حسن عباسی (زادهٔ ۱۳۴۵ در ازنا، لرستان) سخنران، نظریهپرداز و تحلیلگر ایرانی است. وی دانشآموخته علوم استراتژیک و عضو هیئتعلمی دانشگاه است. عباسی چهرهای شناختهشده در عرصهٔ اندیشه و تحلیل مسائل راهبردی و فرهنگی ایران است. او ریاست «اندیشکدهٔ یقین» را بر عهده دارد، مرکزی که به پژوهش در حوزههای استراتژیک، دکترینولوژی و مسائل مرتبط با «تمدن نوین اسلامی» میپردازد. عباسی همچنین در حال حاضر، رئیس مرکز «بررسیهای دکترینال امنیت بدون مرز ایران» است.
عباسی از سال ۱۳۸۲، بهویژه در دوران حملهٔ آمریکا به عراق، به عنوان تحلیلگر مسائل سیاسی و استراتژیک در رسانهها حضور یافت و از آن زمان به چهرهای شناختهشده در محافل رسانهای و سیاسی ایران تبدیل شد. وی به واسطهٔ سخنرانیهای پرشور، دیدگاههای صریح در حوزههای مختلف از جمله سیاست، سینما، فرهنگ، اقتصاد، تاریخ و فلسفه و پرداختن به موضوعات حساس، همواره مورد توجه و بحث بوده است.
حسن عباسی در گذشته مسئول توسعه رزم نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بوده است. عباسی از ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۲ عضو شورای پروانه نمایش و از اعضای هیئت داوران بیست و نهمین دوره جشنواره فیلم فجر در سال ۱۳۸۹ بود است. وی همچنین از اعضای هیئت داوران ادوار جشنواره عمار در بخشهای مستند و فیلم داستانی بوده است.
از فعالیتهای دیگر او میتوان به برگزاری دورههای مختلف «غربشناسی فلسفی، فرهنگی و استراتژیک»، کلاسهای دکترینال جامع و همچنین دورههای «کلبه کرامت» اشاره کرد. وی تابهحال بیش از ۱۴۰ کنفرانس علمی در داخل و خارج کشور برگزار کرده و متجاوز از ۳۱ جلد کتاب در حوزههای مختلف علوم استراتژیک به رشته تحریر درآورده است.
عباسی ازجمله کارشناسان و سخنرانانی است که همواره به نقد و بررسی فضای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی جامعه پرداخته است که انتقادهای او با واکنشهای مختلفی از سوی مردم و نخبگان همراه بوده است؛ دیدگاههای او درباره سلبریتیها و پیامدهای آن بر فضای فرهنگی جامعه، نقدها به قوای حاکم کشور(مجریه، مقننه، قضاییه) و انتقادات از برخی چهرههای شاخص سیاسی، همچنین موضعگیری وی درباره فتنه ۸۸ و بلوای ۱۴۰۱ ازجمله پرحاشیهترین اظهارات او بوده است.
عباسی همواره با حضور مستمر و فعال در دانشگاهها و کانونهای فرهنگی مساجد، به ارائه دیدگاههای خود در رابطه با اندیشهها و آرمانهای نظام جمهوری اسلامی پرداخته است.
حسن عباسی در برنامه «عصر» - شبکه افق
حسن عباسی در برنامه «راز» - شبکه چهار
زندگی
حسن عباسی در سال ۱۳۴۵ در شهر ازنا در استان لرستان متولد شد. او در سال ۱۳۸۳ در مقطع کارشناسی رشته فلسفه مشغول تحصیل بوده است. همچنین او را دارای مدارج علمی لیسانس در علوم سیاسی، فوق لیسانس در روابط بینالمللی، دکتری در امنیت ملی با گرایش دکترین و خط مشی علوم استراتژیک و تحصیلات میان رشتهای اقتصاد جامعهشناسی علوم نظامی (دریایی، زمینی، عملیات ویژه ، انتظامی) مدیریت (عمومی، دولتی، استراتژیک) فلسفه اسلامی و فلسفه غرب میدانند.
