بازی نهایی (مستند)
زندگی سه قهرمان ورزشی | |
![]() | |
عنوان اصلی | بازی نهایی |
---|---|
موضوع | ستارههای ورزشی در دفاع مقدس |
کارگردان | سجاد ترابی |
تهیهکننده | سجاد ترابی |
نویسنده | سجاد ترابی |
تدوین | رسول انصاری |
فیلمبرداری | مهرداد خاکی |
شرکت/سازمان تولیدکننده | مؤسسه فرهنگی هنری اندیشه شهید آوینی |
زمان | ۴۰ دقیقه |
کشور | ایران |
زبان | فارسی |
بازی نهایی مستندی به کارگردانی، نویسندگی و تهیهکنندگی سجاد ترابی است که در سه بخش به بررسی زندگی سه قهرمان ورزشی که در دوران طلایی حرفه خود، میدان مسابقات را رها کردند و برای دفاع از میهن به جبهه حق علیه باطل رفتند، میپردازد.
روایت این مستند را حمید محمدی بر عهده داشته است. مستند «بازی نهایی» توسط مؤسسه اندیشه شهید آوینی و گروه فرهنگ تاریخ و هنر شبکه اول سیما تهیه شده است.
دربارهٔ مستند
با شروع جنگ تحمیلی عراق با ایران، ورزشکاران و ستارههای ملی زیادی بودند که قید درخشش در میدانهای ورزشی را زدند و برای دفاع از وطن به میدان جنگ رفتند.
یکی از این چهرهها کریم باوی، بازیکن سابق تیم ملی فوتبال بود که در دوران دفاع مقدس به جبهه رفت و بعد از مدتی با وجود مجروحیتهای ناشی از جنگ و جبهه باز هم به فوتبال برگشت و با اعتماد پرویز دهداری مربی تیم ملی تبدیل به مهره اصلی خط حمله میشود.
مهدی رضاییمجد معروف به امیر یکی دیگر از فوتبالیستهای با استعداد زمان خودش بود که بعد از چندین بازی درخشان، با پرسپولیس قرارداد بست و همه چیز طبق رویاهای کودکیاش پیش میرفت تا اینکه خبر شهادت دایی او همه چیز را عوض کرد و ورق زندگی مهدی را برگرداند.
محمد قورچانی، از ورزشکاران رشته تکواندو و بنیانگذار این رشته در اصفهان بود. محمد عازم لبنان شده بود و یک سری مهارتهای مخصوص به نیروهای ویژه فلسطین آموزش میداد. زمانی که خبر جنگ با عراق به او میرسد خودش را به ایران رساند و با گروه کمربند مشکیها که شاگردان خود او بودند به جبهههای جنگ میروند و در جنگهای نامنظم دکتر چمران شرکت میکند.
مروری بر زندگی سه قهرمان مستند بازی نهایی
کریم باوی سرزن تاریخی فوتبال ایران



فوتبالیستی که آنقدر نابغه بود که با بیست دقیقه بازی کردن در لیگ به تیم ملی فوتبال دعوت شد و از او بهعنوان یکی از بهترین سرزنهای تاریخ فوتبال کشور یاد میشود. در اوج درخشش فوتبالی خود به جبهه رفت و دچار جراحت شد و پس از بازگشت با ترکشی که در بدنش بود به فوتبال ادامه داد و همینک نیز در بستر بیماری است. وی بیشتر دوران بازیگری خود را در دو باشگاه فوتبال شاهین و پرسپولیس سپری کرده است. او با وجود مدت کوتاه بازیگری برای تیم ملی فوتبال ایران یکی از موفقترین مهاجمان تیم ملی بوده است.
کریم باوی با به ثمر رساندن ۱۰ گل در ۲۳ بازی ملی آمار بسیاری خوبی را از خود بر جای گذاشته بود. باوی با دو ترکشی که در بدن داشت، پس از تحمل یک دوره بیماری در ۱۶ آذر ۱۴۰۱ درگذشت.
شهید مهدی رضاییمجد
مهدی رضایی مجد فرزند حسین در زمستان سال ۱۳۴۲ در محله پاچنار در یکی از محلات قدیمی تهران به دنیا آمد. دوران نوجوانی او با درس و ورزش همراه بود. مهدی فرزند چهارم خانوادهای ورزشی است که با کشتی ورزش خود را آغاز کرد و حتی قهرمان هم شد و با توصیه برادر بزرگترش حاج اکبر رضاییمجد به سمت فوتبال رفت. در دوران مبارزات انقلاب به توزیع اعلامیههای امام خمینی (ره) میپرداخت و همراه با مردم در تظاهرات حضور مییافت. مهدی رضاییمجد در فوتبال در تیمهای آذر، اکباتان و تهران جوان بازی کرد. او توانست به تیم پرسپولیس بپیوندد و با این باشگاه قرارداد امضا کرد و چهار ماه در تمرینات پرسپولیس حضور داشت که در همین حین به جبهه رفت.
