اسم تو مصطفاست (کتاب)

از یاقوت
اسم تو مصطفاست
اطلاعات کتاب
نام‌های دیگراسم تو مصطفاست:زندگینامه داستانی مصطفی صدرزاده به روایت سمیه ابراهیم‌پور همسر شهید
نویسندهراضیه تجار
موضوعزندگی‌نامه شهید مصطفی صدرزاده به روایت همسرش
سبکخاطره‌نگاری
زبانفارسی
تعداد صفحات۲۷۲ صفحه
قطعرقعی
اطلاعات نشر
ناشرانتشارات روایت فتح
محل نشرتهران
تاریخ نشر۱۴۰۱
شابک۹۷۸-۶۰۰-۳۳۰-۰۸۷-۳


اسم تو مصطفاست عنوان کتابی به نویسندگی راضیه تجار با موضوع زندگی‌نامه شهید مصطفی صدرزاده به روایت همسرش است. این کتاب در سال ۱۴۰۱ توسط انتشارات روایت فتح منتشر شده است.

دربارۀ کتاب

راضیه تجار با قلم شیوا و زیبای خود، داستان زندگی شهید صدرزاده را از زبان همسرش نوشته است. از زمانی که مصطفی و سمیه که یکی زاده شمال و دیگری زاده جنوب بود باهم در تهران آشنا شدند و پیمان عشق بستند تا زمانی که روح یکی آنقدر بزرگ شد تا دیگر در پوست خودش نگنجید و به معراج رفت.

دربارهٔ نویسنده

راضیه تجار، نویسنده، محقق و از اعضای هیئت مؤسس «انجمن قلم ایران» است. وی مدرک روان‌شناسی دارد و در عرصه نویسندگی فعالیت می‌کند. البته تاکنون مسئولیت‌های ادبی و هنری متعددی را هم بر عهده داشته است.

از آثار این نویسنده می‌توان به کتاب‌های «کوچه اقاقیا»، «نرگس‌ها» و «هفت بند» اشاره کرد. وی از نویسندگان برگزیده حوزه دفاع مقدس است.

گزیده کتاب

اینجا بر لبهٔ سنگ سرد نشسته‌ام و زیر چادر، تیک‌تیک می‌لرزم. آن گل آفتابی که در چشمان تو افتاده، یک ذره هم گرما به تن من نمی‌بخشد. انگار با موذی‌گری می‌خواهد دو خط ابروی تو را به هم نزدیک‌تر کند و دل مرا بیشتر بلرزاند.

می‌دانی که همیشه در برابر اخمت پای دلم لرزیده. تا اینجا پای پیاده آمدم.

از خانه‌مان تا بهشت رضوان شهریار ده دقیقه راه است، اما برای همین مسافت کوتاه هم رو به باد ایستادم و داد زدم:

«آقامصطفی!» نه یک بار که سه بار. دیدم که از میان باد آمدی، با چشم‌هایی سرخ و موهایی آشفته. با همان پیراهنی که جای‌جایش لکه‌های خون بود و شلوار سبز لجنی شش‌جیبه. آمدی و گفتی: «جانم سمیه!»

گفتم: «مگه نه اینکه هروقت می‌خواستم جایی برم، همراهی‌م می‌کردی؟ حالا می‌خوام بیام سر مزارت، با من بیا!» شانه‌به‌شانه‌ام آمدی.[۱]

تقریظ مقام معظم رهبری

بسمه تعالی ـ صفا، اخلاص، صِدق، ایثار، ترجیح رضای حضرت حق بر همه چیز، بر همه‌ی عشق‌ها و همه‌ی محبوبها.. اراده و عزم راسخ در راه خدا و عشق به اهل بیت علیهم السلام، نمایشگر بخشی از شخصیت ممتاز شهید عزیز مصطفی صدرزاده است. سلام خدا بر او، و بر همسر صبور و دیگر وابستگانش، نوشته خانم تجار، شیرین و پخته و مبتکرانه است. ۱۳۹۷/۹/۱۸

گفتاورد

راضیه تجاز به خبرگزاری فارس درباره نحوه‌ی آشنایی با شهید مصطفی صدرزاده و تصمیم برای نوشتن زندگینامه‌ داستانی این شهید چنین گفت:
من جدا از کارهای خلّاقه که بسیار نوشتم، همیشه یک نگاهی هم به ساحت شهدا داشتم و درمورد شهدا کار کردم و زندگینامه داستانی نوشتم. در آن مقطع زمانی دوست داشتم که در این زمینه بنویسم. خودم از روایت فتح خواستم که یک شهیدی را معرفی کنند، به آن‌ها گفتم که می‌خواهم یک کار جدیدی را آغاز کنم و به‌هرحال این ارتباط برقرار شود.
همان روزها ظاهراً شهید صدرزاده که من ایشان را نمی‌شناختم، به‌عنوان مدافع حرم شهید شده بودند. آقایی که آنجا بودند به من گفتند یک آقای جوانی هست که رفتند سوریه و تازگی هم شهید شده‌اند، شاید یک هفته هم نبود، گفتند شما حاضرید بنویسید؟ گفتم که من باید عکسشان را ببینم و مقداری اطلاعات در ارتباط با ایشان داشته باشم چون این ارتباط قلبی واقعاً خیلی نیاز است که بین نویسنده و سوژه برقرار باشد. بعد این اطلاعات را حدود یک هفته بعد به من دادند، آن را نگاه کردم و گفتم من راجع به ایشان می‌نویسم.
بعد مسئله مصاحبه بود و مسئله نگارش، که نگارشش واقعاً دو سال طول کشید چون هم خانم‌شان داغدار بودند و تازه همسرشان شهید شده بود و هم اینکه فواصلی پیش آمد که من خیلی اذیت می‌شدم؛ ولی خب خیلی صبوری کردم. مثلا در حین نوشتن به سوال‌هایی برمی‌خوردم و... البته این زندگینامه داستانی بود و در زندگینامه داستانی هم یک‌جاهایی خود نویسنده هست که می‌سازد اما چون نباید تحریفی پیش بیاید این ارتباط باید برقرار باشد.[۲]


پانویس

  1. «جملاتی از کتاب اسم تو مصطفا است».
  2. راضیه تجار: تقریظ رهبر انقلاب اتفاق زیبای زندگی‌ام بود وب‌سایت خبری تحلیلی عصر امروز، تاریخ انتشار: ۲ شهريور ۱۴۰۲

پیوند به بیرون