مصطفی چمران

از یاقوت
مصطفی چمران
از فرماندهان شهید دفاع مقدس
ملیتایرانی
تاریخ تولد۲۳ اردیبهشت ۱۳۱۱
محل تولدقم
تاریخ درگذشت۳۱ خرداد ۱۳۶۰
محل شهادتجبهه سوسنگرد ـ دهلاویه
مدفنبهشت زهرای تهران
پیشهوزیر دفاع دولت موقت ایران، بنیانگذار و فرمانده ستاد جنگ‌های نامنظم در دفاع مقدس،‌ نماینده نخستین دوره مجلس شورای اسلامی و نماینده و مشاور رهبر انقلاب در شورای عالی دفاع
تحصیلاتالکترومکانیک • مهندسی برق • الکترونیک •
دانشگاهدانشگاه تهران • دانشگاه تگزاس • دانشگاه برکلی
آثارخدا بود و دیگر هیچ نبود • علی زیباترین سروده هستی • مجموعه بینش و نیایش • عارفانه و...


مصطفی چمران (۱۳۱۱ش-۱۳۶۰ش) وزیر دفاع دولت موقت جمهوری اسلامی ایران، بنیانگذار و فرمانده ستاد جنگ‌های نامنظم در جنگ تحمیلی ایران و عراق،‌ نماینده نخستین دوره مجلس شورای اسلامی و نماینده و مشاور رهبر انقلاب در شورای عالی دفاع بود.

دکتر چمران، مدرک کارشناسی ارشد مهندسی برق را از دانشگاه تگزاس آمریکا گرفت و دوره دکتری خود را در رشته الکترونیک و فیزیک پلاسما در دانشگاه بِرْکْلی آمریکا، با درجه ممتاز به اتمام رساند.

تأسیس جبهه ملی ایران در آمریکا، تأسیس انجمن اسلامی دانشجویان در آمریکا و کانادا و تأسیس حرکة المحرومین و شاخه نظامی آن، جنبش اَمَل، در لبنان با همکاری امام موسی صدر، از جمله فعالیت‌های سیاسی چمران بود. او همچنین پیش از انقلاب اسلامی ایران بر علیه رژیم پهلوی و پس از آن در دفاع مقدس و دفاع از ایران در برابر جنگ تحمیلی عراق علیه ایران فعالیت‌های نظامی و مبارزاتی داشت؛ از جمله در دفاع مقدس، ستاد جنگ‌های نامنظم در اهواز را تأسیس کرد.

چمران در ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ش در دهلاویه بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید. این روز، روز بسیج اساتید نام‌گذاری شده است.

«خدا بود و دیگر هیچ نبود و «علی زیباترین سرودۀ هستی»، «مجموعه بینش و نیایش»، عارفانه، از جمله دست‌نوشته‌های چمران است که از سوی بنیاد چمران به چاپ رسیده است. آثار متعددی در قالب فیلم و مستند و کتاب درباره چمران تولید و منتشر شده است. فیلم سینمایی «چ»، مستند «رقص من در برابر مرگ» به کارگردانی سید مرتضی آوینی، مستند «سردار عشق» به کارگردانی محمد درمنش و کتاب‌های مرد رؤیاها اثر سید مهدی شجاعی، «شهید چمران» اثر احمد دهقان و پاوه سرخ به قلم داوود بختیاری دانشور از جمله آثار درباره چمران به شمار می‌روند.

زندگی‌نامه

مصطفی چمران در ۱۳۱۰ش در قم به دنیا آمد و از یک سالگی به همراه خانواده در تهران ساکن شد و در آنجا بزرگ شد.[۱] براساس گزارش سایت شهید چمران، وی در سال ۱۳۱۱ش در تهران، خيابان پانزده خرداد، بازار آهنگرها، سرپولك متولد شد.[۲] پدرش کارگر ساده بود و از راه جوراب‌بافی زندگی می‌گذراند و مادرش بانویی مذهبی و آشنا با سیاست بود.

چمران تحصیلات خود را در مدرسه انتصاریه، نزدیک پامنار، آغاز کرد و دوران متوسطه در دارالفنون و البرز را گذراند. در سال ۱۳۳۲ وارد دانشکده فنی دانشگاه تهران شد و در سال ۱۳۳۵ یا ۱۳۳۶ در رشته الکترومکانیک با رتبه ممتاز فارغ التحصیل شد. در سال ۱۳۳۷ پس از یک سال تدریس در دانشگاه تهران، با استفاده از بورس تحصیلی شاگردان ممتاز، برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت. مدرک کارشناسی ارشد مهندسی برق را از دانشگاه تگزاس گرفت و دوره دکتری خود را در رشته الکترونیک و فیزیک پلاسما در دانشگاه بِرْکْلی، یکی از دانشگاه‌های معروف آمریکا، با درجه ممتاز به اتمام رساند.[۳]

چمران از پانزده سالگی در جلسات دینی، از جمله درس تفسیر قرآن آیت‌اللّه طالقانی در مسجد هدایت[۴] و درس فلسفه و منطق شهید مرتضی مطهری و بعضی از اساتید دیگر شركت می‌کرد. او از اولین اعضاء انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران بود.[۵]

او در دانشگاه تهران از شاگردان مهندس مهدی بازرگان بود.

خانواده

چمران دو بار ازدواج کرد. بار نخست در سال ۱۳۴۰ش با همسری آمریکایی به نام تامسن ازدواج کرد و از او صاحب سه پسر و یک دختر شد. چمران بعد از ماجرای جنگ اسرائیل با اعراب در سال ١٩٦٧م، تصمیم به ترک آمریکا می‌گیرد. او به همراه خانواده‌اش به مصر و بعد به لبنان می‌رود؛ اما شرایط جنگی لبنان و فعالیت چریکی مصطفی، موجب می‌شود خانواده‌اش به سبب ناسازگاری با محیط و شرایط لبنان، به آمریکا بازگردند.[۶] این امر باعث جدایی او از همسرش شد. پس از جدایی، چمران با زنی لبنانی به نام غاده جابر ازدواج کرد؛ ولی از او صاحب فرزند نشد.[۷]

شهادت

در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ش، ایرج رستمی فرمانده جبهه دهلاویه و مسئول عملیات جنگ‌های نامنظم در به شهادت رسید. روز بعد دکتر چمران به منظور بازدید و معرفی فرمانده جدید به جبهه دهلاویه رفته بود. روز بعد (۳۱ خرداد) بر اثر اصابت ترکش خمپاره دشمن به شدت مجروح و هنگام انتقال به بیمارستان سوسنگرد به شهادت رسید.[۸] پیکر وی پس از تشییع در اهواز و تهران، در ۲ تیر در بهشت زهرا به خاک سپرده شد. امام خمینی به مناسبت شهادت او در ۱ تیر ۱۳۶۰ش پیامی خطاب به ملت ایران، لبنان و خانوادۀ شهید چمران صادر کرد.[۹]

نام چمران پس از شهادت، به عنوان یک قهرمان و برای یادبود و بزرگداشت او، بر روی بسیاری از خیابان‌ها و مراکز و مؤسسات در ایران و لبنان از جمله دانشگاه شهید چمران اهواز و بزرگراه چمران در تهران گذاشته شد.

