نشت نشا (کتاب)

از یاقوت
نشت نشا
تصویری از جلد کتاب
تصویری از جلد کتاب
اطلاعات کتاب
نویسندهرضا امیرخانی
تاریخ نگارش۱۳۸۴
موضوعمهاجرت نخبگان
سبکرمان
زبانفارسی
تعداد صفحات۱۰۴
قطعرقعی
اطلاعات نشر
ناشرقدیانی
شابک9789645366030


کتاب نشت نشا اثر رضا امیرخانی، به بررسی پدیده مهاجرت نخبگان و دلایل آن می‌پردازد. این اثر که در سال ۱۳۸۴ منتشر شده، روابط غیررسمی در سازمان‌ها، مشکلات نظام علمی کشور، و عدم ارتباط دانشگاه‌ها با نیازهای واقعی جامعه را از عوامل این معضل می‌داند. امیرخانی با نقد وابستگی به دانش غیربومی و تأکید بر بومی‌سازی علم، به تحلیل فرار مغزها به عنوان فرآیندی طبیعی در سطح جهانی می‌پردازد. این کتاب با نگاهی انتقادی و سبک نوشتاری روان، از چالش‌های نظام آموزشی ایران تصویری دقیق ارائه می‌دهد.

نویسنده

رضا امیرخانی نویسنده و منتقد ادبی ایرانی است. او مدتی رئیس هیئت‌مدیره انجمن قلم ایران بود. او تاکنون آثار مختلف رمان، داستان بلند، مجموعه داستان کوتاه، سفرنامه و مقالات بلند تحلیلی اجتماعی را نگارش کرده است. برخی از آثار وی به زبان‌های روسی، اندونزیایی، عربی، اردو و ترکی ترجمه شده است. وی از پرطرفدارترین رمان‌نویسان ایرانی است و تا کنون جوایز و افتخاراتی از برای نوشتن آثارش به دست آورده است.

معرفی کتاب

نشت نشا، ششمین کتاب نوشته شده توسط امیرخانی است که به موضوع مهاجرت نخبگان پرداخته است. این مقاله علاوه بر بررسی علل این معضل، نقدهایی جدی بر وضعیت علمی و آموزشی کشور ارائه می‌دهد و به‌عنوان اثری تأثیرگذار در حوزه‌ی جامعه‌شناسی علم شناخته می‌شود. این اثر در سال ۱۳۸۴ با همکاری انتشارات قدیانی در ۱۰۲ صفحه به چاپ رسیده است.

موضوع،‌ سبک نوشتاری و ویژگی‌های ادبی

نویسنده در نشت نشا به تحلیل پدیده‌ی فرار مغزها می‌پردازد. این اثر، عوامل مؤثر بر این پدیده، از جمله روابط غیررسمی در سازمان‌ها و دانشگاه‌ها، مشکلات موجود در نظام علمی کشور، و فاصله میان دانشگاه و زندگی مردم را بررسی می‌کند. امیرخانی در این مقاله، دانش موجود در دانشگاه‌های ایران را "غیربومی" دانسته و آن را ترجمه‌ای کم‌اثر از علوم تجربی غربی معرفی می‌کند. وی در ادامه، بومی‌سازی علم را به عنوان راهکاری برای مقابله با فرار مغزها پیشنهاد می‌دهد و بر اهمیت تولید علمی منطبق با نیازهای داخلی تأکید می‌کند.

امیرخانی معتقد است که نشت نشا نه یک پدیده‌ی پنهانی و غیرقانونی، بلکه یک فرآیند طبیعی است که در همه‌جای جهان، از جمله کشورهایی مانند چین، هند و پاکستان نیز رخ می‌دهد. او توضیح می‌دهد که دانشجویان معمولاً به سمت دانشگاه‌هایی با امکانات بهتر جذب می‌شوند، همان‌طور که این روند بین دانشگاه سوربون فرانسه و دانشگاه‌های آمریکا نیز دیده می‌شود. او این نهادها را به شعبه‌های دانشگاه‌های خارجی تشبیه می‌کند که نیروی متخصص برای سایر کشورها تربیت می‌کنند. این نگاه انتقادی و روایت ساده و روان نویسنده، اثری جذاب و تأثیرگذار را خلق کرده است. یکی از مثال‌های مطرح‌شده در کتاب، آموزش‌های ناکارآمد به دانشجویان کشاورزی است که با واقعیت محیطی کشور تطابق ندارد، مسأله‌ای که به‌خوبی نشان‌دهنده‌ی عدم بومی‌سازی دانش است.

برشی از کتاب

بالا برویم و پایین بیاییم، معمار مسجد شاه اصفهان، اگر شیخ بهایی باشد، سهمی را می دانسته که یعنی چه. کانونش را می توانسته محاسبه کند. انعکاس صوت را درک می کرده و برای همین، منبر را عدل، وسط کانون قرار می داده. با آن ساعت خورشیدی که مثل یک کار سردستی و بی اهمیت، در حیاط پشتی جاسازی کرده است، معلوم می کند که از خط السیر خورشید اطلاع داشته است و دست کم از نوع حرکت نسبی زمین و خورشید و تغییر آن در طی روز و فصل آگاه بوده. نه فقط این که از بار گسترده شکل های سهموی و محاسبه استحکام گنبدها هم چیزکی بارش بوده. گذشته از همه اینها آن قدر ذوق هنری داشته که سردر مسجد را که هم سو با جهات اصلی شرق و غرب است آن قدر بلند بگیرد که انحراف زاویه جنوب با قبله، معماری میدان شاه اصفهان را به هم نریزد.