خود عباسی، «دکتر» بودن را نه در داشتن مدرک دکترا، بلکه در ارائهٔ نظریه و دکترین میداند و معتقد است صدها پایاننامهٔ دکتری زیر نظر او انجام شده و استاد راهنمای شماری از اعضای سپاه بوده است. این موضوع از جمله موارد مورد بحث و اختلاف نظر دربارهٔ اوست.[۱]
حسن عباسی در برنامه «جهانآرا» - شبکه افق
فعالیتها
عباسی نخستین بار در زمان حملهٔ آمریکا به عراق در سال ۱۳۸۲ به عنوان تحلیلگر مسائل سیاسی و استراتژیک در برنامههای ویژه تلویزیونی حضور پیدا کرد. و از آن پس در محافل عمومی حضور پررنگی داشته است. او با سخنرانی در مساجد و دانشگاهها و مخالفت با سیاستهای اصلاحطلبان چون «گفتگوی تمدنها» و «جامعه مدنی» فعالیتهایش را افزایش داد.
با رسیدن محمود احمدینژاد به ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۴، عباسی فعالیتهای بیشتری به عنوان تئوریسین و استراتژیست انجام داد. او با سخنان در مورد نقد تفکر غربی و بعضاً جنجالی در حوزههای مختلف از جمله سیاست، سینما، فرهنگ، اقتصاد، تاریخ و فلسفه که در محافل و رسانهها شناخته میشود اما به طور کلی فعالیتهای عباسی را میتوان به چند دسته تقسیم کرد:[۲]
حسن عباسی
در نشست خبری جشنواره فیلم عمار
فعالیتهای رسانهای و اجتماعی
حضور در تلویزیون: عباسی نخستین بار در زمان حملهٔ آمریکا به عراق در سال ۱۳۸۲ به عنوان تحلیلگر مسائل سیاسی و استراتژیک در برنامههای تلویزیونی حضور پیدا کرد و از آن زمان حضور پررنگی در رسانهها داشته است. او در برنامههای مختلف رسانهای، بهویژه در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، به تحلیل مسائل روز میپردازد و به تبیین مسائل برای عموم مردم میکوشد.
سخنرانی و تحلیل: او در محافل مختلف از جمله مساجد، دانشگاهها، نهادهای دولتی و همایشها به سخنرانی و تحلیل مسائل مختلف میپردازد. او با سیاستهای اصلاحطلبان مانند «گفتگوی تمدنها» و «جامعهٔ مدنی» مخالفت کرده است. سخنرانیهای او اغلب با واکنشهای مختلفی در رسانهها و جامعه همراه بودهاند که نشان از تأثیرگذاری دیدگاههای او دارد.
حسن عباسی و نادر طالبزاده
فعالیتهای سازمانی و راهبردی
اندیشکدهٔ یقین: عباسی از سال ۱۳۷۹ ریاست اندیشکدهٔ یقین (مرکز بررسیهای دکترینال) را بر عهده دارد. این مؤسسه فعالیت خود را در راستای «بومیسازی دانش دکترینولوژی» تعریف کرده و به برگزاری دورههای آموزشی، انتشار کتاب و مقالات و برگزاری همایشها میپردازد. این اندیشکده به عنوان پایگاهی برای ترویج دیدگاههای عباسی و تربیت نیروهای همسو با او در زمینهٔ مسائل راهبردی عمل میکند.
مسئولیت در سپاه: او در دورهای مسئول توسعهٔ رزم نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بوده است. این سابقهٔ نظامی، بر دیدگاهها و تحلیلهای او تأثیر گذاشته است و او را به مسائل نظامی و امنیتی علاقهمند کرده است و نگاهی واقعبینانه به مسائل قدرت به او بخشیده است.
