زهرا داوری

از یاقوت
زهرا داوری
اطلاعات شخصی
تاریخ تولد۱۳۵۹ ‏(۴۴–۴۵ سال)
ملیتایرانی
محل تولدبجنورد
اطلاعات هنری
عنوان هنریشاعر
زمینه فعالیتکودک و نوجوان
کتاب‌ها
  • خورشید مکه
  • مثل یه تیکه آسمون
  • بوی ربنا
  • روز بادبادک
  • و …
سابقه منصبمسئول کارگاه نقد شعر کودک در حوزه هنری بجنورد
جوایزبرنده جشنواره استانی دفاع مقدس • برنده جشنواره شعر ملی انقلاب
اطلاعات ارتباطی
آدرس اینستاگرامزهرا داوری
سایر
سایر فعالیت‌هاترجمه کتاب


زهرا داوری (زادهٔ ۱۳۵۹ در بجنورد) شاعر کودک و نوجوان اهل ایران است.

فعالیت تخصصی

داوری فعالیت خود در سرودن شعر را از سنین پایین شروع کرده و مسئول کارگاه نقد شعر کودک در حوزه هنری بجنورد است.

کتاب

عنوان ناشر سال انتشار
خورشید مکه منتظران ظهور ۱۳۸۷
مثل یه تیکه آسمون منتظران ظهور ۱۳۸۷
بوی ربنا منتظران ظهور ۱۳۸۸
روز بادبادک منتظران ظهور ۱۳۸۸
گل نرگس منتظران ظهور ۱۳۸۸
مهربان‌ترین آقای دنیا منتظران ظهور ۱۳۸۸
عطر خدا ۱ منتظران ظهور ۱۳۸۹
عطر خدا ۲ منتظران ظهور ۱۳۸۹
عطر خدا ۳ منتظران ظهور ۱۳۸۹
چادر صدف تو گوهری منتظران ظهور ۱۳۹۱
یک قاچ هندوانه کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ۱۳۹۳
پروانه و گل بوستان کتاب ۱۳۹۴
یک خانه خیلی قشنگ به نشر ۱۳۹۴
مثل گل مثل بهار بوستان کتاب ۱۳۹۴
عروس شغالا مهر زهرا ۱۳۹۵
هاچین و واچین بنیاد فرهنگی امام رضا ۱۳۹۵
انوره منوره مهر زهرا ۱۳۹۷
سلام سلام بچه‌ها شهر تهران ۱۳۹۸
قد تموم دنیا دوسش دارم هزار بار شهر تهران ۱۳۹۸
اقاره مقاره اینجا مدیر نداره شهر تهران ۱۳۹۸
داماد کوچولو سوره مهر ۱۳۹۸
قهرمان بی تفنگ معبر ۱۳۹۹
حرف‌های صورتی معبر ۱۳۹۹
مرد دریا معبر ۱۳۹۹
شب شده من لالا دارم معبر ۱۳۹۹
خدای دست و دلباز کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ۱۴۰۰
خواب من پرنده است کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ۱۴۰۱
من یک فرمانده زلال اندیشه ۱۴۰۱
سوغات دریا ملک اعظم ۱۴۰۱

متن برنگاشت

عنوان ناشر سال انتشار
از خرمشهر تا خراسان شمالی معبر ۱۳۹۹
مدافع حرم معبر ۱۳۹۹
مردای آسمونی معبر ۱۳۹۹
کودکی از بیت حانون معبر ۱۳۹۹
اتل متل دنگ و دونگ معبر ۱۳۹۹
بی اجازه تا بهشت معبر ۱۳۹۹
گفتار عارفه عرشیان معبر ۱۳۹۹
دختری از دورترین نقطه مرزی معبر ۱۳۹۹
اوت و عراده معبر ۱۴۰۰
راهی باید ساخت معبر ۱۴۰۲
آتشبار یکم معبر ۱۴۰۲

ترجمه

  • شیر و پرنده، انتشارات پرنده آبی، ۱۳۹۸

جوایز و افتخارات

نمونه‌ای از اشعار

هفتاد و دو مسافر لب‌تشنه

هفتاد و دو کبوتر خونین‌بال

نوزاد و نوجوان و جوان و پیر

در خاک و خون تپیده ولی خوشحال

یک روز کوه ظلم و ستم خم شد

در پیشگاه عزت و مردی‌شان

یک علقمه، قصیدهٔ خون خواندند

با خنجر بریده، لب عطشان

یک اربعین حماسه و زیبایی

خورده به تار و پول زمان پیوند

هر قطره خونشان که چکید آن روز

خون‌برگ‌های دفتر تاریخند[۱]

پانویس

  1. «اشعار زهرا داوری». ۱۴ مهر ۱۳۹۸. دریافت‌شده در ۲۱ خرداد ۱۴۰۳.