کبری التج

از یاقوت
کبری التج
زمینه فعالیتنویسندگی
ملیتایرانی
تاریخ تولد۱۳۵۹ ‏(۴۴–۴۵ سال)
پیشهنویسندگی
کارهای برجستهرمان مرگ بر مدرسهرمان من ازدواج نمیکنم• مجموعه داستان به خدا قسم دوستت دارم

کبری التج (زادهٔ ۱۳۵۹ در کرج) نویسنده و مدرس حوزه هنری تهران است. او فارغ‌التحصیل رشته پرستاری است. کبری التج تا کنون دو مجموعه داستان کوتاه با عناوین «من ازدواج نمی‌کنم» و «به خدا قسم دوستت دارم» و یک رمان نوجوان به نام «مرگ بر مدرسه» منتشر کرده است. این آثار از جمله مهم‌ترین کارهای چاپ شده او هستند.

آغاز به فعایت هنری

کبری التج نوشتن را از دوران کودکی آغاز کرده و کلاس اول ابتدایی با تشویق مدیر مدرسه، خانم ناصری، وارد دنیای نویسندگی شد. او در کنار نوشتن، به تدریس داستان‌نویسی نیز مشغول است و تجربیات خود را در کلاس‌های مختلف به دانشجویان منتقل می‌کند. وی همچنین فیلم‌نامه‌نویسی را به‌عنوان یک حوزه مهم در کنار داستان‌نویسی دنبال کرده و معتقد است که داستان‌نویسی و فیلم‌نامه‌نویسی از هم جدا نیستند، چرا که پایه همه روایت‌ها یک داستان است. کبری التج با علاقه به اقتباس، اولین جایزه فیلم‌نامه‌نویسی خود را برای یک فیلم‌نامه اقتباسی دریافت کرده است. او فضای مجازی را بخش جدایی‌ناپذیر از زندگی روزمره می‌داند و بر این باور است که این فضا ارتباط مستقیم نویسنده با مخاطب را تسهیل کرده، هرچند که آسیب‌هایی نیز به‌همراه دارد. کبری التج در انتخاب موضوعات داستانی به شرایط و نیازهای اجتماعی توجه دارد و سعی می‌کند تا به خواسته‌ها و دغدغه‌های نوجوانان و جامعه توجه کند. او به آموزش داستان‌نویسی اعتقاد دارد و از استادان مختلفی چون استاد پورنجاتی، استاد رضایی، و استاد یوسفی بهره برده است.

معرفی آثار

در مجموعه داستان «من ازدواج نمی‌کنم»، کبری التج تلاش کرده است تا پیوندی میان گذشته و امروز ایجاد کند و نشان دهد که مشکلات جوانان در گذشته نیز به شکلی مشابه وجود داشته است.

مجموعه داستان «به خدا قسم دوستت دارم» درباره محبت به امام علی علیه‌السلام است که نویسنده پس از مطالعه سیزده جلد دانشنامه امام علی علیه‌السلام، داستان‌های کوچکی درباره آن نوشت.

رمان «مرگ بر مدرسه» نقدی نوجوانانه به آموزه‌ها و روش‌های آموزشی مدارس است.

