محمد علی شکوهی آهنگساز و تنظیم کننده سرود «دریغا ای دریغا» درباره مراحل ساخت این آهنگ چنین گزارش میدهد:
قبلاً خبر بیماری امام را از رسانههای گروهی شنیده بودم، بامداد آن روز احساس کردم که اتفاقی افتاده، برنامههای عادی رادیو قطع شده بود و مرتباً قرآن پخش میشد. تا اینکه ساعت هفت صبح خبر رحلت امام از رادیو پخش گردید، مثل همه، بهت و ناباوری و موجی از اندوهوغم یکباره همهٔ وجود مرا فرا گرفت، به اداره رفتم. اداره تقریباً تعطیل بود. یکی دو نفر از همکارانم آمده بودند، در فکر بودم که باید کاری کرد. خبر خیلی غیرمنتظره و غیرمترقبه بود و ما آمادگی قبلی نداشتیم. هنوز از انعکاس شوروحال و تأثر عمومی در رسانهها خبری نبود. برنامهها محدود میشد به خبر و پیام.
ما به حسب وظیفه در یک مرکز هنری مثل همیشه فقط میتوانستیم ابراز احساساتمان را به شکل ارائه سرود و موسیقی نشان بدهیم، برای این کار باید با آهنگسازان و هنرمندان دیگر تماس میگرفتیم. اما در آن شرایط به هیچکدام از هنرمندان دسترسی پیدا نکردیم ـ به فکر افتادم که حداقل خودم کاری بکنم ـ در وضعی که خودم داشتم از نظر تأثیرات و تألمات شدید روحی ناخودآگاه فکر میکردم که خودم آمادگی دارم تا قطعهای بنویسم، در همین فکرها بودم که متوجه شدم یک ملودی را با خودم زمزمه میکنم، هر چه زمان میگذشت عمق مسئله بیشتر میشد و عظمت موضوع روشنتر از لحظات اولیه خبر شده بود. من همانطور که ملودی را زمزمه میکردم در این میان با شاعر گرانقدر آقای سبزواری نیز تلفنی صحبت کردم. ایشان چند خط از شعری را که سروده بودند تلفنی خواندند. من دیدم که امکان تلفیق آن شعر با ملودی من وجود دارد.
یک اثر هنری ماحصل ذوق و استعداد فردی یک هنرمند است، ولی من در آن شرایط بهطور غیرمستقیم نوعی احساسات درونی را که شاید تنها مربوط به خودم هم نبود در هنرمندانی که با آنها تماس میگرفتم، میدیدم به این دلیل که از نظر روال معمولی، امکان خلق یک قطعه موسیقی در یک لحظه یا یک آن به وجود میآید.
کار هنری در یک شرایط خاصی متبلور میشود. اما امکان اجرا و ضبط یک سرود در زمان محدودی امکانپذیر نیست ـ در آن روز واقعاً نه به امکانات ضبط دسترسی داشتیم نه به نوازندگان و هنرمندان ـ دیدم چارهای نیست جز اینکه با توکل به خدا تمام نیرو و توان خودم را به کار بگیرم، مجدداً با آقای سبزواری تماس گرفتم که آن چند خط شعر را ادامه بدهد و خودم هم کار روی ملودیهای مختلف را دنبال کردم. حدود ساعت یک یا دو بعدازظهر بود که برخلاف انتظار خودم و فقط به خواست خدا، چهارچوب این قطعه موسیقی تا حد زیادی به صورت بیکلام در ذهنم شکل گرفت. در این مدت آقای سبزواری هم در منزل روی شعر کار میکردند. در این شرایط امکان اینکه کنار هم کار کنیم نبود، من آهنگ را روی شعر ایشان تلفیق میکردم و ایشان هم قسمتهای مختلف شعر را با وزن مشخصی که با هم هماهنگ کرده بودیم ادامه میدادند.
درعینحال من در تلاش تماس با هنرمندان نوازنده و خواننده هم بودم، وضعیت شلوغ و نامشخصی بود، خودم که نمیدانستم نتیجه کار چه خواهد شد. اما با آن وضع روحی عجیبی که داشتم احساس میکردم باید به وظیفهام عمل کنم. خوشبختانه همراه با مشخص شدن چهارچوب آهنگ، چهارچوب شعر نیز معلوم شده بود البته در این فاصله شعرای دیگری هم با هم تماس داشتند و اشعار ارزندهای را تلفنی برای ما خواندند، ولی امکان ساختن آهنگ بر روی همه آنها برایم نبود؛ لذا شعر آقای سبزواری را انتخاب کردم چون هم ساده و سلیس و روان بود و شاعر برآیند هیجانات مردم را ساده و روان در زمانی بسیار کوتاه به شعر درآورده بود.
انتخاب من از نظر نوع موسیقی بر روی یکی از دستگاههای موسیقی ایرانی بود و به نظر من گوشه شوشتری از دستگاه همایون مناسب آمده بود. شوشتری یک حالت غم بهخصوصی دارد نه غمی ساده بلکه غمی عظیم که درخور چنین فاجعهای است. درعینحال قابلیت موسیقاییش هم در حدی است که امکان کار ارکستری بر روی آن زیاد است. البته این بستگی به برداشت آهنگساز از نظر فرم و ملودی از این مایه است درعینحال این گوشه در تکایا در مرثیهها و نوحهها ریشه داشته و در موسیقی فلکلور و موسیقی سنتی ایران هم جایگاه مخصوصی دارد. و به دلیل همین نقاط مشترک گوش ما کاملاً با آن آشنا بوده و احساسات مردم را به راحتی برمیانگیزد و از طرفی برای مضامینی که آقای سبزواری انتخاب کرده بودند نیز مناسب بود.