حسن عباسی
در جلسات «کلبه کرامت»
فعالیتهای دولتی و فرهنگی
شورای پروانه نمایش: عباسی از ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۲ عضو شورای پروانه نمایش بود که وظیفهٔ نظارت بر فیلمهای سینمایی را بر عهده دارد. حضور او در این شورا، نشان از دغدغههای او در زمینهٔ مسائل فرهنگی و تأثیرگذاری سینما بر جامعه دارد.
هیئت داوران جشنواره فیلم فجر: او همچنین از اعضای هیئت داوران بیست و نهمین دورهٔ جشنواره فیلم فجر در سال ۱۳۸۹ بود. این حضور او در عرصههای فرهنگی، نشان از دامنهٔ فعالیتهای او دارد.
داوری جشنواره مردمی فیلم عمار: حسن عباسی همچنین از اعضای هیئتداوران ادوار جشنواره عمار در بخشهای مستند و فیلم داستانی بوده است.[۳]
فعالیتهای سیاسی و بینالمللی
فعالیت در دورهٔ احمدینژاد: با رسیدن محمود احمدینژاد به ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۴، عباسی فعالیتهای بیشتری به عنوان تئوریسین و استراتژیست انجام داد و به چهرهای شناختهشدهتر در میان اصولگرایان تبدیل شد. او از حامیان جدی احمدینژاد بود و در برنامههای مختلف به دفاع از سیاستهای او میپرداخت.
مدرس کنفرانس بینالمللی هالیوودیسم: وی در سال ۲۰۱۳ به عنوان مدرس در این کنفرانس شرکت داشتهاست. این کنفرانس به بررسی انتقادی سینمای هالیوود میپردازد و حضور عباسی در آن، نشان از توجه او به مسائل سینمایی و فرهنگی و همچنین رویکرد انتقادی او به غرب و تأثیرات فرهنگی آن دارد.[۴]
اندیشهها
حسن عباسی به عنوان یک نظریهپرداز و تحلیلگر سیاسی، دیدگاههای گستردهای در زمینههای مختلف از جمله سیاست، فرهنگ، اقتصاد، تاریخ، فلسفه و سینما دارد. او اغلب به نقد غرب و ترویج «گفتمان انقلاب اسلامی» میپردازد. برخی از مهمترین اندیشهها و دیدگاههای او عبارتند از:[۵]
۱. نقد غرب و ترویج گفتمان انقلاب اسلامی
عباسی از منتقدان جدی غرب، به ویژه ایالات متحده آمریکا، است. او غرب را به عنوان مروج سکولاریسم، لیبرالیسم و فرهنگ مادیگرایانه میداند و معتقد است که این ارزشها با فرهنگ و هویت اسلامی و ایرانی در تضاد هستند. او غرب را تهدیدی برای استقلال و هویت ملی ایران میداند و بر لزوم مقابله با «تهاجم فرهنگی» غرب تأکید دارد.
در مقابل، عباسی به ترویج «گفتمان انقلاب اسلامی» میپردازد و معتقد است که این گفتمان، راه حل مشکلات ایران و جهان است. او بر ارزشهای اسلامی، استقلال، خودکفایی و عدالت اجتماعی تأکید دارد و معتقد است که ایران باید به عنوان یک الگو برای سایر کشورهای اسلامی عمل کند.
۲. نظریهٔ تمدنسازی
عباسی نظریهای در مورد تمدنسازی دارد که بر اساس آن، تمدن و جامعه را به هرمی چهارلایه تشبیه میکند. این لایهها عبارتند از:
دولتسازی (State building): به گفتهٔ عباسی، لایهٔ بالایی این هرم، دولت است که به معنای کل حاکمیت و نظام سیاسی است.
نظامسازی (System building): لایهٔ دوم، نظامسازی است که شامل ایجاد و توسعهٔ نهادها و ساختارهای مختلف در جامعه میشود.
ملتسازی (Nation building): لایهٔ سوم، ملتسازی است که به شکلگیری هویت ملی و انسجام اجتماعی میپردازد.
