به گزارش نوید شاهد یزد: شهید «حسن دانش» قاری بینالمللی قرآن کریم و از اعضای کاروان قرآنی جمهوری اسلامی ایران روز دهم تیرماه ۵۶ دریک خانواده مذهبی و متدین در یزد متولد شد، از سن سه چهارسالگی به همراه مادرش در جلسات قرانی شرکت میکرد و به قرآن بسیار علاقمند بود. شهید دانش از قاریان برتر و بینالمللی کشور بود که در دوم مهرماه ۹۴ در فاجعه منا به شهادت رسید، گفت و گویی با همسر شهید انجام دادیم که به روایت زندگیش با این شهید والامقام پرداخت.
خانم باباییزاده خودتان را بیشتر معرفی کنید و از نحوه آشنایی و ازدواجتان با شهید دانش برایمان بگویید؟
من فاطمه بابایی زاده همسر شهید حاج حسن دانش هستم. ۱۹ آبان ۱۳۸۷ شب میلاد امام رضا (ع) بود که من و همسرم پیوند زناشویی بستیم. حاج حسن به همراه خانواده اش به خواستگاری من آمدند. من تعریفش را زیاد از شوهر خواهرم شنیده بودم، در واقع آقای کمانچی شوهر خواهرم واسطه ازدواج ما بود که از دوستان نزدیک و صمیمی همسرم بودند.
در مراسم خواستگاری که شهید دانش را دیدم مهرش به دلم نشست بعد از رفتن آنها شروع به گریه کردم و گفتم:
خدایا این پسر نجیب و خوبی است تو را به امام رضا (ع) قسم میدهم که بهترین همسری که لیاقتش است نصیبش کن.
در مورد ازدواج تان بیشتر توضیح دهید؟
حاج حسن دو روز بعد از مراسم خواستگاری برای تبلیغ عازم فرانسه شد و حدود دوماه خبری از آنها نشد البته شوهر خواهرانم دائماً میگفت که آقای دانش شما را پسندیده و قصد وصلت دارند. نوزدهم آبان ۸۷ شب تولد امام رضا (ع) مراسم عقدمان برگزار شد. حسن آقا تصمیم گرفت ماه عسل به کربلا برویم و در تاریخ ۸ آبان ۸۸ مصادف با میلاد علی بن موسی الرضا (ع) در بین الحرمین کربلا با خرید شیرینی و پخش آن میان کاروانها، نخستین سالگرد پیوند مشترکمان را جشن گرفتیم. همسرم مردی بسیار آرام، متین و دوست داشتنی بود، بسیار با محبت و قلبی مهربان داشت، متواضع و فروتن بود، اصلاً استرس در چهره و رفتارش نمود نداشت و بسیار خوشپوش بود.
از فرزندانتان بگویید؟ رابطه حاج حسن با آنها چگونه بود؟
نخستین فرزند ما «عارفه» در ۳۰ شهریور ۸۹ و «مائده» هم در هشتم بهمن ۹۰ به دنیا آمد در همین سال حاج حسن در مسابقات قران اوقاف کشور پنجم شد. با داشتن دو دختر در زندگی مشترکمان هر روز بهتر از روزهای قبل احساس خوشبختی میکردیم. همسرم بسیار به من و فرزندانم وابسته بود و بسیار آنها را دوست داشت و در سفر به یاد ما بود و تلفنی زیاد باهم صحبت میکردیم. رابطه من، همسرم و فرزندانم بسیار صمیمی بود همیشه هنگام ورود و خروج همسرم او را بدرقه میکردیم و هنگام ورودشان با خنده از او استقبال میکردیم.
فضای منزل شما به عنوان یک شخصیت قرآنی چگونه بود؟
با همسرم قرار گذاشته بودیم هر شب یک صفحه قرآن و تفسیر بخوانیم و بحث کنیم، تا جایی که میشد سعی میکردیم قرارمان فراموش نکنیم، منزلمان همیشه با صوت زیبای همسرم طنین انداز بود تا فرصت پیدا میکرد شروع با نت خوانی برای گرم کردن صداش میکرد، مهمتر از بحث تلاوت عمل به آیات قران بود که به جرات میتوانم بگویم که در زندگی ما وجود داشت.
من این فضای قرآنی در منزل و زندگی مان را دوست داشتم و این فضا را از الطاف خداوند میدانستم چون ندای قران ناخود آگاه روی فرزندانم تأثیر گذار بود و مایه برکت و آرامش زندگی ما بود خوشحالم که زندگی من و فرزندانم با قرآن عجین شده است.
فضای خانه ما بسیار شاد بود هیچ چیز و هیچکس نمیتوانست آرامش زندگی ما را به هم بزند تنها دلیلش ایمان، اعتقاد و درک متقابل از هم بود.
