پیام فضلی‌نژاد

از یاقوت

این نوشتار توسط گروه پژوهشگران یاقوت راستی آزمایی و تایید شده است.

پیام فضلی‌نژاد
اطلاعات شخصی
تاریخ تولد۲۹ بهمن ۱۳۵۹ ‏(۴۴ سال)
ملیتایرانی
زبان مادریفارسی
محل تولدتهران
اطلاعات هنری
عنوان هنریروزنامه‌نگار
فعال رسانه‌ای
پیشهپژوهشگر
نویسنده
روزنامه‌نگار
سردبیر
حوزه فعالیتسیاست
فرهنگ
علوم انسانی
فعال رسانه
جوایز
  • برنده «تندیس رتبه نخست جنگ نرم» هفدهمین جشنواره بین‌المللی مطبوعات
  • جایزه و لوح تقدیر «مبارزه با جنگ نرم» در همایش «شبکه تحلیلگران جنگ نرم»
اطلاعات ارتباطی
آدرس اینستاگرامfazlinejad


جلد کتاب شوالیه‌های ناتوی فرهنگی
تصویری از شماره اول مجله نقد اندیشه

پیام فضلی‌نژاد (زادهٔ ۲۹ بهمن ۱۳۵۹ در تهران) روزنامه‌نگار، نویسنده و فعال رسانه‌ای اهل ایران است.

وی ابتدا به‌لحاظ منش و کنش سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در شمار جبهه اصلاح‌طلبان بود، اما در اواخر دهه هفتاد شمسی تغییر نگرش داد و از اندیشه اصلاحات فاصله گرفت و به نقد آن پرداخت. فضلی‌نژاد در سال ۱۳۸۱ با انتشار سلسله نوشتارها و گفتارهایی در روزنامه‌های «جام‌جم» و «انتخاب»، به نقد «ایدئولوژی اصلاحات» پرداخت.

فضلی‌نژاد، مدیرمسئول مجله نقد اندیشه است و افزون‌بر این به‌عنوان پژوهشگر در «مرکز پژوهش‌های مؤسسه کیهان» حضور دارد و مقالاتش در حوزه جریان‌شناسی کودتای مخملی، ناتوی فرهنگی، ارتجاع روشنفکری و سازمان‌های اطلاعاتی غرب در روزنامه کیهان منتشر می‌شود.

کتاب «شوالیه‌های ناتوی فرهنگی» فضلی‌نژاد (تحلیل و ارزیابی ریشه‌های «انقلاب مخملی» در ایران) پرفروش‌ترین کتاب سیاسیِ سال ۱۳۸۷ شد. وی در هفدهمین جشنواره بین‌المللی مطبوعات (آبان ۱۳۸۹) «تندیس رتبه نخست جنگ نرم» را کسب کرد.

زندگی و تحصیلات

پیام فضلی‌نژاد، زادهٔ ۲۹ بهمن ۱۳۵۹ در تهران، از دانش‌آموخته رشته حقوق قضایی است.[۱] وی از ده هفتاد شمسی از سال ۱۳۷۶ فعالیت مطبوعاتی خود را آغاز کرد. تا سال ۱۳۸۰ در نشریات تخصصی فرهنگی- هنری فعال بود. وی در آستانه پانزده سالگی، در حلقه شاگردان عبدالکریم سروش (پدر معنوی حلقه کیان) حضور داشت و در جمع شاگردان سروش در حوزه حافظ‌شناسی، مولوی‌شناسی و دین‌شناسی قرار گرفت.[۲]

او در ابتدای دهه ۱۳۸۰ از محمدمهدی فولادوند (قرآن‌پژوه معاصر و استاد هنر در دانشگاه سوربن پاریس) به مدت ۲ سال درس‌های زیباشناسی را آموخت و موفق به اخذ گواهی تخصصی «زیباشناسی هنر مدرن» شد. فضلی‌نژاد سپس به اندیشه‌های فلسفی حسن رحیم‌پور ازغدی گرایش پیدا کرد.[۳]

