پدر و مادر میخندند و دست بچه را میگیرند و از سیلورمن فاصله میگیرند. پدر به بچه یاد میدهد که این هم روشی است برای پول درآوردن. کمی فکر میکند. پوزخندی میزند، نیمنگاهی به مادر میاندازد و میگوید البته شاید هم برای پول از دست دادن… بعد به کودک اشاره میکند که ۲۵ سنت از قلکش را باید به مادر بدهد. کودک برمیگردد و لب ور میچیند و غمناک به سیلورمن نگاه میکند. سیلورمن نیز انگار منتظر همین نگاه بوده است، با چشمان بیروحش زل میزند به کودک
بیوتن (کتاب)
![]() تصویری از جلد کتاب | |
اطلاعات کتاب | |
---|---|
نویسنده | رضا امیرخانی |
تاریخ نگارش | ۱۳۸۷ |
موضوع | دفاع مقدس |
سبک | رمان |
زبان | فارسی |
تعداد صفحات | ۴۸۰ |
قطع | رقعی |
اطلاعات نشر | |
ناشر | علم |
شابک | 9789642248025 |
کتاب بیوتن اثر رضا امیرخانی، به عنوان یکی از آثار برجسته در حوزه دفاع مقدس، به موضوعات مهاجرت، تقابل فرهنگها، و چالشهای زبانی میپردازد. این کتاب در سال ۱۳۸۷ منتشر و در همان سال ۸ بار تجدید چاپ شد. داستان زندگی ارمیا، شخصیت اصلی، روایتگر تضادهای فکری و فرهنگی پس از مهاجرت او به آمریکا و تعاملش با جامعهای متفاوت است.
«بیوتن» با سبک خاص ادبی خود، مهاجرت زبانی و تأثیر آن بر تفکر انسان را بررسی میکند. امیرخانی از تکنیکهایی همچون جابهجایی صفت و موصوف برای نمایش چالشهای زبانی استفاده کرده است. این رمان که در هفت فصل نوشته شده، با محوریت موضوعاتی مانند عشق، مشکلات اجتماعی و امنیتی، و برخورد فرهنگها به زندگی ارمیا در آمریکا میپردازد.
نویسنده
رضا امیرخانی نویسنده و منتقد ادبی ایرانی است. او مدتی رئیس هیئتمدیره انجمن قلم ایران بود. او تاکنون آثار مختلف رمان، داستان بلند، مجموعه داستان کوتاه، سفرنامه و مقالات بلند تحلیلی اجتماعی را نگارش کرده است. برخی از آثار وی به زبانهای روسی، اندونزیایی، عربی، اردو و ترکی ترجمه شده است. وی از پرطرفدارترین رماننویسان ایرانی است و تا کنون جوایز و افتخاراتی از برای نوشتن آثارش به دست آورده است.
معرفی کتاب
رمان «بیوتن» اثر رضا امیرخانی، از آثار شاخص در حوزه دفاع مقدس است که هم در میان مخاطبان و هم کارشناسان ادبی مورد توجه قرار گرفته است. این کتاب که در سال ۱۳۸۷ توسط انتشارات علم به چاپ رسیده، در یک سال ۸ بار تجدید چاپ شد. این کتاب ۴۸۰ صفحه دارد.
در دورهٔ دوم جایزهٔ ادبی جلال آلاحمد، «بیوتن» نامزد میشود و امیرخانی در اینباره مینویسد: «آوردن نام کتاب در میان شش کتاب برگزیدهٔ جایزهٔ جلال، درحالیکه این «بیوتن»، حتی در میان نامزدهای «کتاب فصل» هم نبوده است، از بازیهای ژورنالیستی ارشاد است.»
شخصیت اصلی و پیام داستان
داستان «بیوتن» روایتگر زندگی ارمیا، جانبازی است که سالها پس از جنگ همچنان درگیر پرسشهای بیپاسخ خود است. ماجرای او با عشق به آرمیتا، دختری ایرانی ساکن آمریکا، ادامه مییابد و ارمیا را به مهاجرت به آمریکا سوق میدهد. ورود به دنیای جدیدی که با باورهای او در تضاد است، باعث میشود داستان جنبهای سیاسی به خود بگیرد. شخصیتپردازی در «بیوتن» به سه دسته اصلی تقسیم میشود:
- ایرانیانی که در آمریکا زندگی میکنند و مشغول به کار و زندگی هستند.
- عربهایی که از کشورهای مختلف عربی به آمریکا مهاجرت کردهاند.
- آمریکاییهایی که در همسایگی ایرانیان ساکناند.
این تنوع شخصیتها در کنار چالشهای ارمیا، تصویری از برخورد فرهنگها و تضادهای فکری در دنیای مدرن را به نمایش میگذارد.
سبک نوشتاری و ویژگیهای ادبی
این رمان در هفت فصل نوشته شده است و هرفصل قسمتی از ماجراهای و دغدغههای ارمیا در آمریکا را برای مخاطب تعریف میکند. فصل اول شامل سفر ارمیا و مقدمات مهاجرت او به آمریکا و آشناییهای اولیه ای است که در این داستان شکل میگیرد. استخدام ارمیا به عنوان راننده لیموزین و آشنایی وی با همسایگان معشوقه اش و نگاهی اجمالی به شخصیت و زندگی آنان در فصل دوم شکل میگیرد. استقرار ارمیا در آمریکا و ازدواج او با آرمیتا و فضای ماه رمضان در فضای تازه ای که او برای زندگی انتخاب کرده است مطالب فصل سوم را دربرگرفته و در فصول دیگر ما شاهد معضلات و اتفاقات دیگری در زندگی جدید ارمیا هستیم. حوادثی مانند بیکار شدن او به خاطر توطئه یکی از کاراکترهای قصه به نام خَشی، مشغولیت در پخش مواد غذایی حلال بین مسلمانان، مشکلات فراگیری زبان و گرفتن اقامت، جدلهای بی پایان با خشی، شناخت از ابعاد دیگر عملکردهای آرمیتا و نهایتاً عدم همخوانی روحی و رفتاری ارمیا با جامعه آمریکایی و تضادها و مشکلات امنیتی…
خود او دربارهٔ ادبیات این رمان مینویسند: «در رمان «بیوتن» به موضوع مهاجرت زبانی پرداختم و اهمیت زبان را بررسی کردم؛ زبانهای عربی، فارسی و انگلیسی. هدفم این بود که نشان دهم فردی که از یک زبان به زبان دیگر مهاجرت میکند، در مسیر تفکر معقول با چالش مواجه میشود. برای این کار چند گزینه داشتم: تا چه حد میتوانستم ترتیب کلمات در جمله را تغییر دهم؟ در فیلمها برای نمایش چنین وضعیتی معمولاً از لهجه استفاده میشود. اما نویسنده در کتاب امکان استفاده از لهجه را ندارد. ناگهان ایدهای به ذهنم رسید؛ به یاد روستاییای افتادم که زمانی دیده بودم و متوجه شدم میتوان از ترکیب صفت و موصوف در جایگاههایی متفاوت از حالت معمول برای این منظور استفاده کرد.»