ایشان سال ۹۳ که در مسابقات کشوری اوقاف رتبه اول را کسب کردند. خرداد ۹۴ هم در مسابقات بینالمللی ایران رتبه اول را کسب نمودند آن روزها چگونه گذشت؟
حاج حسن در سال ۱۳۹۰ پس از رسیدن به مقام پنجم مسابقات بینالمللی قرآن کریم جمهوری اسلامی ایران، به مسابقات بینالمللی قرآن کریم کشور تونس اعزام شد و در آنجا به کسب رتبه برتر نایل آمد. سه سال بعد هم در اسفندماه ۱۳۹۳ در سی و هفتمین دوره مسابقات بینالمللی قرآن کریم جمهوری اسلامی ایران به رتبه نخست بخش قرائت تحقیق دست یافت و به عنوان نماینده ایران در سی و دومین دوره مسابقات بینالمللی قرآن کریم جمهوری اسلامی ایران شرکت نمود که در این مسابقات نیز موفق به کسب مقام اول گردید.
همسرم برای موفقیت در مسابقات قران تلاش زیادی میکرد البته هدف وی مطرح شدن و دیده شدن در سطح دنیا و کشور نبود بلکه میخواست به شاگردانش بفهماند که یک قاری شهرستانی هم میتواند در سطح کشور یا حتی بینالمللی هم بدرخشد و از اینکه به هدفش رسید بسیار خوشحال بود و موجب شد که شاگردانش هم پشت کاری بیشتری پیدا کنند و به دور از دغدغه و با اعتماد به نفس در مسابقات شرکت کنند. من از اینکه همسرم در مسابقات رتبه کسب کرده بود بسیار خوشحال بودم و همیشه برای موفقیت وی همراهش بود.
از نحوه اعزام به حج، آخرین دیدار و تماسهای شهید از مکه مکرمه چیزی به یاد دارید؟
پنجمین بار بود که سعادت زیارت کعبه نصیبشان میشد که این بخاطر کسب رتبه مسابقات بینالمللی بود که از سوی بعثه رهبری به حج اعزام میشد و از اینکه بار دیگر به مکه مکرمه میرود بسیار خوشحال بود.
قبل از رفتن به عارفه و مائده (دو دخترم) گفت: "مراقب مادرتان باشید و به حرفش گوش بدهید تا من برگردم "او با خنده سفارش مرا به فرزندانمان میکرد و حالا برعکس ان اتفاق افتاده و من باید در نبود او مراقب دو دخترم باشم.
در مکه که بود دائماً تماس میگرفت و احوال ما را جویا میشد دلتنگی برای خانه و خانواده در گفتارش کاملاً مشخص بود و میگفت: بارها سفر رفتهام و از شما دور بودم اما نمیدانم چرا این دفعه این قدر دل تنگتان شدهام، هر روز تقریباً تماس میگرفت.
آخرین تماس همسرم سه شنبه شب - شب قبل از فاجعه منا - ساعت ۲۱:۳۰ بود که مفصل با هم به صورت تصویری صحبت کردیم، بچهها هم که بسیار دلتنگ بابا شده بودند با پدرشان صحبت کردند.
خبر شهادت همسرتان را به شما دادند چه احساسی داشتید؟
در روز عید قربان با بچههایم خانه مادر شوهرم بودیم تا بعد از ظهر همان روز از حادثه منا خبر نداشتم همین که خبر را شنیدم بیقرار بودم دل شوره عجیبی داشتم اصلاً نمیخواستم به ندیدن دوباره همسرم فکر کنم. تنها چیزی که مرا در ان لحظه آرام میکرد شنیدن صدای همسرم بود، تا ساعت ۹ شب منزل مادر شوهرم بود اما دیگر طاقت نیاوردم و سریع به خانه مادرم رفتم، دیدم اسامی مفقودین در تلویزیون زیرنویس میشود. گریه میکردم و جملهها و صحبتها همسرم در ذهنم مرور میشد دلیل دلتنگی اش را پیدا کرده بودم.
هرگز نمیخواستم به ندیدن دوباره حسن فکر کنم اما سرنوشت به خواست من رقم نخورده بود دائماً با مسوول کاروان تماس میگرفتم، زمانی که خبر شهادت حاج محسن حاج حسنی کارگر را شنیدم دیگر امیدم و ناامید شدم اما اطرافیان به من امید میدادند، ۱۲ روز مفقودی حاج حسن زجر آورترین روزهای زندگی م بود و چندین بار راهی بیمارستان شدم شوکه شده بودم نمیتوانستم نبودشان را باورکنم. صبح روز جمعه نام حاج حسن در لیست مفقودین اعلام شد و وقتی خبر شهادتش قطعی شد از سختترین لحظههای زندگیم بود.