تغییر نگرش در اندیشه سیاسی و فرهنگی

وی که ابتدا به‌لحاظ منش و کنش سیاسی از جبهه اطلاح‌طلبان بود. فضلی‌نژاد که مدت شش سال در جمع اصطلاح‌طلبان بود، اواخر دهۀ هفتاد شمسی تغییر نگرش داد و از اندیشه اصلاحات فاصله گرفت و به نقد آن پرداخت. فضلی‌نژاد از رهگذر بازخوانی انتقادی فلسفه غرب، در سال ۱۳۸۱ با انتشار سلسله نوشتارها و گفتارهایی در روزنامه‌های «جام‌جم» و «انتخاب»، به نقد «ایدئولوژی اصلاحات» پرداخت.[۴]

وی با حضور در دانشگاه‌ها و حوزه‌های علمیه و نیز یادداشت‌های مطبوعاتی به نقد افکار سران اصلاحات در ایران می‌پرداخت. این تغيير اندیشه و نگرش و نیز حضورش در مؤسسه كيهان، موجب فحاشی‌های گستردۀ ياران ديروزش در جناح اصلاحات شد تا جايی كه او را نفوذی و وابسته به نهادهای امنيتی می‌پنداشتند.

ترور

فضلی نژاد هم‌زمان با برگزاری اولین جلسه رسیدگی به شکایات شیرین عبادی از کیهان در دادگاه مطبوعات، در شامگاه ۲ اسفند ۱۳۸۸ هدف یک ترور نافرجام قرار گرفت، اما این ترور به‌رغم اصابت ضربات متعدد چاقو به نواحی سر و کتف، ناکام ماند. ۱۰ روز پس از این ماجرا، محمدحسین صفار هرندی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت نهم و حسین یکتا، رئیس ستاد راهیان نور سپاه پاسداران، به‌همراه جمعی از فعالان سیاسی و رسانه‌ای اصول‌گرا در «همایش ۸ ماه نبرد سایبری» از وی به‌عنوان «اولین جانباز جنگ نرم» تجلیل کردند.[۵]

فعالیت‌ها

مطبوعات

وی از سال ۱۳۷۶، با نوشتن در روزنامه رسالت و هفته‌نامه «سینما ویدئو» و سپس حضور در رسانه‌های اصلاح‌طلب، مانند نشاط، پیام آزادی، جامعه مدنی و صدای عدالت فعالیت‌های حرفه‌ای مطبوعاتی را شروع کرد. او در مدت فعالیت جدی مطبوعاتی‌اش، دبیری سرویس تا دبیری تحریریه در نشریات فرهنگی و هنری، مانند «سینما ویدئو»، «هفته‌نامه سینما»، «سینما جهان»، «فیلم و هنر»، «فیلم و سینما»، «سینما ورزش» را برعهده داشت. [۶]

فضلی‌نژاد در آستانه سال ۱۳۷۹، نخستین کتابش را برپایه دفاع از اندیشه پلورالیزم و ستایش کثرت‌گرایی در حوزه فرهنگ نوشت. انتشارات الست فردا که مدیرش مرحوم حجت الاسلام محمد عبایی خراسانی (نماینده مجلس ششم) بود، این کتاب را در سالگرد دوم خرداد همان سال، با نام «سینما، سیاست، آزادی» روانه بازار نشر کرد.[۷] او تا سال ۱۳۸۰ در نشریات تخصصی فرهنگی-هنری فعال بود و بعد از آن با وقفه‌ای حدوداً سه چهار ساله دوباره مشغول نوشتن شد.[۸]

همکاری با مؤسسه کیهان

وی بعد از دل‌بریدن از نحله و اندیشه فکری اصلاحات، با هدف آسیب‌شناسی و روشنگری و نیز بازخوانی حضورش در جمع اصلاح‌طلبان، به مجموعه کیهان پیوست؛ فضلی‌نژاد علت ورودش به کیهان را چنین بیان کرده است:

در آستانه بیست و پنج سالگی که لحظه ای درنگ کردم و گذشته را کاویدم، دیدم بدون نظریه، نمی‌توان عمل کرد؛ بدون آسیب‌شناسی، نمی‌توان قدم به راه آینده نگری نهاد؛ بدون عملگرایی، نمی‌توان در انتظار عمل عاملان صالح ماند. استادی نیز آن روزها، زیرگوشم زمزمه کرد که منتظر مصلح، خود باید صالح و بلکه مصلح باشد. این‌ها مقدمه ای بود که پس از سه سال دوری از نشر و نوشتن، دوباره کوشش‌های فکری ام را سرو سامانی دهم. این بار برای اولین بار، نگاهی پرسش گونه به خودم، همنسلانم و اطرافم انداختم که: کجا ایستاده‌ایم؟
بنابراین، ورود من به دفتر پژوهش‌های مؤسسه کیهان، با انگیزه نوشتن گفتارهایی روشنگرانه برای هم‌نسلانم بود. برخی از آنان، چون من، دست کشیده از شهوت شهرت و ذبح حقیقت، کار سیاسی و فرهنگی را کنار گذاشتند و برخی دیگر همراهی اروپا و آمریکا شدند و همه فخر و فضیلتشان این شد که یا عکس‌های خود را با فواحش غربی در دیسکوها و پارتی‌ها، روی وب سایت‌هایشان بگذارند یا در همایش‌های ده، بیست نفره، رودرروی این ملک و ملت بایستند و پلاکاردهای آمریکایی را بالای سرشان بگیرند. بسیاری از آن نویسندگان و روزنامه نگاران، دوستان من بودند که حتی، هنوز هم در رسانه‌ها، مرا با تهمت‌ها و ناسزاهای رنگارنگ می‌آرایند، اما وقتی مجال گفت وگویی خصوصی مهیا می‌شد، از غربت انسانیت در غرب و زندگی فروپاشیده خودشان می‌گفتند. تصویری تلخ از یک نسل قربانی، روبه‌رویم بود.[۹]

بدین رو وی در سال ۱۳۸۵ به «مؤسسه کیهان» پیوست و به‌عنوان کارشناس و عضو «مرکز پژوهش‌های مؤسسه کیهان» و نویسنده روزنامه «کیهان» مشغول به‌کار شد و در آنجا یادداشت‌های بسیای در زمینه جریان‌شناسی کودتای مخملی، ناتوی فرهنگی، ارتجاع روشنفکری و سازمان‌های اطلاعاتی غرب منتشر کرد.[۱۰]

نگارش کتاب شوالیه‌های ناتوی فرهنگی

حاصل حضور او در کیهان، انتشار کتاب «شوالیه‌های ناتوی فرهنگی» در سال ۱۳۸۶ بود؛ این کتاب پرفروش‌ترین کتاب سیاسی سال ۱۳۸۷ شد. از ویژگی‌های برجسته این کتاب باید این است که برای نخستین بار، ریشه‌های کودتای موسوم به «انقلاب مخملی» را در ایران ارزیابی و تحلیل می‌کند و به تبیین نظری و عملی پروژه «ناتوی فرهنگی» می‌پردازد.

در نگارش این اثر از ۳۰۰ منبع تحقیقاتی و سند استفاده شده است؛ همچنین این کتاب حاوی هشتاد عکس و کلیشه سند است و بسیاری از این تصاویر و اسناد برای اولین بار منتشر می‌شود و گویای هویت پنهان کارگزاران کودتا (انقلاب) مخملی در ایران است.[۱۱]

از عصر اندیشه تا نقد اندیشه

از فعالیت‌های مهم دیگر فضلی‌نژاد سردبیری ماهنامه عصر اندیشه بود که با رویکردی انتقادی به نظم ظالمانه و ناعادلانه حاکم بر جهان امروز می‌پرداخت؛ این نشریه بر ایجاد سنگرهای مقاومت ضد نظام سلطه و کنشگری فعال برای تغییر وضع موجود تأکید داشت و مطالبش در این رشاتا تهیه و تنظیم و منتشر می‌شد. فضلی‌نژاد بعد از انتشار ۱۳ شماره از این ماهنامه، از ادامه فعالیت استعفا داد.

