پسرهای ننه عبدالله (کتاب)

از یاقوت
پسرهای ننه عبدالله (کتاب)
تصویر جلد کتاب
تصویر جلد کتاب
اطلاعات کتاب
نویسندهسعید علامیان
موضوعدفاع مقدس
زبانفارسی
تعداد صفحات۳۴۸
قطعرقعی
اطلاعات نشر
ناشرسوره مهر
تاریخ نشر۱۴۰۱
شابک۹۷۸۶۰۰۰۳۳۵۱۵۱
وبسایت ناشرhttps://sooremehr.ir


پسرهای ننه عبدالله اثری حاصل حدود ۴۰ ساعت مصاحبه سعید علامیان با محمد نورانی است که گوشه‌هایی از فرهنگ بومی خوزستان، به‌ویژه آبادان و خرمشهر، تاریخچه‌ای از وقایع دوران انقلاب و پس از پیروزی انقلاب و دوران دفاع مقدس را روایت می‌کند. این کتاب توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است.

نویسنده

سعید علامیان (زادۀ ۱۳۳۴ در تهران) نویسنده و روزنامه‌نگار دفاع مقدس است. او در فروردین سال ۱۳۶۰ حرفه روزنامه‌نگاری را در روزنامه جمهوری اسلامی شروع کرد که تا سال ۱۳۶۸ ادامه یافت. او در این مدت صفحه جبهه و جنگ را در آن روزنامه تأسیس کرد و به عنوان خبرنگار در جبهه‌ها حضور یافت.

علامیان در مهرماه سال ۱۳۶۷ در میان هنرمندان برگزیده هشت سال دفاع مقدس، لوح زرین پیام امام خمینی(ره)، دیپلم افتخار و نشان طلای یادبود مجتمع هنر و ادبیات دفاع مقدس را در رشته خبرنگاری دریافت کرد.

معرفی کتاب

کتاب پسرهای ننه عبدالله حاصل حدود ۴۰ ساعت مصاحبه سعید علامیان با محمد نورانی است که خاطرات او از تولد تا آزادی خرمشهر را در بر می‌گیرد. فصلی از این‌کتاب هم به سرگذشتی گذرا تا پایان و پس از جنگ اختصاص دارد. نام محمد نورانی با مقاومت خرمشهر گره خورده و اسم او همیشه کنار محمد جهان‌آرا، سید عبدالرضا موسوی، صالح موسوی، احمد فروزنده و دیگر مدافعان خرمشهر می‌آید.

محتوای کتاب

مطالعه این خاطرات، مخاطبان را با گوشه‌هایی از فرهنگ بومی خوزستان، به‌ویژه آبادان و خرمشهر، تاریخچه‌ای از وقایع دوران انقلاب و پس از پیروزی انقلاب آشنا می‌کند. در این زمان شورش خلق عرب به‌منظور تجزیه خوزستان، خرمشهر را دچار تنش کرد که با ایستادگی جوان‌های مؤمن و انقلابی سرکوب شد. عوامل این غائله که از عراق تأمین می‌شدند، در فعالیت‌های زیرزمینی اقدام به بمب‌گذاری و خرابکاری در اماکن و مراکز مختلف کردند. نیروهای انقلابی خوزستان از آن پس مشغول مقابله با این نوع تحرکات پنهان بود که حمله آشکار و رسمی عراق به سرزمینمان آغاز شد.

مدافعان خرمشهر، مقاومت خرمشهر را ۴۵ روز می‌دانند، چون ارتش عراق ده روز پیش از آغاز حمله رسمی، تعرض به پاسگاه‌های مرزی را شروع کرده بود. در این‌مدت، حتی چند نفر از نیروهای مدافع برای جلوگیری از نفوذ نیروهای بعثی در مرز شهید شدند. محمد نورانی در خاطرات خود جزئیاتی از حوادث این ۱۰ روز، سپس مقاومت ۳۵ روز پس از حمله گسترده ارتش عراق را بیان کرده است؛ روایتی که می‌تواند زوایای تازه‌ای را از آن حماسه تاریخی روشن کند.