آخرین دیدار؟
ساعت ۱۱ شب بود که پیکر مطهر همسرم را به یزد آوردند اصرار داشتم که باید حسن را ببینم زمانی که او را دیدم، آرام شدم چهره او با من حرف میزد.
فردای آن روز که قرار بود مراسم خاکسپاری برگزار شود با خواهرام به امامزاده جعفر (ع) رفتم، امامزاده خلوت بود داخل قبر همسرم خوابیدم، خادمها آمدند، اطراف مرا گرفتند و گفتند: بلند شو، هوا سرد است سرما میخوری، گفتم :همسرم میخواهد اینجا بخوابد، پس باید ببینم که جای همسرم خوب است یا نه؛ حدود دو ساعت در قبر خوابیدم، بی حال بودم حتی نمیتوانستم فریاد یا گریه کنم؛ چقدر خانه آخرت کوچک است. داخل قبر مانند کودکی که در بغل مادرش خوابیده آرام شدم، آرامشی از جنس زندگی و وقتی حسن در خانه بود را تجربه کردم واقعاً تجربه شیرینی بود. میخواهم با خودش محشور شوم
با گذشت نزدیک به دو سال و نیم از شهادت همسرتان زندگی چه رنگ و بویی گرفته است؟ در دنیای بچههای شهید چه میگذرد؟
قبل از چهلم همسرم با وجود مخالفت شدید خانواده ام به خاطر فرزندانم به خانه خودم برگشتم، خانه بدون حسن صفا نداشت و برایم سخت بود، تا یک ماه چه شبهایی را تا صبح بیدار بودم و از گریه و ناراحتی خواب به چشمهایم نمیآمد، وقتی بچه هام میخوابیدند، در خلوت با همسرم حرف میزدم، یک جمله به حسن میگفتم و یک جمله با خدا نجوا میکردم و به خدا میگفتم خدایا اگر صلاح تو این بود که حسن مرا نزد خودت ببری، من هم به صلاح و حکمت تو راضی هستم … الان من و فرزندانم وجود خدا و حسن را در خانه حس میکنیم. شکر که مرا در این امتحان قرار داد. اکنون در وجود عارفه و مائده به برکت قرآن آرامشی نهفته است که این آرمش را در دیگر کودکان کمتر میبینم، فرزندانم از دوران جنینی و بدو تولد با اوای قرآن آشنا هستند. صدای پدرشان کاملاً میشناسند و با شنیدن صدای حاج حسن از رادیو یا تلویزیون بهانه پدرشان را میگیرند به آنها میگوییم: بابایی در بهشت منتظر ماست باید در پناه قرآن خوب بمانیم تا پیش او برویم.
آیا با سایر خانوادههای شهدای منا هم در ارتباط هستید؟
تا یک سال پیش همایشهایی برگزار میشد باعث آشنایی بیشتر من با خانواده شهدای منا شد، در حال حاضر با خانواده شهید حاج محسن حاجی حسنی کارگر (مشهد) و شهید سعیدی زاده (خوزستان) که از شهدای قرآنی بودند در حد تماس تلفنی ارتباط دارم که البته بیشتر آنها جویای احوال من میشوند که همینجا از آنها قدردانی میکنم.
خاطره ای دارید که در ذهنتان برای همیشه ماندگار شده باشد و علاقمند باشید که بازگو کنید؟
من و همسرم از اینکه با هم ازدواج کردیم نهایت رضایت داشتیم افکار و عقاید مشترکی داشتیم؛ همسرم در تمام تصمیمات از من نظر میخواست و رابطه صمیمی و گرمی با هم داشتیم، همیشه به همسرم میگفتم: اگر خدایی نکرده تو را از دست بدهم نمیتوانم به زندگی ادامه دهم، اما حسن با لحنی آرام میگفت: هرگز به دنیا و متعلقاتش وابسته نشو ما امانتی از جانب خداوند هستیم
و بارها به شوخی میگفت: انشالله شهید میشوم و نزد خداوند شفاعت تو را خواهم کرد.
چه مشکلاتی پس از شهادت همسرتان سرراهتان قرار گرفت؟
زندگی بدون حاج حسن برایم سخت است سعی کردم با بسیاری مشکلات کنار بیام، زندگی ام را اداره میکنم و همچنین به لطف خداوند خانواده بسیار خوبی دارم که همیشه در همه حال پشتیبان و همراه من بوده و هستند.