فضلی‌نژاد پس از مجله عصر اندیشه، مجوز انتشار فصلنامۀ چند زبانۀ «نقد اندیشه» را در زمینه فرهنگ، جامعه و علوم انسانى کسب کرد و تاکنون نیز به‌عنوان مدیر مسئول این مجله مشغول فعالیت است. نخستین شماره مجله نقد اندیشه در تابستان ۱۴۰۲منتشر شد.[۱۲]

این مجله که تفکر انتقادی و ایده‌های متضاد در زمینه فرهنگ جامعه و علوم انسانی را دنبال می‌کند، به چهار زبانِ فارسی، انگلیسی، عربی و فرانسه منتشر می‌شود.

وی پس از صدور مجوز درباره نوع فعالیت در «نقد اندیشه» چنین گفت:

خواهیم کوشید که همراه تیم تحریریه که حدود ٥ سال است با یکدیگر تجربه فعالیت‌هاى مشترک داریم، ابتدا موانع مالى انتشار فصلنامه را رفع کنیم؛ سپس در حد مقدوراتِ محدود موجود، برخى از فعالیت‌هاى گذشته را احیا سازیم. رویکرد ما همان خط مشى اى است که از سالیان گذشته تحت عنوان جنبش روشنفکران مبارز دنبال کرده‌ایم. در این مسیر نیز براى ما، استقلال بر انتشار اولویت دارد، اما از هیچ کوششى براى تولد این مجله جدید دریغ نخواهیم کرد.[۱۳]

برنامه تلویزیونی شوکران

فضلی‌نژاد از سال ۱۳۹۷ تا سال ۱۳۹۹ مجری برنامه تلویزیونی «شوکران» بود که از شبکه چهار سیما روی آنتن می‌رفت. برنامه شوکران یک برنامه گفت‌وگومحور با حضور اندیشمندان و متفکران ایرانی بود که دربارۀ مسائل عرصه اندیشه، فرهنگ و سیاست و به تعبیری «اساسی‌ترین مسائل فکری کشور» تبادل‌نظر می‌شد. این برنامه در دو فصل تهیه و پخش شد.[۱۴]

شوکران با استقبال خوبی ازسوی مردم مواجه شد؛ به‌گونه‌ای که در آخرین نظرسنجی صداوسیما در سال ۱۳۹۷ ، عنوان پرمخاطب‌ترین برنامه شبکه چهار را از آنِ خود کرد.[۱۵]

سوابق اجرایی و مسئولیت‌ها

فضلی‌نژاد در کارنامه کاری خود، سمت‌های مختلفی را تجربه کرده است. برخی سوابق اجرایی و مسئولیت‌های او عبارت‌اند از:[۱۶]

آثار

عنوان اثر نوع انتشارات سال تولید
س‍ی‍ن‍م‍ا، س‍ی‍اس‍ت، آزادی تألیف الست فردا ۱۳۷۹
دوئل با سینما (درباره ایدئولوژی‌زدایی از فرهنگ و هنر) تألیف شرکت فرانسوی گویا ۱۳۸۱
شوالیه‌های ناتوی فرهنگی: یک نما از کودتای مخملی تألیف کیهان ۱۳۸۷
ارتش سری روشنفکران تألیف کیهان ۱۳۹۱

جوایز و افتخارات

  • جایزه و لوح تقدیر «مبارزه با جنگ نرم» در همایش شبکه تحلیلگران جنگ نرم[۱۸]
  • کتاب «شوالیه‌های ناتوی فرهنگی» فضلی‌نژاد، توانست عنوان «پرفروش‌ترین کتاب سیاسی سال ۱۳۸۷» را کسب کند.[۱۹]

