید داشت. ازجمله آثار ارزشمند ایشان ترجمه‌هایی است که از زبان عربی بر جای گذاشتند. به‌ویژه دو گزیده مهم از اشعار متنبی که در یکی از آن‌ها با انتخابی آگاهانه و سلیقه‌ای دقیق، منظومه‌ای از اشعار را برگزید و تفسیر و ترجمه‌ای ارائه داد که چیزی فراتر از یک برگردان ساده بود؛ نوعی پیوند میان دو فرهنگ و دو جهان که در گذشته بیشتر بر اختلاف آن‌ها تأکید می‌شد، اما استاد بر دوستی و عشق میانشان انگشت نهاد.[۳]

آثار

برخی از ترجمه‌های منتشرشده موسی اسوار عبارت‌اند از:

  • «شکوه متنبی» اثر احمد بن حسین متنبی
  • «جکامه‌های متنبی» اثر احمد بن حسین متنبی
  • صحیفه‌ سجّادیه
  • «تا سبز شوم از عشق» اثر نزار قبانی
  • از سرود باران تا مزامیر گل سرخ: پیش‌گامان شعر امروز عرب
  • «اگر باران نیستی نازنین، درخت باش» اثر محمود درویش
  • «آخر شب» اثر محمود درویش
  • «روح تشریع در اسلام» اثر سید موسی صدر
  • «تا هر وقت که برگردیم (داستان‌های کوتاه)» اثر غسان کنفانی
  • «ماسه و کف و خدایان زمین» اثر جبران خلیل جبران
  • «عیسی پسر انسان» اثر جبران خلیل جبران
  • «پیامبر و باغ پیامبر» اثر جبران خلیل جبران
  • پرتوهایی از اندیشه‌ سید موسی صدر
  • اشعار عربی سعدی
  • ستاره‌ها در دست
  • «ادبیات و تاریخ‌نگاری آن» اثر طه حسین
  • «سایه‌هایی بر پنجره» اثر غائب طعمه فرمان

گفتاورد

به لحاظ تحول شعری اتفاقاتی که در ایران رخ داد، دقیقا مشابه آن در جهان عرب روی داد؛ نیما در ایران با کم‌ و زیاد کردن مصرع‌ها و مقید به وزن بودن، تحولی در شعر ما ایجاد کرد و همزمان در جهان عرب بدر شاکر السیاب، شاعر عراقی و بانو نازِک الملائکه چنین کاری کردند. در مراحل بعد که شاعران متوجه نوآوری‌های شعر مغرب زمین شدند، هم در ایران و هم در جهان عرب گرایش به شعر سپید، شعر منثور و شعر بی‌وزن به وجود آمد. حتی گرایش به نوعی وزن درونی یعنی همان کاری که شاملو در شعر کرد، در جهان عرب اتفاق افتاد. گرایش به نوآوری‌ در تصویرسازی در شعر هم همین‌طور.
تفاوت‌ها هم بیشتر در مضامین بوده است؛ یکی از مضامینی که نقطه عطفی در شعر معاصر عربی است، مسئله فلسطین است که بخش مهمی از توجه محتوایی در شعر معاصر را به خود اختصاص داده که نظیر آن را در شعر فارسی نداریم.
تفاوت عمده دیگر، توجه شاعران عرب به شاعران مغرب زمین است. در واقع بنیان‌گذاران شعر نو عربی توجه‌ ویژه‌ای به شعر انگلیسی داشتند زیرا بیشتر از آن زبان شعر خوانده بودند. بدر شاکر السیاب تحت تأثیر ویلیام وردزورث بود، در مراحل بعد در شعرشان به تی. اس. الیوت توجه داشتند یا ادونیس در لبنان به شعر فرانسه توجه داشت و تحت تأثیر سن ژون پِرْسْ شاعر سوررئالیست فرانسه بود. در واقع توجه به شعر مغرب زمین در میان شاعران عرب پررنگ‌تر است درصورتی که در زبان فارسی کمتر تحت‌تأثیر و پیرو شاعران مغرب زمین بوده‌ایم.
در ادبیات داستانی نیز موضوعات متفاوت است البته موضوعات، اقلیم به اقلیم تفاوت دارد. یکی از کانون‌های مهم ادبیات داستانی در جهان عرب مصر است و نویسندگان بزرگی از این کشور برآمدند، کسانی چون نجیب محفوظ و توفیق حکیم که پیشگام بودند. بعد نویسندگان نسل‌های مختلف به عرصه آمدند. در حوزه عراق، مصر، لبنان، سوریه و شمال آفریقا آثاری درخشان پدید آمده است. در شمال آفریقا شاخه دیگری از ادبیات داستانی به وجود آمده و نویسندگانی به زبان فرانسه می‌نویسند، کسانی مانند کاتب یاسین الجزایری یا طاهر بن جلون مراکشی و ادریس شرایبی مراکشی. نسل متأخری که به عربی می‌نویسند نیز کارهای بسیار درخشانی ارائه کرده‌اند؛ کسانی مثل احلام مستغانمی نویسنده الجزایری یا واسینی اعرج جزایری که او به ایران هم سفر کرده است. الان حوزه ادبیات داستانی بسیار درخشان و پربار است و آثار زیادی از آن منتشر شده است.[۴]

پانویس

  1. «فرهنگستان زبان و ادب فارسی/». ۵ شهریور ۱۴۰۴. دریافت‌شده در ۱۱ شهریور ۱۴۰۴.
  2. «موسسه پژوهشی میراث مکتوب/گفت‌وگو با موسی اسوار». ۱۷ مرداد ۱۴۰۳. دریافت‌شده در ۲۷ مرداد ۱۴۰۴.
  3. «فرهنگستان زبان و ادب فارسی». ۵ شهریور ۱۴۰۴. دریافت‌شده در ۱۱ شهریور ۱۴۰۴.
  4. «موسسه پژوهشی میراث مکتوب/گفت‌وگو با موسی اسوار». ۱۷ مرداد ۱۴۰۳. دریافت‌شده در ۲۷ مرداد ۱۴۰۴.

پیوند به بیرون