بزرگترین آرزوی هر فوتبالیستی رسیدن به پیراهن سرخ آبیهاست که او به این پیراهن رسید ولی راه ذفاع از وطن را در پیش گرفت. او در روزگاری که فوتبال بازی میکرد بهدلیل تشابه ظاهری و تکنیک در بازی با ماردونا مقایسه میشد و هدفش این بود که در باشگاههای اروپایی توپ بزند. مهدی ۱۵ گل برای تیم ملی جوانان زد و کاپیتان تیم ملی جوانان بود. یکی از گلهای به یاد ماندنی او در بازی ایران و کره جنوبی زده شد؛ در مسابقات جام قهرمانی در بنگلادش که فدراسیون تیم ملی جوانان را به جای تیم ملی بزرگسالان به مسابقات اعزام کرده بود.
مهدی رضاییمجد در ۱۰ اسفند سال ۶۵ در عملیات تکمیلی «کربلای ۵» در منطقه عمومی شلمچه به فیض شهادت نایل شد. مهدی دهم اسفندماه به دنیا آمد و دهم اسفندماه هم به سوی معبود خود شتافت.
شهید استاد محمد قورچانی
در دوم فروردین ماه ۱۳۳۱ درخمینی شهر متولد شد. شهید تنها پسر خانواده بود. در سال ۱۳۴۸ هنگام خدمت درگروه کلاه سبزهای نیروی هوایی، ورزش تکواندو را زیر نظر مربیان کرهای آغاز کرد. شهید استاد قورچانی اولین کسی بود که تکواندو را در اصفهان پایهگذاری کرد و کمربند دان ۱ و ۲ را دریافت کرد. فعالیتهای سیاسی و مذهبی ایشان زیر پوشش ورزش بارها موجب احضار او توسط ساواک گردید.
او با انتخاب افراد ورزیده و آموزش دیده، حلقههای نیرومندی تشکیل داد و بعدها آنها را همراه خود به جبهه «دارخوین» و «کرخه نور» برد. وی در سال ۱۳۵۹ به کشور کره اعزام شد و پس از اخذ مدرک بینالمللی «کوکی وان» به ایران بازگشت. شهید قورچانی سبک جدیدی به نام «پومسه» وارد کرد که امروزه در ایران و جهان هم همین سبک آموزش داده میشود. محمد یک سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی به منظور یاری رساندن به برادران لبنانی همراه با ده نفر تکواندوکارهایی که صاحب کمربند مشکی بودند به لبنان رفت و در همین سفر بود که با شهید محمد منتظری آشنا شد.
او اعتقاد داشت ما باید به آوارگان فلسطینی کمک کنیم تا در مقابل اسرائیل بایستند. معتقد بود باید ضربه را در نزدیک و خود خاک اسرائیل به او زد و از اسلام دفاع کرد. قورچانی و همراهانش به آموزش نیروهای فلسطینی پرداختند وی در آنجا به نام «ابوفاضل» مشهور و ملقب بود، آموزش چریکهای فلسطینی بر عهده ایشان بود. با آغاز تجاوز رژیم عراق به خاک ایران، استاد قوچانی با اولین کاروان چهل نفری به جبهه شتافت و از آنجایی که از دوران حضور در لبنان با دکتر مصطفی چمران آشنایی داشت در ستاد جنگهای نامنظم همراه با دکتر چمران به مبارزه با دشمنان بعثی پرداخت.
محمد قورچانی با شرکت در عملیاتهای متعدد «پارتیزانی» در مناطق جنگی جنوب کشور، خصوصاً در شوش دانیال، بهعنوان یک رزمنده شجاع شهرت یافت. زمانی که در محلهای مستضعفنشین در تهران ساکن بود، اهل محل او را به نام «محمد جوشکار» میشناختند. دلیل این نامگذاری نی زاین بود که بیشتر خانوادههایی که در محل با هم اختلاف داشتند و زن و شوهرهایی که ناسازگاری میکردند و میخواستند از یکدیگر جدا شوند، را به خانه میآورد یا به خانه خودشان میرفت و بین آنها صلح و صفا میداد و به ادامه زندگی دلگرم میکرد.
استاد در همه حال، شاگردان و دوستانش را به رعایت اخلاق و نماز اول وقت سفارش میکرد و خود نیز پیشرو بود. تکواندوکاران اصفهان، خواندن «سوره والعصر» را از او به یادگار دارند. سرانجام، ابوفاضل، در سومین روز از فروردین ۱۳۶۱ طی عملیات فتح المبین در جبهه رقابیه بر اثر اصابت ترکش گلوله مستقیم تانک به شهادت رسید. بنا به وصیت خودش، پیکر مطهر شهید محمد قوچانی در ردیف اول گلزار شهدای سید محمد خمینی شهر آرام گرفت.