در محل اصابت ترکش به شهید چمران در نزدیکی روستای دهلاویه، در سال ۱۳۷۴ یادمانی با نام یادمان شهید چمران به مساحت ۴۴۰ متر مربع ساخته شد که دارای ردیف پلکانی به یک برج به صورت چهار گوشه با کاشی‌هایی در داخل آنکه فرازی از سخنان امام‌خمینی(ره) بر روی آن منقش شده است.[۱۰]

روز ۳۱ خرداد، بنا به پیشنهاد سازمان بسیج اساتید و موافقت مقام معظم رهبری و تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی و به منظور تجلیل از این ایثارگران در صحنه به نام روز بسیج اساتید نام‌گذاری شده است.[۱۱]

خصوصیات اخلاقی

چمران مردی وارسته، با عواطف عمیق انسانی بود که در برابر مصائب بشری به شدت منقلب می‌شد. راز و نیازهای عارفانه‌اش، در دست نوشته‌هایی که از او به جا مانده، حاکی از عشق و علاقه خالصانه او به خدا و اوج محبت و دوستی‌اش نسبت به همنوعانش است، چنان که دوستانش لقب «خدای عشق» را به او داده بودند. او فردی وحدت گرا و از گرایش به هر جریانِ منهای اسلام به شدت گریزان بود.[۱۲]

شهید چمران ویژگی‌های معنوی و اخلاقی بسیاری داشت، از دست‌گیری از مستضعفان در نقاط مختلف جهان گرفته تا حضور در جبهه های نبرد علیه باطل و استکبار. او برای دفاع از منافع قشر ضعیف جامعه از جان‌ خویش مایه گذاشت. با اینکه بسیاری از دانشگاه‌های معتبر دنیا خواستار حضور دکتر چمران در دانشگاه‌های خود بودند، وی تمام تعلقات دنیوی را کنار گذاشت و در کنار مظلومان لبنان ماند و شهامت‌هایی را از خود در آنجا به یادگار گذاشت که زبان زد همگان است. او، علیرغم درجه علمی بالا، زندگی ساده‌ای داشت.[۱۳]

مقام معظم رهبری در دیدار با دانشگاهیان، شهید چمران را الگوی کامل برای اساتید دانشگاه معرفی کردند و سفارش کردند که اساتید بسیجی باید ویژگی‌های شهید چمران را داشته باشند.[۱۴]

فعالیت‌های سیاسی در دوران تحصیل

مصطفی چمران در دوران تحصیل و بعد آن فعالیت‌های سیاسی گوناگونی داشت که برخی از آنها عبارتند از:


  • عضویت در کمیته نهضت مقاومت ملی: پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ش و سقوط دولت محمد مصدق، چمران به کمیته نهضت مقاومت ملی دانشکده فنی پیوست.
  • اعتراض به معاون رئیس جمهوری آمریکا: چمران در واقعه هجوم پلیس به داخل دانشگاه تهران در ۱۶ آذر ۱۳۳۲ش، در اعتراض دانشجویان به دیدار معاون وقت رئیس جمهوری وقت آمریکا از ایران، حضور داشت و مصدوم شد. وی در دهمین سالگرد این واقعه، مقاله مفصّلی در این باره نوشت که در نشریه کنفرانس بین‌المللی دانشجویان در آمریکا به چاپ رسید.
  • تأسیس جبهه ملی ایران در آمریکا: در دوران تحصیل در آمریکا، وی و چند تن از دانشجویان، شاخه‌ای از جبهه ملی را با عنوان «جبهه ملی ایران در آمریکا» تأسیس کردند و او به عضویت شورای مرکزی و هیئت اجرایی آن انتخاب شد. وی، همچنین به سبب تلاش فراوان در راه پیشبرد جنبش دانشجویی، در نهمین مجمع عمومی سازمان دانشجویان ایرانی در آمریکا، که در دانشگاه برکلی در خرداد ۱۳۴۱ش/ ژوئن ۱۹۶۲ برگزار گردید، به عنوان نخستین عضو افتخاری و دائم سازمان برگزیده شد.
  • تأسیس انجمن اسلامی دانشجویان در آمریکا و کانادا: در اوایل دهه ۱۳۴۰ش، چمران به همراه دانشجویان ایرانی و نیز دانشجویان مسلمان سایر کشورهای اسلامی، «انجمن اسلامی دانشجویان در آمریکا و کانادا» را پایه‌گذاری کرد که به یکی از فعال‌ترین سازمان‌های اسلامی در‌ آمریکا تبدیل شد.
  • تأسیس حرکة المحرومین در لبنان: چمران با همکاری امام موسی صدر، «حرکة المحرومین» و شاخه نظامی آن، جنبش اَمَل، را پایه‌ریزی کرد و مدیریت مدرسه صنعتی جبل عامل را در صور به عهده گرفت. پس از ربوده شدن امام موسی صدر، چمران به عنوان یکی از اعضای اصلی رهبری حرکة المحرومین برگزیده شد.

گفته شده به سبب فعالیت‌ها و مبارزات سیاسی ـ اعتقادی چمران در دوران تحصیل، بورس تحصیلی او قطع شد.[۱۵]

فعالیت‌های نظامی و مبارزاتی

پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ش، چمران پس از ۲۳ سال دوری از وطن، به ایران بازگشت. نخستین اقدام او راه‌اندازی اولین دوره آموزش سپاه پاسداران بود که خود تربیت اعضا را به عهده گرفت و پس از انتصاب به سمت معاونت نخست وزیر، به حل و فصل مسائل مناطق بحرانی کشور پرداخت.