مرگ بر مدرسه
من ازدواج نمیکنم
به خدا قسم دوستت دارم

گفتاورد

گفت‌وگوی رویداد ایران گفتگو با کبری التج، نویسنده فیلمنامه و داستان
*کبری التج را چقدر می شناسید؟
من یک مادر نویسنده هستم. شبیه همه­ مادرهای نویسنده و شبیه همه­ آدمها، که در عین این که شبیه هم هستند، کاملا با هم فرق می‌­کنند.
*شما برنامه و الگوی خاصی برای مطالعه دارید؟
قبلا که برنامه­ کاری کمتری داشتم، بله، کلا از نوجوانی برنامه­ مطالعاتی داشتم. مثلا یک دوره فقط ادبیات روس می­خواندم، یک دوره فرانسه و بعد امریکا و .... اما بعدها با توجه به نیاز هر دوره و شرایطم مطالعاتم تغییر می‌­کرد.
*چه شد که وارد حوزه نوشتن شدید؟
دوست ندارم شعار بدهم اما واقعا از روزی که توانستم جمله بنویسم، قصه هم می­نوشتم.
کلاس اول و دوم ابتدایی که بودم، مدیر خوش ذوقی داشتیم به اسم خانم ناصری. در واقع خانم ناصری بود که مرا در مسیر نوشتن داستان انداخت. امیدوارم هر جا هستند سلامت و شاد باشند.
*رابطه شما با فضای مجازی چطور است؟
ببینید، چه بخواهیم چه نخواهیم، فضای مجازی بخشی از زندگی روزمره­ اکثر آدم هاست. نویسنده هم با همین آدم ها کار دارد. قصه­ها را از بین همین ها می­گیرد. و آنها را برای همین مردم تعریف می­کند. فضای مجازی طی این سالها، فرصتی برای رویارویی و ارتباط مستقیم نویسنده با مخاطب را فراهم کرده. بازخوردی که نویسندگان نسل های پیشین باید بعد از زمانی طولانی از مخاطب خود دریافت می­کردند، این روزها بلافاصله بعد از نشر یک نوشته در فضای مجازی، در دسترس است. با وجود همه­ اینها، فضای مجازی، آسیب های زیادی هم دارد. آدم ها امروز، کمتر روی موضوعی متمرکز می­شوند و این باعث ضعف در نحوه­ تصمیم گیری های درست زندگی می­شود.
*قهرمانان شما چقدر در اطراف شما و در شهر دیده می شوند؟
قصه­ها از بین مردم ظاهر می­شوند و نویسنده آنها را شکار می­کند و با توانایی خودش آن را تبدیل به یک اثر جدید می­کند. پس قهرمانهایش همین مردم اطراف خودمان هستند.
*در انتخاب موضوعات، چه موضوعاتی را در اولویت قرار می دهید؟
بستگی به شرایط مختلف دارد. گاهی موضوعی که بیش از هر چیز ذهن خودم را درگیر کرده باشد، گاهی هم موضوعی که بیشتر از هر چیزی در اطرافیانم می­شنوم. بخصوص در زمینه­ نوجوان، سعی می­کنم به خواسته­ها و علاقمندی های آنها توجه کنم.
* داستان نویسی آموزش دادنی هست؟ استادان شما چه کسانی بوده اند؟
مثل هر مهارت دیگری، بله بنظر من داستان نویسی هم آموزش دادنی­ است. هر چند طبیعتا کسی که علاقه و استعدادی در آن نداشته باشد، دنبال یادگرفتنش هم نمی­رود یا اگر برود، در گام های نخستین و سختی های اولیه­اش کنار می­کشد. استادان من اول همه­ داستان نویسانی هستند که با خواندن آثارشان از آنها لذت برده­ام. و بعد سعی کرده­ام با تقلید از آنها اولین نوشته­های خودم را خلق کنم. بعدها از کلاسهای اساتید مختلفی استفاده کردم از جمله استاد پورنجاتی که راه نویسندگی خلاق را نشانم داد و استاد رضایی که اصول اولیه و عناصر داستان نویسی را از ایشان یاد گرفتم و استاد یوسفی که فیلمنامه نویسی را یادم دادند. بعدها هم با شرکت در رویدادها و دوره­های مختلف، مثل دوره­ آل جلال و دوره­ قاصدک، از اساتید ارزشمند دیگری بهره بردم. اصولا هیچ وقت خودم را بی نیاز از یاد گرفتن نمی­دانم.
*داستان نویس بودن شما چه تاثیری در فیلمنامه نویسی دارد و نگاه و شناخت دنیای فیلم چه تاثیری در دنیای داستان شما دارد؟
پایه­ همه­ روایت ها، داستان است، قصه است. فیلمنامه­نویس موفق کسی است که در مرحله­ اول بتواند قصه­ خوبی تعریف کند. از آن طرف هم تصویری شدن نوشته ها و دانستن اصول فیلمنامه­نویسی دریادگرفتن ایجاد تعلیق و قرار دادن تنشهای درست و به جا در داستان ها خیلی تاثیرگذار است.
*وضعیت اقتباس در ایران را چطور می بینید و خودتان تا چه اندازه دست به اقتباس زده اید؟
اقتباس موضوعی است که خودم خیلی به آن علاقمند هستم. اولین جایزه­ فیلمنامه نویسی­ام را هم برای یک فیلمنامه­ اقتباسی گرفته­ام. تا آنجا که خبر دارم، توجه به اقتباس خیلی بیشتر شده و ان­شاالله در آینده­ نزدیک شاهد دستاوردهای خوبی از این رویکرد خواهیم بود.
*با عبارت سفارشی نویسی چقدر موافق هستید؟ این عبارت با بازاری بودن یکی است؟ بارازی بودن یک اثر ارزش کار است و یا ضد ارزش؟
نویسنده نمی­تواند در یک فضای بسته و به تنهایی زندگی کند و فقط برای خودش بنویسد. بخصوص کارهای تولید محتوا و فیلمنامه که عملا خود نوشته به تنهایی به جایی نمی­رسد و نوشته، بخشی از یک زنجیره­ تولید است. چیزی که با آن مخالفم، نوشتن هر چیزی برخلاف تفکر و عقاید هر نویسنده است. نویسنده هم مثل هر انسان دیگر، ایدئولوژی خاص خودش را دارد و ناخوداگاه، جهان­بینی­اش در داستان تاثیر می­گذارد. پس بهتر است همواره درباره­ چیزی بنویسد که واقعا خودش به آن اشراف و اعتقاد دارد. وگرنه کارش شعاری و سطحی می­شود. فرقی هم نمی­کند سفارشی باشد یا نه.
*ثبت و ضبط تاریخ شفاهی تا چه اندازه ضروری و لازم است؟
دنیا دنیای روایت هاست. با وجود ارتباطات و اخبار گسترده­ای که در دسترس همه هست، نوع روایت هر کس از موضوعی مشترک، می تواند نگاه های مختلف و قضاوت های متفاوتی از آن موضوع ایجاد کند. پس ثبت تاریخ و لحظات تاثیرگذار آن، تا زمانی که شاهدان عینی آن اتفاقات حضور داشته­اند می­تواند کمک بزرگی در درستی قضاوت آیندگان باشد.
*شیرین ترین و تلخ ترین خاطره شما در دنیای ادبیات چه بوده است؟ بنظرم شیرین ترین خاطره ام در این حوزه، روزی بود که اولین بار داستانی از من در روزنامه چاپ شد. با وجود تولد داستان ها و کتاب های آینده و حتی جوایز و رتبه­های بعدی، شیرینی آن روز برایم هنوز ملموس است. شاید برای اینکه آن روز حس کردم حالا می­توانم خودم را نویسنده بنامم. خاطره­ تلخ قابل ذکری الان در ذهن ندارم.
* و سخن آخر
برای هر کسی که دغدغه­ کلمات را دارد، آرزوی موفقیت و شادی دارم.[۱]


برای مطالعه بیشتر

پانویس

  1. «قصه ها از بین مردم ظاهر می شوند». ۲۷ آذر ۱۴۰۲. دریافت‌شده در ۱۴ دی ۱۴۰۳.