گفتاورد

یکسال پیش از این (سال ۸۵)، هنگامی که به دفتر پژوهش‌های مؤسسه کیهان آمدم، در اندیشه کاری بودم که نشان دهد چرا جوانان ایرانی در شعارهای اصلاح طلبان مسخ شدند و چگونه، در کسوت پیاده‌نظام‌های احزاب تجدیدنظر طلب، به مسلخ سیاست و سیاست زدگی رفتند. جوانانی که سوداهای گوناگونی در سر داشتند؛ یا به شهوت شهرت دل بسته بودند و در همین هوس، روزنامه‌نگاری پیشه کردند یا در جستجوی حقیقت بودند، اما سر از فلسفه و سیاست احزابی درآوردند که محصول آرمان و هدفشان، تنها ذبح حقیقت بود.
این جوانان، طیفی از نسل متولدین پس از انقلاب اسلامی ایران بودند و بنا داشتند در گفتمان روشنفکری و اصلاح طلبی، منزلتی برای خود بیابند. حلقه ای از جوانان پدید آمده بود که با حرارت و مشقت بسیار، دعوی آرمان‌های روشنفکری می‌کردند. در سلسله حوادث هشت سالی که به عصر اصلاحات (۱۳۷۶–۱۳۸۴) مشهور گشت، نشان حضور آنان در بسیاری از رخدادها و رویدادها باقی است. نسلی که مدعای آزادی و جامعه مدنی و پلورالیزم داشت، اما مبنای دعوی و حتی معنای آن آرمان‌ها را نمی‌دانست.
من از این تبار بودم؛ نوجوانی که سال ۱۳۷۵، در آستانه پانزده سالگی، در حلقه شاگردان عبدالکریم سروش (پدر معنوی حلقه کیان) نشسته بود. دل به دلبری‌های کلامی سروش باخته بودم، بیش از آنکه شیفته اندیشه اش باشم. از سال ۱۳۷۶، با نوشتن در روزنامه رسالت و هفته نامه «سینما ویدئو»، سپس حضور در رسانه‌های اصلاح طلب، مانند نشاط، پیام آزادی، جامعه مدنی، صدای عدالت، اخبار و مسئولیت‌های گوناگون از دبیری سرویس تا دبیری تحریریه در نشریات فرهنگی و هنری، مانند سینما ویدئو، سینما، سینما جهان، فیلم و هنر، فیلم و سینما، سینما ورزش و… روزنامه‌نگاری، پیشه من شد. گرایش تخصصی هنر را برگزیدم و عضو انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران شدم که در سال ۱۳۸۳، به سبب مشی سیاسی ام، عضویتم در این نهاد به ظاهر صنفی معلق شد! در آستانه سال ۱۳۷۹، نخستین کتاب خود را برپایه دفاع از اندیشه پلورالیزم و ستایش کثرت گرایی در حوزه فرهنگ نوشتم. مرحوم حجت الاسلام محمد عبایی خراسانی (نماینده مجلس ششم) که مشاور رسانه ای اش بودم، انتشاراتی داشت به نام الست فردا که فرزندش نیز در زمره گردانندگان آن بود. الست فردا، این کتاب را در سالگرد دوم خرداد همان سال، با نام «سینما، سیاست، آزادی» روانه بازار نشر کرد.
از ابتدای دهه هشتاد، به عضویت انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران و فدراسیون جهانی روزنامه نگاران در شیکاگو درآمدم و پایان سال ۱۳۸۰، نوشتن برای سایت‌های اینترنتی را آغاز کردم که پدیده ای نو در جامعه رسانه ای ایران بود. برای بسیاری از رسانه‌های الکترونیک مانند پیک ایران، اخبار امروز، پیک نت، مهدیس و… مطلب نوشتم و با نشریات ایرانیان خارج از کشور، مانند شهروند در کانادا و ایران اشپیگل در آلمان، همکاری می‌کردم. از آغاز سال ۱۳۸۱، عضو شورای سیاستگذاری خبرگزاری سینما و هنر ایران (ارگان اتحادیه تهیه‌کنندگان و توزیع فیلم ایران) گزارشگر (پاره وقت) رادیو فردا و عضو شورای سردبیری سایت گویانیوز بودم.
کتاب دوم من نیز با نام دوئل با سینما، در همین سال، از سوی شرکت فرانسوی گویا به شکل الکترونیک منتشر شد آن کتاب نیز در حال و هوای ایدئولوژی زدایی از فرهنگ و هنر نوشته شده بود.