  • در مصر: پس از قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ش، چمران و دیگر اعضای اصلی شاخه نهضت آزادی ایران در خارج از کشور، مبارزه مسلحانه را راه حل مناسبی برای مبارزه با حکومت شاه دانستند و تصمیم گرفتند با تشکیل پایگاهی در کشورهای عربی مانند الجزایر و مصر، گروهی از اعضا را برای آموزش مبارزه مسلحانه به این کشورها اعزام کنند. در پی این تصمیم، چمران و ابراهیم یزدی در ملاقاتی با سرکنسول مصر در واشنگتن، از دعوت وی برای سفر به مصر استقبال نمودند و با سفیر مصر در سوئیس نیز مذاکراتی کردند. در ۱۳۴۳ش/۱۹۶۴ نخستین هیئت اعزامی با عنوان «سازمان مخصوص اتحاد و عمل» (سماع) برای آموزش راهی مصر شد.
  • در لبنان: برنامه‌های آموزشی در مصر تا ۱۳۴۵ش ادامه یافت؛ ولی به دلیل جنگِ تبلیغاتی مصر علیه تمامیت ارضی ایران، روابط «سازمان مخصوص اتحاد و عمل» با دولت مصر تیره شد و ستاد عملیات به لبنان منتقل شد. استقرار در لبنان نیز طولی نکشید، زیرا جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل در سال ۱۹۶۷م، اوضاع لبنان را آشفته کرد. افزون بر آن تیرگی روابط ایران و لبنان در ۱۳۴۶ش، که به قطع رابطه دو کشور انجامید، ادامه فعالیت اعضای نهضت را غیرممکن ساخت و در نتیجه فشارِ دولت لبنان، آنان مجبور به ترک این کشور شدند. چمران به آمریکا بازگشت؛ ولی در اواخر ۱۳۴۹ش بار دیگر برای ادامه مبارزه سیاسی و به دعوت امام موسی صدر، رهبر شیعیان لبنان، راهی لبنان شد و در جنوب آن اقامت گزید و از همانجا با فلسطینی‌ها نیز ارتباط برقرار می‌کرد.
  • در کردستان: با گذشت هشت روز از پیروزی انقلاب اسلامی، آشوب و جنگ مسلحانه در کردستان آغاز شد و چمران به همراه سرتیپ فلاحی، فرمانده نیروی زمینی، مأموریت یافت تا با شیوه‌های مسالمت‌آمیز بحران را رفع نماید. او پس از حل و فصل قضیه مریوان، مأمور آرام‌سازی پاوه و دیگر شهرهای کردستان شد. غائله کردستان سرانجام با ورود ارتش به منطقه و استقامت چمران و نیروهای محلی فروکش کرد.[۱۶]
  • در جنگ تحمیلی ایران و عراق: با شروع جنگ، چمران به همراه شماری از رزمندگانی که در کردستان جنگیده بودند، برای ساماندهی نیروهای مردمی در برابر حملات عراق راهی اهواز شد و در نخستین شب ورود، اولین حمله چریکی را به تانک‌های دشمن، که اهواز را محاصره کرده بودند، آغاز کرد. یکی ستاد جنگ‌های نامنظم در اهواز را تشکیل داد تا در جبهه‌های غرب و جنوب اهواز خط دفاعی به وجود آورد. وی همچنین به ایجاد هماهنگی بین ارتش و سپاه و نیروهای داوطلب مردمی پرداخت که در روند مقاومت اهواز نتایج ثمربخشی داشت.[۱۷]
مصطفی چمران در حاشیه یکی از بازدیدها، در دوران تصدی وزارت دفاع سال ۱۳۵۸.

فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی

شهید چمران در اقامت هشت ساله‌اش در لبنان، بیشتر وقایع سیاسی و انقلابی آنجا را زیر نظر داشت. وی در مرکز سازمان امل در جنوب شرقی بیروت، از مناطق فقیرنشین شیعیان، مجدّانه فعالیت می‌کرد و برای تربیت جوانان مسلمانِ شیعه و ارائه درس‌های اسلامی، سازمان‌های اسلامی دانشجویان را در بیروت و شهرهای جنوبی لبنان، به شیوه انجمن‌های اسلامی دانشجویان، تأسیس کرد. چمران در کمک به مردم فقیر لبنان نیز نقش مؤثری داشت، از جمله در صور برای شیعیان فقیر کارگاه قالی بافی دایر کرد.

او، سال‌ها در شهر صور لبنان مدیریت مدرسه صنعتی جبل عامل را بر عهده داشت و در آن به فرزندان یتیم شیعی آموزش می‌داد. در این مدرسه، هنرجویان با علوم و فناوری روز آشنا می‌شدند و در کارگاه‌های مختلف مدرسه که بعضی به دست خود چمران ساخته شده بود، برای رفع نیازهای مالی هنرستان از بیرون هم سفارش صنعتی می‌پذیرفتند. این خود سبب رشد تجربه علمی آنان شد و بعدها از میان آنان کادرهای اصلی صف مقدم مقاومت شیعی در برابر اسرائیل بیرون آمدند و بارها در طول تهاجمات اسرائیل به جنوب لبنان، به زیباترین و شجاعانه‌ترین شکل ممکن جنگیدند.

گفته شده در روزهایی که امام‌خمینی در فرانسه اقامت داشت، چمران از لبنان تیم آموزش‌دیده‌ای برای حفاظت از ایشان به پاریس فرستاد.

بخشی از پیام امام ‏خمینی به مناسبت شهادت دکتر چمران

او جنگجویی پرهیزکار و معلمی متعهد بود ... چمران عزیز با عقیده پاک خالص غیروابسته به دستجات و گروه‌های سیاسی و عقیده به هدف بزرگ الهی، جهاد را در راه آن از آغاز زندگی شروع و با آن ختم کرد. او در حیات با نور معرفت و پیوستگی به خدا قدم نهاد و در راه آن به جهاد برخاست و جان خود را نثار کرد. او با سرافرازی زیست و با سرافرازی شهید شد و به حق رسید... او در پیشگاه خدای بزرگ با آبرو رفت..[۱۸]

مسئولیت‌ها

چمران در طول فعالیت‌های سیاسی و مبارزاتی خود مسئولیت‌های مختلفی را برعهده داشت که برخی از مهم‌ترین مسئولیت‌های وی از این قرار است:

  • وزیر دفاع: چمران پس از بازگشت به تهران به پیشنهاد پیشنهاد مهندس بازرگان، نخست‌وزیر دولت موقت، و شورای انقلاب و به فرمان امام خمینی در آبان ۱۳۵۸ش به وزارت دفاع دولت موقت منصوب شد. او برنامه‌هایی را برای دگرگونی و اصلاح در ارتش پی ریزی کرد که یکی از مهم‌ترین آنها توجه به صنایع و تحقیقات دفاعی بود.[۱۹] او در پست جدید، برای تغییر و تحول ارتش از یک نظام طاغوتی، به یک سلسله برنامه‏‌های وسیع بنیادی دست زد که پاکسازی ارتش و پياده کردن برنامه‏‌های اصلاحی از جمبه آن بود.[۲۰]
  • نماینده مجلس: چمران، در نخستین دور انتخابات مجلس شورای اسلامی، با بیش از یک میلیون رأی به نمایندگی مردم تهران انتخاب شد.[۲۱]
  • نماینده و مشاور رهبر انقلاب در شورای عالی دفاع: براساس حکم امام خمینی در اردیبهشت ۱۳۵۹ش، چمران نماینده و مشاور رهبر انقلاب در شورای عالی دفاع شد.[۲۲] چمران براساس تجارب نظامی‌اش پیش از شروع جنگ عراق با ایران، با توجه به ناامنی مرزها به ویژه مرزهای غربی، پیشنهاد تشکیل لشکرهایی ده هزار نفری از نیروهای مردمی را داد که به تصویب شورای انقلاب رسید و ارتش نیز موظف به همکاری شد، ولی به سبب موافق نبودن رئیس ستاد مشترک وقت، این طرح به تعویق افتاد.[۲۳]
  • بنیانگذار ستاد جنگ‌های نامنظم: یکی از اقدامات مهم چمران، تشکیل ستاد جنگ‌های نامنظم در اهواز بود. این ستاد با سازماندهی گروهی از رزمندگان داوطلب، واحد مهندسی فعالی را راه‌اندازی کرد که یکی از برنامه‌های آن احداث جاده‌های نظامی در مناطق مختلف و ایجاد آبراهه‌ای برای تغییر مسیر رود کارون به سوی دشمن برای محافظت از اهواز بود.[۱۷]

اندیشه‌ها و باورها

مصطفی چمران، انقلاب اسلامی ایران را در مقایسه با دو انقلاب کبیر فرانسه و روسیه از جهات متعدد، عمیق‌تر، جدی‌تر و مردمی‌تر از آن دو دانسته است. وی معتقد بود انقلاب ایران به رهبری امام‌خمینی راهی تازه و اندیشه جدیدی را به جهان معاصر عرضه کرد که مهم‌ترین ارزش آن بُعد معنوی و رسیدن به کمال مطلق است.