کار خیلی ضربالعجل انجام میشد. در استودیو مقدار زیادی از ملودی در ذهنم بود. در مورد بعضی از تکرارها و تغییرات ملودیک و ارکستراسیون در حین اجرا و ضبط تصمیم میگرفتم، البته چهارچوب کار را مشخص کرده بودم. آن روز تا ساعت دو بعدازظهر منتظر نوازندگان شدم و چون نتوانستم همه را آماده کنم، با استفاده از یک تجربهٔ قبلی به فکر افتادم که از کامپیوتر استفاده کنم و بدین ترتیب توانستم پایههای ارکستر را با استفاده از کامپیوتر و امکانات آن ضبط کنم، البته بعضی از سازهای بادی، از جمله ترومپت را بعداً اضافه کردم و با استفاده از امکانات استودیویی ارکستر حجیمتر و تعداد سازها زیادتر شد. ریتم کار هم سه ضربی بود و با ایجاد فضای نوحهخوانی و عزاداری حالت با وقار و عظیمی به ارکستر داده بود.
آقای گلریز و تعدادی از گروه کُر از بعدازظهر به استودیو آمده بودند، ایشان هم آمادگی نداشتند و در وضع روحی خاصی بودند. درعینحال از ساعت هشت و نه شب بود که کار گروه کُر را شروع کردم و از ساعت یازده هم خواننده را اضافه کردم.
در استودیو مقدار زیادی از ملودی در ذهنم بود و در همان حال که خواننده میخواند اگر به نظرم میرسید که خوب نشده آن را همانجا عوض میکردم و انصافاً خواننده و گروه هم همکاری صمیمانهای داشتند، از نظر روال عادی آهنگساز باید ملودیها را تنظیم کند و به صورت پارتیتور بنویسد و نقش سازها، خواننده و گروه کر را جداگانه مشخص کند ولی فرصت این کار نبود چون در صدد بودم سرود را تا فردا آماده کنم و بالاخره تا سحر کار ضبط و میکس نهایی تمام شد و هفت صبح برای پخش به تلویزیون رفتیم و بقیه کار را آنجا دادیم و به یاری خدا درست زمانی که تلویزیون رفتیم و بقیه کار را آنجا انجام دادیم و به یاری خدا درست زمانی که تلویزیون پخش مستقیم مراسم وداع با امام در مصلا را شروع کرد، سرود همراه مراسم پخش شد.[۲]
ای دریغا (سرود)
![]() | |
کشور | ایران |
---|---|
شاعر | حمید سبزواری |
خواننده | محمد گلریز |
آهنگساز | محمدعلی شکوهی |
تاریخ ساخت آهنگ | ۱۴ خرداد، ۱۳۶۸ |
تاریخ انتشار | ۱۵ خرداد، ۱۳۶۸ |
ای دریغا عنوان سرودی ۳ دقیقهای است که به مناسبت ارتحال امام خمینی (ره) از رادیو و تلویزیون پخش شد. شاعر این سرود محمدعلی شکوهی و خواننده آن محمد گلریز است.

دربارهٔ سرود
سرودن شعر سرود ای دریغا، ساخت و تنظیم آهنگ، خواندن، اجرا و ضبط آن تنها در ۲۴ ساعت انجام شد و یک روز پس از ارتحال امام منتشر شد. این سرود در ابتدای آهنگ ریتم مارش عزا با ضربهای پرحجم سازهای کوبهای و سنج وقوع حادثهای عظیم را خبر میدهد، سپس اورتور در حجم سازهای زهی و سازهای بادی با ملودی مرثیه گونهای در بیان این مصیبت جانکاه آغاز میشود و پس از یک حرکت ملودیکِ روان و بیانی اسرشار از درد و رنج، نقش خود را به دست کلام میسپارد.
خط ملودی سراسر سرود مُلهَم از موسیقی اصیل ایرانی و حول محور گوشهٔ شوشتری، سوز هجرانی را که سالها است در احساس و عواطف مردم این مرز و بوم ریشه دارد، در سوگ امام تداعی میکند. ملودی کلام نیز مبین لطیفترین و ظریفترین احساسات پاک و مردمی نسبت به ارتحال امام خمینی (ره) ـ دریغ و افسوس این ملت را در حسرت از دست دادن اسطورهاش متبلور میکند.
این ملودی با استفاده از گوشهٔ بهبهانی آهنگسازی شده و جانمایهٔ کلام را با سوز و آه هر چه تمامتری توسط تکخوان بسط میدهد و به شیوهٔ مرثیهخوانی و عزاداری پس از اجرای هر قسمت، گروه کُر با همخوانی ترجیع بند «دریغا ای دریغا ای دریغا …» بیان عظمت این فاجعه را به اوج میرساند.[۱]
متن سرود
گفتاورد
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ «ای دریغا!». پرتال امام خمینی (ره). دریافتشده در ۲۱ مرداد ۱۴۰۳.
- ↑ «ای دریغا! گفت و شنودی با محمدعلی شکوهی سازنده سرود ای دریغا». ۱۴ خرداد ۱۳۹۹. دریافتشده در ۱۲ آذر ۱۴۰۳.