این سال به پایان خود نرسید که برای همیشه، دل از اصلاح طلبان جعلی بریدم و آرمان‌های سیاه روشنفکری غرب را در پستوی ذهنم، به کناری گذاشتم؛ اگرچه به مصلحتی، تا سال ۱۳۸۲، همزمان با سردبیری سایت تحلیلی جستجو، در سایت گویانیوز نیز ماندم. دل بریدن از اصلاح طلبان، سبب شد تا از انتشار دو کتابم که یکی زندگی‌نامه غلامحسین صالحیار با نام خاطرات؛ کمی پست مدرن بود و دیگری خاطرات سیامک پورزند با عنوان نیم دهه در قلب هالیوود، منصرف شوم. این دو کتاب را در حال و هوایی نوشته بودم که نسبتی با دگرگونی‌های درونی من نداشت. در این میان، البته گاه مقالاتی تحلیلی در حوزه فرهنگ و سیاست، برای روزنامه‌های جام جم و انتخاب می‌نوشتم.
در بهار ۱۳۸۲، در اندیشه زدن طرحی نو، به همراه برخی از نویسندگان سینمایی، مانند سعید مستغاثی و کامبیز کاهه، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های کاربردی سینمای سوم را تأسیس کردم که حاصل آن تدوین مانیفستی مکتوب، براساس فرهنگ ایرانی و اسلامی، برای سینمای ایران بود. تابستان آن سال، با پیشنهاد فریدون جیرانی به هفته نامه سینما بازگشتم و تا پایان سال، عضو شورای سردبیری و دبیر بخش فارسی آن مجله بودم. آخرین حضورم را در مطبوعات ایران، سال ۱۳۸۲، با دبیری تحریریه نشریه رویداد هفته تجربه کردم و دیدم که مافیای قدرت اصلاح طلبان، چنان سایه شوم خو درا بر حوزه فرهنگ و هنر نیز گسترانده که نه دغدغه دین مانده است و نه مجالی برای استقلال نویسندگان.
آن هنگام هنوز فرصت بازخوانی انتقادی شعارهای اصلاح طلبی دست نداده بود. تا سال ۱۳۸۵ هم، آن قدر دلمشغول درس و بحث دانشگاهی، تدوین «دکترین مبارزه عمومی با سایت‌های فحشا» و مدیریت دپارتمان مجازی پژوهش‌های حقوقی ایران شدم که از اصل لزوم بازخوانی شش سال حضور در محافل فکری و رسانه ای اصلاح طلبان غافل ماندم، اگر چه چند سالی بود که از عمله و نحله آنان دل‌بریده بودم و حتی نشریات فارسی‌زبان و ماهواره‌های خارجی، مرا دشمن سرسخت اصلاح طلبان می‌دانستند.
با این همه، در آستانه بیست و پنج سالگی که لحظه ای درنگ کردم و گذشته را کاویدم، دیدم بدون نظریه، نمی‌توان عمل کرد؛ بدون آسیب‌شناسی، نمی‌توان قدم به راه آینده نگری نهاد؛ بدون عملگرایی، نمی‌توان در انتظار عمل عاملان صالح ماند. استادی نیز آن روزها، زیرگوشم زمزمه کرد که منتظر مصلح، خود باید صالح و بلکه مصلح باشد. این‌ها مقدمه ای بود که پس از سه سال دوری از نشر و نوشتن، دوباره کوشش‌های فکری ام را سرو سامانی دهم. این بار برای اولین بار، نگاهی پرسش گونه به خودم، همنسلانم و اطرافم انداختم که: کجا ایستاده‌ایم؟
بنابراین، ورود من به دفتر پژوهش‌های مؤسسه کیهان، با انگیزه نوشتن گفتارهایی روشنگرانه برای همنسلانم بود. برخی از آنان، چون من، دست کشیده از شهوت شهرت و ذبح حقیقت، کار سیاسی و فرهنگی را کنار گذاشتند و برخی دیگر همراهی اروپا و آمریکا شدند و همه فخر و فضیلتشان این شد که یا عکس‌های خود را با فواحش غربی در دیسکوها و پارتی‌ها، روی وب سایت‌هایشان بگذارند یا در همایش‌های ده، بیست نفره، رودرروی این ملک و ملت بایستند و پلاکاردهای آمریکایی را بالای سرشان بگیرند. بسیاری از آن نویسندگان و روزنامه نگاران، دوستان من بودند که حتی، هنوز هم در رسانه‌ها، مرا با تهمت‌ها و ناسزاهای رنگارنگ می‌آرایند، اما وقتی مجال گفت وگویی خصوصی مهیا می‌شد، از غربت انسانیت در غرب و زندگی فروپاشیده خودشان می‌گفتند. تصویری تلخ از یک نسل قربانی، روبه‌رویم بود.[۲۰]