وی بر این باور بود که برخی ادعای انقلابی‌گری دارند و گمان می‌کنند از انقلاب ایران طرفداری می‌کنند و پیروزی انقلاب ایران وابسته به وجود آنهاست، در حالی‌که به سهولت می‌توان دید آنان بیش از هر دشمنی لطمه به انقلاب زده‌اند، انقلاب ایران را به لب پرتگاه سقوط کشانده‌اند و همه مردم را از انقلاب زده کرده‌اند، هرج و مرج و آشوب و بی‌نظمی در نظر آنان انقلاب معنی می‌دهد و تصور می‌کنند با بی‌برنامگی و شعارهای تند و احساسات کور و کارهای غیر منطقی می‌توانند انقلاب را به پیروزی برسانند؛ در حالی‌که با کارهای آنان آمریکا توانسته است ایران و انقلاب را بدنام کند و در محاصره اقتصادی بفشارد، اختلافات داخلی را دامن بزند و نارضایتی مردم را روزافزون کند.

چمران مواضع قاطع و عقلانی امام‌خمینی در برابر غرب به‌ویژه آمریکا را در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی، ستایش و تحلیل می‌کرد. وی در کتاب لبنان، از نقش خود در حل جنجال در لبنان بر سر مسئله توهین به تمثال امام‌خمینی در روزهای پیروزی انقلاب اسلامی و حمایت از پخش‌کنندگان عکس ایشان، در این کشور سخن گفته است.[۲۴]

یادمان شهید چمران در دهلاویه

کتاب‌ها و دست‌نوشته‌ها

دست نوشته‌های چمران به تدریج از سوی بنیاد چمران به چاپ رسیده که از آن جمله است:

  1. عارفانه، این مجموعه بازگوکننده بسیاری از حالات شهید دکتر مصطفی چمران در لحظات مختلف زندگی اوست. نشر بنیاد شهید چمران و نوربخش، چاپ اول، ۱۳۸۸،
  2. خدا بود و دیگر هیچ نبود: این کتاب مجموعه‌ای از دست نوشته‌های شهید چمران، بدون در نظر گرفتن موضوعی خاص است و فقط بر طبق زمان نگارش آن‌ها دسته بندی شده است.
  3. علی زیباترین سرودۀ هستی: شامل دست نگاشته‌های شهید دکتر مصطفی چمران درباره حضرت علی(ع) و راز و نیازهای او به همراه سه سخنرانی است.
  4. مجموعه بینش و نیایش: متن دو سخنرانی درباره تاثیر پیروزی انقلاب اسلامی ایران بر منطقه و کشورهای جهان، و انقلاب اسلامی در راه تحقق ظهور حضرت مهدی(عج) است. این کتاب از سوی بنیاد شهید چمران در سال ۱۳۶۰ش چاپ شد و بعدها توسط دفتر نشر فرهنگ اسلامی‌ منتشر شد که تا سال ۱۴۰۲، ۲۶ بار چاپ شده است.
  5. شناخت انسان و خدا: این کتاب حاصل یک دوره سخنرانی علمی و عرفانی در کانون توحید در ایام ماه مبارک رمضان سال ۱۳۵۹ است.
  6. حماسه عشق و عرفان: آنچه در این مجموعه گردآوری شده از دست نگاشته‌های شهید چمران در دوران بستری پس از واقعه ی سوسنگرد و زخمی شدن اوست.
  7. لبنان؛ گزیده‌ای از دست نوشته‌ها و سخنرانی‌های شهید چمران و حاصل مطالعه و بررسی کلید نوشته‌ها و سخنرانی‌های او درباره لبنان است.
  8. کردستان: مجموعه یادداشت‌ها و سخنرانی‌های چمران در مورد قضایای کردستان و چگونگی به وجود آمدن آنها و توضیح وقایع و مبارزات به جهت حل مشکلات. انتشارات بنیاد شهید چمران‌، ۱۳۶۴.
  9. رقصی چنین میانه میدانم آرزوست: این کتاب، دربرگیرنده یادداشت‌های شهید چمران درباره حماسه آزادسازی سوسنگرد در ۲۶ آبان ۱۳۵۹ش است. این کتاب از سوی بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس، نخستین بار در سال ۱۳۷۹ش منتشر شده است.
  10. دعای کمیل با ترجمه مصطفی چمران.
  11. باریکه الکترونی در مگنترون با کاتد سرد (رساله دکتری شهید دکتر مصطفی چمران)، ترجمه رضا امراللهی، نشر دانشگاه صنعتی امیرکبیر،‌ چاپ اول، ۱۳۸۸ش.[۲۵]

آثار درباره دکتر چمران

آثار متعددی از جمله کتاب و فیلم درباره دکتر چمران تولید و منتشر شده است که به برخی از آنها اشاره می‌شود.

تصویر

چ (فیلم).jpg

  • فیلم سینمایی «چ»: این فیلم درباره شهید چمران و به کارگردانی و تهیه کنندگی ابراهیم حاتمی‌کیا است که در سال ۱۳۹۲ تولید و پخش شد. در این فیلم، فریبرز عرب‌نیا در نقش مصطفی چمران بازی کرده است. فیلم چ، برنده ۶ سیمرغ بلورین از سی و دومین جشنواره فیلم فجر شده است.
  • مستند «رقص من در برابر مرگ» کاری از گروه روایت فتح درباره شهید چمران و حال و هوای دهلاویه و پاوه در دوران دفاع مقدس که در سال ۱۳۷۱ شهید مرتضی آوینی آن را تولید کرده است.
  • مستند «سردار عشق»: این مستند با موضوع بررسی اوصاف عارفانه و ایثارگرانه شهید مصطفی چمران و زندگی‌نامه ایشان از زبان دوستان، همرزمان و همسر اوست. مستند کاری از گروه روایت فتح و به کارگردانی محمد درمنش است.
  • مستند «از کوچ تا عروج» با موضوع بررسی زندگی سراسر ایثار و شجاعت دکتر چمران از کودکی تا شهادت ایشان.
  • انیمیشین «چمران قله ایثار»، برنامه‌ای برای کودکان و نوجوانان درباره زندگانی شهید چمران.