تمدنسازی (Civilization building): لایهٔ نهایی و بالاترین سطح، تمدنسازی است که شامل ایجاد ارزشها، باورها و دستاوردهای فرهنگی و علمی ماندگار میشود.
عباسی معتقد است که تنها چند کشور محدود مانند آلمان، انگلیس، فرانسه و آمریکا به معنای واقعی کلمه دولت و ملت دارند، زیرا حدود ۲۵۰ سال تمدنسازی انجام دادهاند. به گفتهٔ او، فرایند تمدنسازی یک فرایند طولانی است و تمایزی که امروز پس از انقلاب اسلامی در ایران با متن اسلام دیده میشود، ناشی از همین موضوع است. او همچنین معتقد است که کپیبرداری از نظامهای غربی، نظامسازی واقعی نیست و ایران باید نظامهای بومی و متناسب با فرهنگ و ارزشهای خود را طراحی کند.
۳. اسلامیسازی علوم انسانی
عباسی از مدافعان جدی «اسلامیسازی علوم انسانی» است. او معتقد است که علوم انسانی فعلی، بر اساس مبانی و ارزشهای غربی شکل گرفتهاند و با فرهنگ و هویت اسلامی و ایرانی سازگار نیستند. او بر لزوم بازنگری در محتوای دروس علوم انسانی و تدوین «علوم انسانی اسلامی و ایرانی» تأکید دارد. او در همین زمینه از نامه ۱۶۰ تن از اساتید علوم سیاسی دانشگاهها به رئیسجمهور در خصوص تغییر در رشته علوم سیاسی انتقاد کرده و گفته است:
اساتید دانشگاه با این نامه تلاش دارند با ادعای ایدئولوژیسم سازی علوم انسانی، جلوی حرکت اسلامی سازی علوم را بگیرند. آنها باید در برابر مردم پاسخگو باشند. اساتید دانشگاه پاسخ خانوادههایی را که فرزندان خود را به نبرد میفرستند تا امنیت در جامعه ایجاد شود چه خواهند داد؟
۴. نقد سینما و فرهنگ
عباسی نقدهای جدی به سینمای هالیوود و برخی از فیلمهای سینمای ایران دارد. او معتقد است که هالیوود مروج فرهنگ غربی و «ابتذال» است و برخی از فیلمهای ایرانی نیز تحت تأثیر این فرهنگ، ارزشهای اسلامی و ایرانی را نادیده میگیرند. او سینما را ابزاری برای ترویج ایدئولوژی میداند و معتقد است که باید از این ابزار برای ترویج ارزشهای انقلاب اسلامی استفاده شود. او همچنین به نقد برخی از بازیگران و هنرمندان ایرانی میپردازد و آنها را به «غربزدگی» متهم میکند.
۵. دیدگاههای اقتصادی
عباسی در زمینهٔ اقتصاد نیز دیدگاههایی دارد. او اقتصاد مبتنی بر ربا را نقد میکند و معتقد است که بخش قابل توجهی از اقتصاد ایران بر پایهٔ ربا استوار است. او خواستار اصلاح نظام بانکی و اقتصادی ایران بر اساس اصول اسلامی است.
۶. تحلیل جنبه پنهان رویدادها
حسن عباسی در تحلیل برخی رویدادهای داخلی و بینالمللی، رویکردی خاص دارد که از سوی برخی منتقدان به عنوان «نظریههای توطئه» شناخته میشود. او تلاش میکند با بررسی زوایای پنهان و احتمالات مختلف، تحلیلهای عمیقتری از وقایع ارائه دهد و صرفاً به روایتهای رسمی و ظاهری اکتفا نکند. این رویکرد، اگرچه مورد توجه بخشی از مخاطبان قرار گرفته و به عنوان تلاش برای کشف واقعیتهای پنهان تلقی میشود، اما از سوی دیگر، با انتقادهایی نیز مواجه شده است.