پانویس

  1. «بیوگرافی پیام فضلی نژاد». خبرگزاری تابناک. دریافت‌شده در ۱۰ مرداد ۱۴۰۳.
  2. «شوالیه‌های ناتوی فرهنگی، قسمت ششم ماجرای حضور من در «کیهان»». دریافت‌شده در ۲ خرداد ۱۴۰۳.
  3. «پیام فضلی نژاد». بوکروم. دریافت‌شده در ۱۰ مرداد ۱۴۰۳.
  4. «دباره پیام فضلی‌نژاد». دریافت‌شده در ۱۷ آبان ۱۴۰۳.
  5. «پیام فضلی نژاد». بوکروم. دریافت‌شده در ۱۰ مرداد ۱۴۰۳.
  6. «شوالیه‌های ناتوی فرهنگی، قسمت ششم ماجرای حضور من در «کیهان»». دریافت‌شده در ۲ خرداد ۱۴۰۳.
  7. «شوالیه‌های ناتوی فرهنگی، قسمت ششم ماجرای حضور من در «کیهان»». دریافت‌شده در ۲ خرداد ۱۴۰۳.
  8. «پیام فضلی نژاد». بوکروم. دریافت‌شده در ۱۰ مرداد ۱۴۰۳.
  9. «شوالیه‌های ناتوی فرهنگی، قسمت ششم ماجرای حضور من در «کیهان»». دریافت‌شده در ۲ خرداد ۱۴۰۳.
  10. «پیام فضلی نژاد». بوکروم. دریافت‌شده در ۱۰ مرداد ۱۴۰۳.
  11. «درباره پیام فضلی‌نژاد». دریافت‌شده در ۱۷ آبان ۱۴۰۳.
  12. «خبرگزاری فارس». ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۷. دریافت‌شده در ۱۷ آبان ۱۴۰۳.
  13. «خبرگزاری فارس». ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۷. دریافت‌شده در ۱۷ آبان ۱۴۰۳.
  14. «وب‌سایت شبکه چهار/شوکران». دریافت‌شده در ۱۷ آبان ۱۴۰۳.
  15. «وب‌سایت شبکه چهار/شوکران». دریافت‌شده در ۱۷ آبان ۱۴۰۳.
  16. «دربارهٔ پیام فضلی نژاد». تابناک. دریافت‌شده در ۹ مرداد ۱۴۰۳.
  17. «تجلیل شورای عالی انقلاب فرهنگی از پیام فضلی نژاد». ۱۹ آذر ۱۳۸۹. دریافت‌شده در ۹ مرداد ۱۴۰۳.
  18. «فضلی نژاد هدیه «مبارزه با جنگ نرم» را به شهید شهریاری تقدیم کرد». ۱۹ آذر ۱۳۸۹. دریافت‌شده در ۹ مرداد ۱۴۰۳.
  19. «پیام فضلی نژاد». بوکروم. دریافت‌شده در ۱۰ مرداد ۱۴۰۳.
  20. «شوالیه‌های ناتوی فرهنگی، قسمت ششم ماجرای حضور من در «کیهان»». دریافت‌شده در ۲ خرداد ۱۴۰۳.

پیوند به بیرون