کتاب‌ها

کتاب‌های متعددی درباره شهید چمران نگارش و منتشر شده که بیشتر آنها به زندگی‌نامه او پرداخته‌اند. برخی از آنها از این قرار است:

  • پرستوی دهلاویه (تاریخ شفاهی زندگانی و مبارزات شهید مصطفی چمران)، مجید نجف پور،
  • پاوه سرخ: به قلم داوود بختیاری دانشور از مجموعه قصه فرماندهان
  • زمزم عشق: شرح مفاهیم عرفانی در نیایش‌های شهید چمران، اسماعیل منصوری لاریجانی،
  • آسوده‌اش نگذارید: دکتر مصطفی چمران، مهدی میرکیایی (کتاب کودک و نوجوان)
  • مرد رویاها، سیدمهدی شجاعی،
  • دلم برایش تنگ شده: براساس زندگی شهید مصطفی چمران، محمدعلی جعفری،
  • مصطفی چمران: نگاهی به زندگی و مبارزات شهید دکتر چمران، به اهتمام: امیر صادقی گیوی،
  • همیشه مسافر: زندگینامه داستانی شهید دکتر مصطفی چمران، حسین نصرالله زنجانی،
  • مصطفی چمران؛ مردی برای تمامی فصول، نرگس علی مردانی
  • اینجا چه می‌کنی گل سرخ؛ زندگی‌نامه‌ی داستانی شهید مصطفی چمران، اصغر فکور
  • مرگ از من فرار می‌کند (کتاب چمران)، فرهاد خضری
  • افلاکیان زمین، (جلد ۴: مصطفی چمران)، محمدحسین عباسی ولدی
  • یادنامه شهید بزرگوار دکتر مصطفی چمران، به کوشش ابراهیم یزدی
  • مجاهد هنرمند، مهدی مطهرنیا
  • یادگاران (جلد ۱: کتاب چمران)، رهی رسولی فر
  • آیت مجاهدان، مجید نظری
  • مبانی، آفات و راهکار‌های انقلاب اسلامی از دیدگاه شهید چمران، اسماعیل منصوری لاریجانی
  • شهید چمران، احمد دهقان
  • نیمه پنهان ماه ۱: چمران به روایت همسر شهید،‌ حبیبه جعفریان
  • شهید سرافراز دکتر مصطفی چمران (یاران امام به روایت اسناد ساواک؛ ۱۱)، وزارت اطلاعات
  • سردار خوبی‌ها، بنیاد حفظ آثار و ارزش‌های دفاع مقدس.[۲۶]

گفتاورد

بسم الله الرحمن الرحیم‌ إنا للَّه و إنا إلیه راجعون‌ شهادت انسان‌ساز سردار پرافتخار اسلام و مجاهد بیدار و متعهد راه تعالی و پیوستن به ملا اعلی‌، دکتر مصطفی چمران را به پیشگاه ولی عصر -ارواحنا فداه- تسلیت و تبریک عرض می‌کنم. تسلیت از آن رو که ملت شهیدپرور ما سربازی را از دست داد که در جبهه‌های نبرد با باطل، چه در لبنان و چه در ایران حماسه می‌آفرید و سرلوحه مرام او اسلام عزیز و پیروزی حق بر باطل بود. او جنگجویی پرهیزکار و معلمی متعهد بود که کشور اسلامی ما به او و امثال او احتیاج مبرم داشت؛ و تبریک از آن رو که اسلام بزرگ چنین فرزندانی تقدیم ملت‌ها و توده‌های مستضعف می‌کند و سردارانی همچون او در دامن تربیت خود پرورش می‌دهد. مگر چنین نیست که زندگی عقیده و جهاد در راه آن است. چمران عزیز با عقیده پاک خالص غیروابسته به دستجات و گروه‌های سیاسی و عقیده به هدف بزرگ الهی، جهاد را در راه آن از آغاز زندگی شروع و با آن ختم کرد. او در حیات با نور معرفت و پیوستگی به خدا قدم نهاد و در راه آن به جهاد برخاست و جان خود را نثار کرد. او با سرافرازی زیست و با سرافرازی شهید شد و به حق رسید. هنر آن است که بی‌هیاهوهای سیاسی و خودنمایی‌های شیطانی برای خدا به جهاد برخیزد و خود را فدای هدف کند نه هوی‌، و این هنر مردان خداست. او در پیشگاه خدای بزرگ با آبرو رفت. روانش شاد و یادش بخیر. و اما، ما می‌توانیم چنین هنری داشته باشیم؟ با خداست که دستمان را بگیرد و از ظلمات جهالت و نفسانیت برهاند. من این ضایعه را به ملت شریف ایران و لبنان، بلکه به ملت‌های مسلمان و قوای مسلح و رزمندگان در راه حق و به خاندان این مجاهد عزیز تسلیت عرض می‌کنم و از خداوند تعالی رحمت برای او و صبر و اجر برای بازماندگان محترمش خواهانم. روح الله الموسوی الخمینی‌[۲۷]

