غلامعلی جندقی

از یاقوت
غلامعلی جندقی
زمینه فعالیتشعر آیینی
ملیتایرانی
تاریخ تولد۱۳۳۳
محل تولدتهران
مدفنبهشت زهرا(س)، تهران
نام دیگرغلامعلی رجبی
لقبشهید غلامعلی
پیشهمعلم
سبک نوشتارینوحه و نو
کتاب‌هاکبوتر حرم
دیوان اشعارغزلیات و قصاید
ماه در محاق
مهر در شفق
ستاره سحرگاهی
تحصیلاتحوزوی
دانشگاهی

غلامعلی جندقی معروف به رجبی از شاعران آیینی اهل ایران بود. او در جنگ تحمیلی به شهادت رسید. از اشعار مشهور او می‌توان به شعر «قربون کبوترای حرمت قربون» اشاره کرد. دو کتاب درباره زندگی و اشعار او با نام «کبوتر حرم» و «یادگاران۲۴» منتشر شده است.

زندگی و آغاز فعالیت تخصصی

شهید غلامعلی جندقی معروف به رجبی در سال ۱۳۳۳ در محله خیابان آذربایجان تهران به دنیا آمد. پدر وی حاج حسن از اساتید اخلاق و عرفان بوده است. غلامعلی رجبی بنابر توصیه پدر مداحی اهل بیت(ع) را از سنین نوجوانی آغاز کرد.

جندقی آشنایی با معارف قرآنی و اسلامی داشت. او در کسوت معلمی بوده است. در ارتباط با جوانان اهتمام ویژه داشته است. حافظه خوبی در حفظ اشعار داشت. سبک ها و اشعار وی را مداحان بسیاری استفاده می‌کنند.

سرانجام وی در ۵ مرداد سال ۱۳۶۷در سن سی و چهار سالگی در عملیات مرصاد منطقه اسلام آباد غرب به شهادت رسید و در قطعه ۲۹ ردیف ۵ شماره ۱۱ گـلزار شـهدا بهشت زهرا(س) به خاک سپرده شد. او بیشتر نوحه و شعرهای نو می‌سروده است.

از اشعار نوحه‌ی مشهور او «قربون کبوترای حرمت قربون» که درباره حال و هوای حرم امام رضا(ع) است. دو کتاب درباره زندگی و اشعار او با نام «کبوتر حرم» و «یادگاران۲۴» منتشر شده است.

نمونه از شعر

قربون کبوترای حرمت قربون
قربون کبوترای حرمت قربون
این همه لطف و کرمت
از روزی که با تو آشنا شدم
مورد مرحمت خدا شدم
گفته ای هرکی بیاد به پابوسم
تو گرفتاری به دادش می رسم
گفته ای هرکی بیاد به دیدنم
من میام سه جا بهش سر می زنم
منم امروز به زیارت اومدم
به امیدی در خونت اومدم
توی قبرم آقا جون منتظرم
که کف پاتو بذاری روسرم
آقا از گناه پرم سوخته شده
چشم من به گنبدت دوخته شده
آقا جون جان جوادت رام بده
هرچی که امروز ازت می خوام بده
دوریم از بدی و زشتی بده
بیا با خدا منو آشتی بده
دل عاشقات برات پر می زنه
گدا رو ببین داره در می زنه
آنقدر در می زنم این خانه رو
تا ببینم روی صاحب خانه رو
یه روزی میاد که زیر خاک بشم
کی میشه که از گناهام پاک بشم
توکه از بیچارگیم خبر داری
چرا می پرسی باهام چکار داری
صابخونه مثل سگا ولم نکن
پشت در انقده معطلم نکن
اومدم با دل پرخون سوی تو
اومدم تا که ببینم روی تو
اومدم تا عقده دل وا کنم
اومدم اینجا تو رو پیدا کنم
چی میشه به قلب خسته جون بدی
خودتو امشب به من نشون بدی
بیا ای نور دو چشمان ترم
می دونی جز تو کسی رو ندارم
یه کناری روی خاکها می شینم
صحن با صفا تو مولا می بینم
دوست دارم تو هم رو چشمم بشینی
عاشقت رو روی خاک‌ها ببینی
با وجودیکه تو رو ندیده ام
درد عشقت رو به جون خریده ام
تو به سرمایه من نکن نظر
بیا و امشب منو ندید بخر
قطره ام که دل به دریا زده ام
خودمو تو زوارت جا زده ام
اومدم به دیدنت ابا الحسن
دست من به دامنت ابا الحسن
کنم رد ز درت ابا الحسن
جان زهرا مادرت ابا الحسن


وصیت‌نامه

وصیت‌نامه شهید غلامعلی جندقی رجبی

به خون خویش نویسم به روی سنگ مزارم که من به جرم محبت قتیل خنجریارم ربَّنا فاغفرلنا ذُنوبَنا و کفِّر عنّا سیّئاتنا وتَوَفَّنا مَعَ الابرار ربَّنا اِ نَّنا سَمعنا مُنادیاً یُنادی للایمان اَن آمنوا بربِّکُم فامنّا تَجدهُ عوناً لَکَ فی النَوائِب ناد علیّاً مَظهر العجائب بِولایتکَ یا علیٌّ یا علیٌّ یا علیٌّ کُلُ هَمٍّ وغَمٍّ سَیَنجلی اینجانب غلامعلی جندقی وصیت می کنم که همه آشنایان، دوستان، پدر و مادر، برادرانم و خواهرانم همگی را شفاعت خواهم کرد. مرا در هیئت فراموش نکنید. در مجلس ختم وغیره، فقط و فقط روضه حضرت اباعبدالله (ع) خوانده شود. روضه برای امام حسین (ع) عمری است مورد علاقه و عشق من بوده و من با روضه و محبت اهل بیت و مجالس و هیئت ها مأنوس بوده ام و اگر به من اجازه داده شود به دنیا رجوع کنم و با روحم به شما سر بزنم فقط دوست دارم در هیأت ها و روضه ها شرکت کنم . مرا فراموش نکنید مخصوصاً محرم، شب ها و صبح ها از اربابم می خواهم اجازه دهد من به هیأت بیایم و شما را هم سفارش می کنم به عزاداریها که بلا را دفع می کند و اشک بر حسین (ع) کلید پیروزی است. دفاتر شعرم وکتابهای روضه و شعرم مال غلامرضا برادرم که در هیأت بخواند. التماس دعا دارم. براداران عزیزم مخصوصاً غلامرضا، شما را به خدا در هیئت یاد من باشید و من قول شفاعت به شما می دهم و در خاتمه از دوستان و آشنایان همگی خداحافظی نموده و حلالیت می طلبم و بهترین هدیه برای من اشک چشم برای حسین (ع) است، اگر گاهی در هیئت ها یک قطره از اشک برای اربابم را به من هدیه کنید از همه چیز برایم بالاتر است، آنقدر که این یک قطره را به تمام بهشت نمی فروشم. به امید دیدار شما در قیامت غلامعلی جندقی رجبی

اندیشمک ۱۳۶۷/۵/۴