طبعاً تلاوتهای شهید را گوش میدهید و صدای ماندگار شان در خانه جریان دارد. در این مواقع چه حسی پیدا میکنید؟
خودم با شنیدن صدای تلاوت همسرم به گریه میافتم و آرام میشوم، حس دلتنگی زیادی به سراغم میآید و خاطرات برایم زنده میشود. ولی تا جایی که امکان دارد فقط فقط به خاطر فرزندانم سعی میکنم تواین فضا قرار نگیرم زیرا با صدای پدر آشنا هستند بهانه پدر میگیرند و تنها در خلوت با گوش دادن تلاوت همسرم آرام میگیرم.[۳]
حسن دانش
![]() | |
ملیت | ایرانی |
---|---|
تاریخ تولد | ۱۰ تیر ۱۳۶۵ (۳۹ سال) |
تاریخ درگذشت | ۲ مهر ۱۳۹۴ |
محل شهادت | منا |





تلاوت شهید «حسن دانش» از سوره انسان و علق
حسن دانش (زادهٔ ۱۰ تیر ۱۳۶۵ در زارچ- شهادت ۲ مهر ۱۳۹۴ در منا) قاری بینالمللی قرآن کریم اهل ایران بود. وی در اسفندماه ۱۳۹۳ در سیوهفتمین دوره مسابقات بینالمللی قرآن کریم جمهوری اسلامی ایران به رتبه نخست بخش قرائت دست یافت. حسن دانش در خرداد ماه سال ۱۳۹۴ نیز در مسابقات بینالمللی ایران رتبه اول را کسب کرد.
دریافت عنوان ممتاز مسابقات بینالمللی قرآن عربستان در سال ۸۰، عنوان اول مسابقات بینالمللی تونس در سال ۹۱ بخش دیگری از افتخارات حسن دانش بود.
حسن دانش از اعضای کاروان قرآنی جمهوری اسلامی ایران در حج ۱۳۹۴ بود که در جریان فاجعه منا به شهادت رسید.
آغاز فعالیت قرآنی
حسن دانش فعالیتهای قرآنیاش را از کودکی آغاز نمود و از محضر استاد گندمی فنون قرائت را آموخت.[۱] وی دو مرتبه در سالهای ۱۳۸۲ و ۱۳۹۴ با رهبر انقلاب اسلامی ایران دیدار کرد.
شهید حسن دانش پیرامون تلاوت قرآن گفته بود:
«به نظر من نماد قرآن تلاوت قرآن (قرائت) است و برای ورود به فضای محتوایی قرآن باید از فضای تلاوت قرآن در جامعه از یک نوع فرع و مسئله پیش پا افتاده و این که به تلاوت قرآن در قبل از اذان اکتفا شود باید به اصل و دغدغه جامعه تبدیل شود و مسؤولین باید به اهمیت این مسئله پی ببرند و از خود شروع کنند و در تصمیمگیریهای خود به قرآن اهمیت بیشتری بدهند، در غیر این صورت ما به هدفمان نمیرسیم».
وی همچنین معتقد بود:
«فعالیتهای قرآنی باید با اخلاص و با هدف مقدس و معین آغاز شود و در کنار فعالیتهای قرآنی کسب معرفت نسبت به آیات الهی و خودسازی از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است تا تأثیرگذاری آن بیشتر شود.»
افتخارات
دانش تاکنون به عناوین برتر در مسابقات استانی، کشوری و بینالمللی دست یافته و افتخار داوری افتخاری مسابقات قرآنی را نیز در کارنامه خود دارد. افتخارات قرآنی حسن دانش عبارت است از:[۲]
- کسب رتبه برتر مسابقات بینالمللی قرآن کریم کشور تونس
- کسب عنوان دوم مسابقات دانشآموزی سال ۷۸
- عنوان برتر در مسابقات اوقاف زیر ۱۶ سال در سال ۸۰
- عنوان برتر مسابقات قرآنی سازمان تبلیغات در سال ۸۱
- عنوان برتر مسابقات قرآنی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی
- رتبه برتر مسابقات قرآنی اداره ارشاد در سالهای ۸۲ و ۸۳
- رتبه برتر مسابقات دارالقرآن امام علی در سالهای ۸۷، ۸۸ و ۸۹
- رتبه برتر مسابقات قرائت قرآن سازمان اوقاف در سال ۹۰
- رتبه برتر مسابقات سراسری اوقاف استان در سال ۹۳
- عنوان ممتاز مسابقات بینالمللی قرآن عربستان در سال ۸۰
گفتاورد
پانویس
- ↑ «معرفی حسن دانش». دریافتشده در ۲۸ مرداد ۱۴۰۳.
- ↑ «معرفی حسن دانش». دریافتشده در ۲۸ مرداد ۱۴۰۳.
- ↑ «قاری ممتاز و بینالمللی قران کریم؛ حاح حسن دانش به روایت همسرشهید». دریافتشده در ۳ آذر ۱۴۰۳.