این شهید[چمران] یك دانشمند بود؛ یك فرد برجسته و بسیار خوش‌استعداد بود. خود ایشان برای من تعریف میكرد كه در آن دانشگاهی كه در كشور ایالات متحده‌ی آمریكا مشغول درسهای سطوح عالی بوده - آنطور كه به ذهنم هست ایشان یكی از دو نفرِ برترینِ آن دانشگاه و آن بخش و آن رشته محسوب میشده - تعریف میكرد برخورد اساتید را با خودش و پیشرفتش در كارهای علمی را. یك دانشمند تمام‌عیار بود. آن وقت سطح ایمان عاشقانه‌ی این دانشمند آنچنان بود كه نام و نان و مقام و عنوان و آینده‌ی دنیائیِ به ظاهر عاقلانه را رها كرد و رفت در كنار جناب امام موسای صدر در لبنان و مشغول فعالیتهای جهادی شد؛ آن هم در برهه‌ای كه لبنان یكی از تلخترین و خطرناكترین دورانهای حیات خودش را میگذرانید. ما اینجا در سال ۵۷ می‌شنیدیم خبرهای لبنان را. خیابانهای بیروت سنگربندی شده بود، تحریك صهیونیستها بود، یك عده هم از داخل لبنان كمك میكردند، یك وضعیت عجیب و گریه‌آوری در آنجا حاكم بود، و صحنه هم بسیار شلوغ و مخلوط بود. همان وقت یك نواری از مرحوم چمران در مشهد دست ما رسید كه این اولین رابطه و واسطه‌ی آشنائی ما با مرحوم چمران بود. دو ساعت سخنرانی در این نوار بود كه توضیح داده بود صحنه‌ی لبنان را كه لبنان چه خبر است. برای ما خیلی جالب بود؛ با بینش روشن، نگاه سیاسیِ كاملاً شفاف و فهم عرصه - كه توی آن صحنه‌ی شلوغ چه خبر است، كی با كی طرف است، كی‌ها انگیزه دارند كه این كشتار درونی در بیروت ادامه داشته باشد - اینها را در ظرف دو ساعت در یك نواری ایشان پر كرده بود و فرستاده بود، كه دست ما هم رسید. رفت آنجا و تفنگ دستش گرفت. بعد معلوم شد كه نگاه سیاسی و فهم سیاسی و آن چراغ مه‌شكنِ دوران فتنه را هم دارد. فتنه مثل یك مه غلیظ، فضا را نامشخص میكند؛ چراغ مه‌شكن لازم است كه همان بصیرت است. آنجا جنگید؛ بعد كه انقلاب پیروز شد، خودش را رساند اینجا. از اول انقلاب هم در عرصه‌های حساس حضور داشت. رفت كردستان و در جنگهایی كه در آنجا بود حضور فعال داشت؛ بعد آمد تهران و وزیر دفاع شد؛ بعد كه جنگ شروع شد، وزارت و بقیه‌ی مناصب دولتی و مقامات را كنار گذاشت و آمد اهواز، جنگید و ایستاد تا در ۳۱ خرداد سال ۶۰ به شهادت رسید. یعنی برای او مقام ارزش نداشت، دنیا ارزش نداشت، جلوه‌های زندگی ارزش نداشت. اینجور هم نبود كه یك آدم خشكی باشد كه لذات زندگی را نفهمد؛ بعكس، بسیار لطیف بود، خوش‌ذوق بود، عكاس درجه‌ی یك بود - خودش به من میگفت من هزارها عكس گرفته‌ام، اما خودم توی این عكسها نیستم؛ چون همیشه من عكاس بوده‌ام - هنرمند بود. دل باصفائی داشت؛ عرفان نظری نخوانده بود؛ شاید در هیچ مسلك توحیدی و سلوك عملی هم پیش كسی آموزش ندیده بود، اما دل، دل خداجو بود؛ دل باصفا، خداجو، اهل مناجات، اهل معنا. انسان باانصافی بود. لابد قضیه‌ی پاوه را شماها میدانید كه در پاوه بر روی بلندی‌ها، بعد از چند روز جنگیدن، مرحوم چمران با چند نفرِ معدودِ همراهش، محاصره شده بودند؛ ضد انقلاب اینها را از اطراف محاصره كرده بود و نزدیك بود به اینها برسند كه امام اینجا از قضیه مطلع شدند، و یك پیام رادیوئی از امام پخش شد كه همه بروند طرف پاوه؛ دوی بعدازظهر این پیام پخش شد؛ ساعت چهار بعدازظهر من توی این خیابانهای تهران شاهد بودم كه همین طور كامیون و وانت و اینها بودند كه از مردم عادی و نظامی و غیر نظامی از تهران و همین طور از همه‌ی شهرستانهای دیگر، راه افتادند بروند طرف پاوه. بعد از قضیه‌ی پاوه كه مرحوم شهید چمران آمده بود تهران، توی جلسه‌ای كه ما بودیم به نخست‌وزیرِ وقت گزارش میداد كه بین اینها هم از قدیم یك رابطه‌ی عاطفی‌ای وجود داشت. مرحوم چمران توی آن جلسه اینجوری گفت: وقتی ساعت دو پیام امام پخش شد، به مجرد پخش پیام امام و قبل از آنی كه هنوز هیچ خبری از حركت مردم به آنجا برسد، ما احساس كردیم كه كأنه محاصره باز شد. میگفت: حضور امام و تصمیم امام و پیام امام آنقدر مؤثر بود كه به صورت برق‌آسا و به مجرد اینكه پیام امام رسید، كأنه برای ما همه‌ی آن فشارها به پایان رسید؛ ضد انقلاب روحیه‌ی خودش را از دست داد و ما نشاط پیدا كردیم و حمله كردیم و حلقه‌ی محاصره را شكستیم و توانستیم بیاییم بیرون. آنجا نخست‌وزیر وقت خشمگین شد و به مرحوم چمران توپید كه ما این همه كار كردیم، این همه تلاش كردیم، تو چرا همه‌ی این را به امام مستند میكنی؟! یعنی هیچ ملاحظه نمیكرد؛ منصف بود. بااینكه میدانست كه این حرف گله‌مندی ایجاد خواهد كرد، اما گفت. حضور برای او یك امر دائمی بود. ما از اینجا با هم رفتیم اهواز؛ اولِ رفتن ما به جبهه، به اتفاق رفتیم. توی تاریكی شب وارد اهواز شدیم. همه جا خاموش بود. دشمن در حدود یازده دوازده كیلومتری شهر اهواز مستقر بود. ایشان شصت هفتاد نفر هم همراه داشت كه با خودش از تهران جمع كرده بود و آورده بود؛ اما من تنها بودم؛ همه با یك هواپیمای سی - ۱۳۰ رفته بودیم آنجا. به مجردی كه رسیدیم و یك گزارش نظامی كوتاهی به ما دادند، ایشان گفت كه همه آماده بشوید، لباس بپوشید تا برویم جبهه. ساعت شاید حدود نه و ده شب بود. همان جا بدون فوت وقت، برای كسانی كه همراه ایشان بودند و لباس نظامی نداشتند، لباس سربازی آوردند و همان جا كوت كردند؛ همه پوشیدند و رفتند. البته من به ایشان گفتم كه من هم میشود بیایم؟ چون فكر نمیكردم بتوانم توی عرصه‌ی نبرد نظامی شركت كنم. ایشان تشویق كرد و گفت بله، بله، شما هم میشود بیائید. كه من هم همان جا لباسم را كندم و یك لباس نظامی پوشیدم و - البته كلاشینكف داشتم كه برداشتم - و با اینها رفتیم. یعنی از همان ساعت اول شروع كرد؛ هیچ نمیگذاشت وقت فوت بشود. ببینید، حضور این است. یكی از خصوصیات خصلت بسیجی و جریان بسیجی، حضور است؛ غایب نبودن در آنجایی كه باید در آنجا حاضر باشیم. این یكی از اوّلی‌ترین خصوصیات بسیجی است. در روز فتح سوسنگرد - چون میدانید سوسنگرد اشغال شده بود؛ بار اول فتح شد، دوباره اشغال شد؛ باز دفعه‌ی دوم حركت شد و فتح شد - تلاش زیادی شد برای اینكه نیروهای ما - نیروهای ارتش، كه آن وقت در اختیار بعضی دیگر بودند - بیایند و این حمله را سازماندهی كنند و قبول كنند كه وارد این حمله بشوند. شبی كه قرار بود فردای آن، این حمله از اهواز به سمت سوسنگرد انجام بگیرد، ساعت حدود یك بعد از نصف شب بود كه خبر آوردند یكی از یگانهائی كه قرار بوده توی این حمله سهیم باشد را خارج كرده‌اند. خب، این معنایش این بود كه حمله یا انجام نگیرد یا بكلی ناموفق بشود. بنده یك یادداشتی نوشتم به فرمانده‌ی لشكری كه در اهواز بود و مرحوم چمران هم زیرش نوشت - كه اخیراً همان فرمانده‌ی محترم آمده بودند و عین آن نوشته‌ی ما را قاب كرده بودند و دادند به من؛ یادگار قریب سی ساله؛ الان آن كاغذ در اختیار ماست - و تا ساعت یك و خرده‌ای بعد از نصف شب ما با هم بودیم و تلاش میشد كه این حمله، فردا حتماً انجام بگیرد. بعد من رفتم خوابیدم و از هم جدا شدیم. صبح زود ما پا شدیم. نیروهای نظامی - نیروهای ارتش - كه حركت كردند، ما هم با چند نفری كه همراه من بودند، دنبال اینها حركت كردیم. وقتی به منطقه رسیدیم، من پرسیدم چمران كجاست؟ گفتند: چمران صبح زود آمده و جلو است. یعنی قبل از آنی كه نیروهای نظامیِ منظم و مدون - كه برنامه ریخته شده بود كه اینها در كجا قرار بگیرند و آرایش نظامی‌شان چگونه باشد - حركت بكنند و راه بیفتند، چمران جلوتر حركت كرده بود و با مجموعه‌ی خودش چندین كیلومتر جلو رفته بودند. بعد هم الحمدللَّه این كار بزرگ انجام گرفت، و چمران هم مجروح شد. خدا این شهید عزیز را رحمت كند. اینجوری بود چمران. دنیا و مقام برایش مهم نبود؛ نان و نام برایش مهم نبود؛ به نام كی تمام بشود، برایش اهمیتی نداشت. باانصاف بود، بی‌رودربایستی بود، شجاع بود، سرسخت بود. در عین لطافت و رقت و نازك‌مزاجی شاعرانه و عارفانه، در مقام جنگ یك سرباز سختكوش بود. من خودم میدیدم شلیك آر.پی.جی را كه نیروهای ما بلد نبودند، به آنها تعلیم میداد؛ چون آر.پی.جی جزو سلاحهای سازمانی ما نبود؛ نه داشتیم، نه بلد بودیم. او در لبنان یاد گرفته بود و به همان لهجه‌ی عربی آر.بی.جی هم میگفت؛ ماها میگفتیم آر.پی.جی، او میگفت آر.بی.جی. او از آنجا بلد بود؛ یك مقدار هم از یك راه‌هائی گیر آورده بود؛ تعلیم میداد كه اینجوری آر.پی.جی را بایستی شلیك كنید. یعنی در میدان عملیات و در میدان عمل یك مرد عملی به طور كامل. حالا ببینید دانشمند فیزیك پلاسمایِ در درجه‌ی عالی، در كنار شخصیت یك گروهبانِ تعلیم دهنده‌ی عملیات نظامی، آن هم با آن احساسات رقیق، آن هم با آن ایمان قوی و با آن سرسختی، چه تركیبی میشود. دانشمند بسیجی این است؛ استاد بسیجی یك چنین نمونه‌ای است. این نمونه‌ی كاملش است كه ما از نزدیك مشاهده كردیم. در وجود یك چنین آدمی، دیگر تضاد بین سنت و مدرنیته حرف مفت است؛ تضاد بین ایمان و علم خنده‌آور است. این تضادهای قلابی و تضادهای دروغین - كه به عنوان نظریه مطرح میشود و عده‌ای برای اینكه امتداد عملی آن برایشان مهم است دنبال میكنند - اینها دیگر در وجود یك همچنین آدمی بی‌معنا است. هم علم هست، هم ایمان؛ هم سنت هست، هم تجدد؛ هم نظر هست، هم عمل؛ هم عشق هست، هم عقل. اینكه گفتند: با عقل آب عشق به یك جو نمی‌رود بیچاره من كه ساخته از آب و آتشم نه، او آب و آتش را با هم داشت. آن عقل معنویِ ایمانی، با عشق هیچ منافاتی ندارد؛ بلكه خود پشتیبان آن عشق مقدس و پاكیزه است.[۲۸]