نیروهای خرمشهری در اردیبهشت سال ۶۱ با تشکیل تیپ مستقل ۲۲ بدر در عملیات بزرگ بیت‌المقدس شرکت کردند. سید عبدالرضا موسوی و بسیاری از یاران او شهدای همین عملیات هستند. محمد نورانی چگونگی شهادت آنان را روایت کرده است. او این پیروزی را مرهون همه مردم ایران می‌داند و می‌گوید: «بچه‌های خرمشهر سی‌وپنج روز به نیابت از مردم ایران در خرمشهر مقاومت‌ کردند و مردم ایران به نیابت از مردم خرمشهر در بیست‌وسه روز خرمشهر را به مردم خرمشهر برگرداندند.»

در ماجراهای مقاومت و آزادی خرمشهر، علاوه بر محمد نورانی، چهار برادرش عبدالله، غلامرضا، محمود و عبدالرسول ۱۴ ساله هم بودند. همچنین مادرشان (ننه‌عبدالله) به‌جز مدت کوتاه مهاجرت به شیراز به آبادان بازگشته و دیگر از صحنه جنگ دور نشده است. او می‌خواسته نزدیک پسرهایش باشد. پسرانی که هرکدام سرنوشتی در جنگ داشتند؛ عبدالرسول و غلامرضا شهید شدند و سه برادر دیگر جانباز جنگ هستند.

گفتاوردها

گپ‌وگفتی با سعید علامیان، نویسنده خاطرات محمدعلی نورانی؛

از سال ۸۰ دنبال نوشتن خاطرات آقای نورانی بودم و آقای سرهنگی هم در جریان بودند، اما به دلایلی کار پیش نمی‌رفت و رها می‌شد. در کتاب خاطرات باید نویسنده و راوی کاملاً با هم اُخت باشند و با همکاری هم می‌توان خاطرات را نوشت تا اینکه سال ۹۵ با پیشنهاد مجدد آقای سرهنگی دوباره مصاحبه‌ها از سر گرفته شد و به خانه ایشان در آبادان رفتم و حدود ۴۰ ساعت گفتگو در هشت ماه ضبط شد.

چون حمله عراق پدیده‌ای غافلگیر کننده بود در خرمشهر هرکسی گوشه‌ای درگیر مقاومت و جنگ بود و بیشتر در کتاب‌های چاپ شده، نتوانسته‌اند همه زوایا را ببیند و هرکسی بخشی را روایت کرده است، اما نکته‌ای که در خاطرات آقای نورانی می‌بینیم و مخاطب متوجه آن می‌شود، این است که در این خاطرات ما همه اقشار را می‌بینیم؛ از نیروهای مردمی تا تکاور، نیروی دریایی، ارتش، سپاه، بسیج و نیروهای شهرهای دیگر و افرادی که تا دیروز کاری با جنگ و نظامی‌گری نداشتند و حالا برای خودشان چریکی شده‌اند. این محدود نشدن روایت‌ها به یک قشر خاص از جذابیت‌های کتاب است و هدفم این بود که این نکته به‌خوبی و روشنی بیان شود. همین‌طور تحولات روحی و سبک زندگی آدم‌ها هم جالب بود؛ آن‌ها از یک آدم معمولی تبدیل به کسی با ارزش‌های خاص و معنوی می‌شود. آدم‌های معمولی که لب شط می‌آمدند و جین تن می‌کردند و سیگار می‌کشیدند، یکباره مسیر زندگی‌شان عوض می‌شود، هرچند که هنوز اوایل انقلاب جوانانی بودند با همان سر و وضع قبل؛ اما به‌تدریج تکاملی در روح و عقیده‌شان ایجاد می‌شود.


برشی از کتاب

دامادمان دشددشه‌ای داشت که لباس شیکش بود و عروسی‌ها می‌پوشید آن را آورد و تنم کرد. یک دشداشه‌ی نو و سفید هم به عبدالله داد. خواهرم هرچه لباس نو بود آورد و تن رسول و محمود کرد. خواهرم چای درست کرد. غذای زیادی نداشتند. مقداری عدس پخته بودند. نان از مساجد آبادان می‌آوردند. مادرم در آن شرایط هم نان می‌پخت و با مقداری عدس و لوبیا غذا درست می‌کرد.پتویی توی حیاط پهن کردند، همه‌مان روی آن نشستیم و چای و عدسی خوردیم. مادرم همین‌طور که قربان صدقه‌مان می‌رفت، می‌گفت: