خانه عمو حسین (کتاب)

خانه عمو حسین (کتاب)

تصویر جلد کتاب
اطلاعات کتاب
نویسنده	مصطفی زمانی‌فر
موضوع	دفاع مقدس
زبان	فارسی
تعداد صفحات	۲۵۲
قطع	رقعی
اطلاعات نشر
ناشر	سوره مهر
تاریخ نشر	۱۴۰۰
شابک	۹۷۸۶۰۰۰۳۵۰۰۲۴
وبسایت ناشر	https://sooremehr.ir

خانه عمو حسین نوشته مصطفی زمانی‌فر است وی در این کتاب به حماسه پاتک زید و حضور تیپ ‌مستقل ۱۸‌ الغدیر یزد در منطقه کوشک و خط پدافندی زید و همچنین تک رژیم بعث عراق در روز ۲۵ مهر ۱۳۶۳ پرداخته است.

این اثر را انتشارات سوره مهر منتشر کرده است.

نویسنده

مقالهٔ اصلی: مصطفی زمانی‌فر

مصطفی زمانی‌فر (متولد سال ۱۳۶۰ در یزد) نویسنده حوزهٔ دفاع مقدس است. او دارای مدرک کارشناسی ارشد ادبیات است.

وی از سال ۱۳۸۹ با قدم گذاشتن در فضای مصاحبه و تاریخ شفاهی، وارد عرصه پژوهشگری دفاع مقدس شده و به مرور از سال ۱۳۹۴ وارد وادی نویسندگی شده است.

از وی در دومین جشنواره بین‌المللی سرخ نگار تجلیل به‌عمل آمد.

معرفی کتاب

کتاب خانه عمو حسین روایت‌هایی از پاتک زید نوشته مصطفی زمانی‌فر، روایت واقعه رزمندگان یزدی در خط پدافندی کوشک یا منطقه پاسگاه زید است که در ۲۵ مهرماه ۱۳۶۳ مورد حمله و تک غیرمنتظره رژیم بعثی قرار می‌گیرد و یزدی‌ها با دفاع جانانه و ابتکارات خود، مقابل رژیم بعثی ایستادند و اجازه پیشروی به آنان را ندادند.

میرجهانی معروف به «عموحسین» اهل اردکان، رزمنده مخلص و مقنی (چاه کن) خبره جبهه‌ بود که با استفاده از هنر حفر تونل زمینه دسترسی رزمندگان به پشت خطوط دفاعی دشمن را فراهم کرد.

زمانی‌فر در روایت داستانی خود در کتاب حاضر، به خلاقیت، هنرنمایی و نقش سازنده مقنی‌ها و رزمندگان یزدی در جهاد هشت ساله می‌پردازد.

در سال ۱۳۶۱ مقنی‌های یزدی به سرپرستی شهید غلامحسین رعیت رکن‌آبادی در اقدامی مبتکرانه، مجاهدانه و حیرت‌انگیز با حفر بیش از ۴۰۰ متر کانال و تونل زیرزمینی در عملیات فتح‌المبین، زمینه حضور رزمندگان در پشت خطوط دفاعی دشمن و غافلگیری و شکست دشمن در این بخش از جبهه‌ را فراهم کردند.

در کتاب خانه عمو حسین روایت‌هایی از پاتک زید به حماسه پاتک زید و حضور تیپ ‌مستقل ۱۸‌ الغدیر یزد در منطقه کوشک و خط پدافندی زید و همچنین تک رژیم بعث عراق در روز ۲۵ مهر ۱۳۶۳ پرداخته شده است.

در این واقعه، تهاجم دشمن با پاتک به موقع و دفاع جانانه رزمندگان یزدی دفع و دشمن مجبور به عقب‌نشینی می‌شود؛ این حماسه‌آفرینی و پاتک پیروزمندانه‌ که برگ زرینی در تاریخ افتخارات و مجاهدت‌های رزمندگان یزدی است به قدری اهمیت داشت که محسن رفیق‌دوست وزیر وقت سپاه، در مراسم تشییع شهدای پاتک زید در یزد از این یگان به عنوان «تیپ پیروز الغدیر» یاد کرد.

زمانی‌فر در این اثر با پژوهش، تحقیقات میدانی‌، مصاحبه، مطالعه و مرور اسناد و کتاب‌های مرتبط، به واکاوی و تبیین جزئیات ماجرا و اتفاقات خط پدافندی زید پرداخته و تلاش کرده تا با یک روایت واقعی، پیوسته و مستند در سه فصل، مخاطب بویژه نسل جوان را با یک حماسه مهم دوران دفاع مقدس آشنا سازد.

محتوای کتاب

در فصل اول کتاب روایتی براساس واقعیت و به صورت کاملاً مستند، که از دل اسناد و مصاحبه‌ها بیرون آمده و شکل گرفته است، مخاطب را با نحوه حضور تیپ مستقل ۱۸ الغدیر در خط پدافندی و چگونگی چینش و استقرار نفرات و و واحدهای حاضر و فعال در منطقه و بعضی اتفاقات آشنا خواهد کرد.

فصل دوم به نقش تونل کنده شده در منطقه و بعضی از خاطرات دربارهٔ آن و البته شخصیتی مثل مرحوم «حسین میرجهانی» می‌پردازد.

فصل سوم روایتی است از پاتک پیروزمندانه رزمندگان تیپ مستقل ۱۸ الغدیر یزد و اتفاقاتی که در آن روز به خصوص رخ داد و برای همیشه در تاریخ کشور و دفاع مقدس جاودانه شد.

گفتاورد

مصطفی زمانی‌فر درباره سوژه‌ای که در کتاب «خانه عمو حسین» به آن پرداخته‌ می‌گوید:
دفاع مقدس در دل خود یک سری وقایع و حوادثی دارد که شاید کسی به آن نپرداخته، چرا که این حوادث و وقایع در تاریخ دفاع مقدس استان‌ها مخفی بودند. وقایع مربوط به استان‌ها، تیپ و لشگرهای استان‌ها که در دفاع مقدس نقش داشته‌اند مخفی مانده و افراد از آن‌ها مطلع نیستند. بهتر دیدم به سراغ موضوعات دفاع مقدسی در استان یزد بروم و ببینم کدام یک از آن‌ها مهم‌تر است و کدام اثرگزاری بیشتری دارند.
واقعه پاتک زید، یک مقطع جذاب و جالب بود و من از قبل با آن آشنا بودم و تصمیم گرفتم این واقعه را بازخوانی و روایت کنم. یک مقطع قابل توجه و برجسته کتاب موضوع تونلی است که در آن منطقه کنده می‌شود و در این واقعه مورد استفاده قرار می‌گیرد، ان‌شاالله توانسته باشم خوب به آن پرداخته باشم.

برشی از کتاب

«در آن حجم از آتش و گلوله؛ حرکت دشوار بود، تعداد زیادی از تیرهای شلیک شده از نوع رسام بودند. دیدن آتش قرمزی که همراه گلوله می آمد باعث ترس و دلهره می شد. غیر از آن ، تک تیراندازهای دشمن منتظر کمترین حرکتی بودند تا با سیمینوف هایشان یک تیر وسط پیشانی یا قلب بچه های ایرانی بنشانند. فرهنگ دوست دوباره نزد نیروهایش برگشت. با حرفهایش شروع کرد به روحیه دادن:«بچه ها، نباید خودتون رو ببازین. ان شاءالله ما جلو می ریم و پسشان می زنیم. این تازه اول راهه.»