بسم الله الرحمن الرحیم من اعتقاد دارم که خدای بزرگ انسان را به اندازه درد و رنجی که در راه خدا تحمل کرده است پاداش می‌دهد، و ارزش هر انسانی به اندازه درد و رنجی است که در این راه تحمل کرده است، و می‌بینیم که مردان خدا بیش از هر کس در زندگی خود گرفتار بلا و رنج و درد شده اند، علی بزرگ را بنگرید که خدای درد است که گویی بند بند وجودش با درد و رنج جوش خورده است. حسین را نظاره کنید که در دریایی از درد و شکنجه فرو رفت که نظیر آن در عالم دیده نشده است، و زینب کبری را ببینید که با درد و رنج انس گرفته است. درد دل آدمی را بیدار می‌کند، روح را صفا می‌دهد، غرور و خود‌خواهی را نابود می‌کند. نخوت و فراموشی را از بین می‌برد، انسان را متوجه وجود خود می‌کند. انسان گاهگاهی خود را فراموش می‌کند، فراموش می‌کند که بدن دارد، بدنی ضعیف و ناتوان که، در مقابل عالم و زمان کوچک و ناچیز و آسیب پذیر است، فراموش می‌کند که همیشگی نیست، و چند صباحی بیشتر نمی پاید، فراموش می‌کند که جسم مادی او نمی تواند با روح او هم پرواز شود، لذا این انسان احساس ابدیت و مطلقیت و غرور و قدرت می‌کند، سرمست پیروزی و اوج آمال و آرزوهای دور و دراز خود، بی خبر از حقیقت تلخ و واقعیتهای عینی وجود، به پیش می‌تازد و از هیچ ظلم وستم رو گردان نمی شود. اما درد آدمی را به خود می‌آورد، حقیقت وجود او را به آدمی می‌فهماند و ضعف و زوال و ذلت خود را درک می‌کند و دست از غرور کبریایی برمی‌دارد، و معنی خودخواهی و مصلحت طلبی و غرور را می‌فهمد و آن را توجه نمی کند. خدایا تو را شکر می‌کنم که با فقر آشنایم کردی تا رنج گرسنگان را بفهمم و فشار درونی نیازمندان را درک کنم. خدایا هدایتم کن زیرا می‌دانم که گمراهی چه بلای خطرناکی است. خدایا هدایتم کن که ظلم نکنم زیرا می‌دانم ظلم چه گناه نابخشودنی است. خدایا ارشادم کن که بی انصافی نکنم زیرا کسی که انصاف ندارد، شرف ندارد. خدایا راهنمایم باش تا حق کسی را ضایع نکنم که بی احترامی به یک انسان همانا کیفر خدای بزرگ است. خدایا مرا از بلای غرور وخودخواهی نجات ده تا حقایق وجود را ببینم و جمال زیبای تو را مشاهده کنم. خدایا پستی دنیا و ناپایداری روزگار را همیشه در نظرم جلوه گر ساز تا فریب زرق و برق عالم خاکی مرا از یاد تو دور نکند. خدایا من کوچکم، ضعیفم، ناچیزم، پر کاهی در مقابل طوفان‌ها هستم. به من دیده عبرت بین ده تا ناچیزی خود را ببینم و عظمت و جلال ترا براستی بفهمم و بدرستی تسبیح کنم. ای حیات با تو وداع می‌کنم با همه زیبایی‌هایت، با همه مظاهر جلال و جبروت، با همه کوه‌ها و آسمان‌ها و دریاها و صحراها، با همه وجود وداع می‌کنم. با قلبی سوزان و غم آلود به سوی خدای خود می‌روم و از همه چیز چشم می‌پوشم. ای پاهای من، می‌دانم شما چابکید، می‌دانم که در همه مسابقه‌ها گوی سبقت از رقیبان ربوده اید، می‌دانم فداکارید، می‌دانم که به فرمان من مشتاقانه به سوی شهادت صاعقه وار به حرکت در می‌آیید، اما من آرزویی بزرگتر دارم، من می‌خواهم که شما به بلندی طبع بلندم، به حرکت در آیید، به قدرت اراده آهنینم محکم باشید، به سرعت تصمیمات و طرح‌هایم سریع باشید. این پیکر کوچک ولی سنگین از آرزوها و نقشه‌ها وامیدها و مسئولیت‌ها را به سرعت مطلوب به هر نقطه دلخواه برسانید. ای پاهای من در این لحظات آخر عمر آبروی مرا حفظ کنید. ‌شما سال‌های دراز به من خدمت کرده اید، از شما می‌خواهم که در این آخرین لحظه نیز وظیفه ی خود را به بهترین وجه ادا کنید. ای پاهای من سریع و توانا باشید، ای دست‌های من قوی و دقیق باشید، ای چشمان من تیزبین و هشیار باشید، ای قلب من، این لحظات آخرین را تحمل کن، ای نفس، مرا ضعیف وذلیل مگذار، چند لحظه بیشتر با قدرت و اراده صبور و توانا باش. به شما قول می‌دهم که چند لحظه دیگر همه شما در استراحتی عمیق و ابدی آرامش خود را برای همیشه بیابید و تلافی این عمر خسته کننده و این لحظات سخت و سنگین را دریافت کنید. چند لحظه دیگر به آرامش خواهید رسید؛ آرامشی ابدی. دیگر شما را زحمت نخواهم داد. دیگر شب و روز استثمارتان نخواهم کرد. دیگر فشار عالم و شکنجه روزگار را بر شما تحمیل نخواهم کرد. دیگر به شما بی خوابی نخواهم داد و شما دیگر از خستگی فریاد نخواهید کرد. از درد و شکنجه ضجه نخواهید زد. از گرسنگی و گرما و سرما شکوه نخواهید کرد. و برای همیشه در بستر نرم خاک، آرام و آسوده خواهید بود. اما این لحظات حساس، لحظات وداع با زندگی و عالم، لحظات لقای پروردگار، لحظات رقص من در برابر مرگ باید زیبا باشد. خدایا! وجودم اشک شده، همه وجودم از اشک می‌جوشد، می‌لرزد، می‌سوزد و خاکستر می‌شود. اشک شده ام و دیگر هیچ، به من اجازه بده تا در جوارت قربانی شوم و بر خاک ریخته شوم و از وجود اشکم غنچه ای بشکفد که نسیم عشق و عرفان و فداکاری از آن سرچشمه بگیرد. خدایا تو را شکر می‌کنم که باب شهادت را به روی بندگان خالصت گشوده ای تا هنگامی که همه راه‌ها بسته است و هیچ راهی جز ذلت و خفت و نکبت باقی نمانده است، می‌توان دست به این باب شهادت زد و پیروزمند و پر افتخار به وصل خدایی رسید.[۲۹]


پانویس

  1. «چمران مصطفی». دریافت‌شده در ۱۶ آبان ۱۴۰۳ش.
  2. «زندگی نامه شهید دکتر مصطفی چمران». دریافت‌شده در ۱۶ آبان ۱۴۰۳ش.
  3. «چمران مصطفی». دریافت‌شده در ۱۶ آبان ۱۴۰۳ش.
  4. «چمران مصطفی». دریافت‌شده در ۱۶ آبان ۱۴۰۳ش.
  5. «زندگی نامه شهید دکتر مصطفی چمران». دریافت‌شده در ۱۶ آبان ۱۴۰۳ش.
  6. «بر سر همسر و فرزندان شهید چمران چه آمد؟». ۳۱ خرداد ۱۳۹۵ش. دریافت‌شده در ۱۶ آبان ۱۴۰۳ش.
  7. «چمران مصطفی». دریافت‌شده در ۱۶ آبان ۱۴۰۳ش.
  8. «یادمان شهید چمران (دهلاویه) (شهرستان دشت آزادگان)». دریافت‌شده در ۱۶ آبان ۱۴۰۳ش.
  9. امام خمینی، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، ج۱۴، ص۴۷۸.
  10. «یادمان شهید چمران - دهلاویه». ۲۰ اسفند ۱۴۰۲ش. دریافت‌شده در ۱۶ آبان ۱۴۰۳ش.
  11. «بیانیه کانون بسیج اساتید «سمت» به مناسبت روز ملی بسیج اساتید». ۲۹ خرداد ۱۴۰۳ش. دریافت‌شده در ۱۹ آبان ۱۴۰۳ش.
  12. «گزارش ویدئویی». ۳۱ خرداد ۱۳۹۹ش. دریافت‌شده در ۱۷ آبان ۱۴۰۳ش.
  13. «زندگینامه و بیوگرافی شهید مصطفی چمران «استاد تراز انقلاب»». ۳۱ خرداد ۱۴۰۳ش. دریافت‌شده در ۱۷ آبان ۱۴۰۳ش.
  14. «زندگینامه و بیوگرافی شهید مصطفی چمران «استاد تراز انقلاب»». ۳۱ خرداد ۱۴۰۳ش. دریافت‌شده در ۱۷ آبان ۱۴۰۳ش.
  15. «چمران مصطفی». دریافت‌شده در ۱۶ آبان ۱۴۰۳ش.
  16. «چمران مصطفی». دریافت‌شده در ۱۶ آبان ۱۴۰۳ش.
  17. ۱۷٫۰ ۱۷٫۱ «چمران مصطفی». دریافت‌شده در ۱۶ آبان ۱۴۰۳ش.
  18. صحیفه امام، ج۱۴، ص۴۷۸.
  19. «چمران مصطفی». دریافت‌شده در ۱۶ آبان ۱۴۰۳ش.
  20. «زندگی نامه شهید دکتر مصطفی چمران». دریافت‌شده در ۱۶ آبان ۱۴۰۳ش.
  21. «چمران مصطفی». دریافت‌شده در ۱۶ آبان ۱۴۰۳ش.
  22. «چمران مصطفی». دریافت‌شده در ۱۶ آبان ۱۴۰۳ش.
  23. «زندگی نامه شهید دکتر مصطفی چمران». دریافت‌شده در ۱۶ آبان ۱۴۰۳ش.
  24. اباذری، عبدالرحیم، «چمران، مصطفی»، در دانشنامه امام خمینی، تهران،‌ انتشارات مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، ج۴،‌ ص۲۲۶ و ۲۲۷.
  25. «زندگی نامه شهید دکتر مصطفی چمران». دریافت‌شده در ۱۶ آبان ۱۴۰۳ش.
  26. «نگاهی به آثار و کتاب های منتشر شده درباره شهید چمران». ۱ تیر ۱۴۰۱ش. دریافت‌شده در ۱۶ آبان ۱۴۰۳ش.
  27. «پیام به ملت ایران و لبنان به مناسبت شهادت آقای چمران». دریافت‌شده در ۱۶ آبان ۱۴۰۳ش.
  28. «زندگی و مبارزات شهید چمران؛ نمونه حضور بسیجی در عرصه‌های مختلف». دریافت‌شده در ۱۷ آبان ۱۴۰۳ش.
  29. «زندگینامه و بیوگرافی شهید مصطفی چمران «استاد تراز انقلاب»». ۳۱ خرداد ۱۴۰۳ش. دریافت‌شده در ۱۷ آبان ۱۴۰۳ش.

پیوند به بیرون