به عنوان مثال، عباسی در تحلیل برخی مسائل، به نقش احتمالی «محافل خاص» یا «قدرتهای پنهان» اشاره میکند و معتقد است که برخی از رویدادها، نتیجهٔ برنامهریزی و دخالت این گروهها هستند. در برخی موارد، او به نقش «صهیونیستها» در مسائل مختلف اشاره کرده است، اما همواره تأکید داشته که منظور او، جریانها و شبکههای خاصی است که در راستای منافع خود فعالیت میکنند و نه همهٔ پیروان دین یهود.
نکتهٔ قابل توجه این است که عباسی، تحلیلهای خود را بر اساس شواهد و قرائن موجود ارائه میدهد و همواره تأکید دارد که این تحلیلها، صرفاً فرضیههای احتمالی هستند و نه ادعاهای قطعی. او معتقد است که بررسی زوایای مختلف و طرح احتمالات گوناگون، میتواند به درک بهتر رویدادها کمک کند و از سطحینگری و سادهانگاری پرهیز شود.[۶]
گفتاورد
هنر انقلابی با فرد غیرانقلابی ساخته نمیشود
حسن عباسی در «هشتمین هماندیشی سینما انقلاب» درباره وضعیت کنونی سینمای ایران و همچنین تاریخ چهل ساله سینمای بعد از انقلاب و آینده آن، مطرح کرد؛[۷]
به گزارش خبرگزاری مهر، حسن عباسی روزگذشته سهشنبه ۳۰ بهمنماه و در روز هفتم «هشتمین هماندیشی سینما انقلاب» درباره وضعیت کنونی سینمای ایران و همچنین تاریخ چهل ساله سینمای بعد از انقلاب و آینده آن سخنرانی کرد.
عباسی در آغاز سخنرانی، ضمن اشاره به یکی از اصلیترین شعارهای ابتدای انقلاب اسلامی گفت: وقتی میگفتیم نه شرقی و نه غربی، منظور فقط مخالفت با آمریکا و شوروی آن زمان نبود، منظور نفی لیبرالیسم و مارکسیسم به عنوان دو مکتب فکری مسلط آن زمان بود.
وی در ادامه به جریانهای غالب فکری بعد از انقلاب در هنر و سینما اشاره کرد و گفت: یک دوره سینمای شبه چپ و شبه سوسیالیستی داشتیم. به جز آن حدود ۲۷ سال نیز غلبه سینمای لیبرالیستی و شبه روشنفکری و بوروژوازی را داشتیم. یک موج گسترده سینمای انقلاب اسلامی هم در کنار اینها بود که بسیار نمود داشت. باید بررسی کنیم که در این میان، چه آثاری اثر انگشت انقلاب اسلامی محسوب میشوند؟ چون ممکن است با فیلمی روبرو باشیم که موضوعش، دفاع مقدس و زندگی شهدا یا زندگی پیامبران هم باشد اما سازندگان آن به حرفشان اعتقادی نداشتند.
این کارشناس فرهنگی معتقد است: موج اول هنر ابتدای انقلاب کاملاً ماهیت چپ داشت. میتوانیم نمادهای آن را در پوسترهای ابتدای انقلاب به وضوح ببینیم. المانهای جنبش کارگری چپ با رنگهای سفید، قرمر و سیاه، در کنار دهانهای باز و مشتهای گره کرده است.
وی افزود: در تفکر چپ، هیچ وقت از پرتره و کلوزآپ استفاده نمیکنند. حتی تصاویری که از لنین، استالین و مارکس هم به صورت پرتره نمایش میدادند بسیار دفرمه و تغییر شکل یافته بودند. چون هنر سوسیالیسم، هنر مشارکتی است، در تصاویرشان هم افراد زیادی را در کنار هم میبینید. تصاویر درشت و کلوزآپ روی پردههای سینما، یک مولفه سینمای لیبرالی است. چون در لیبرالیسم تفرد مطرح است. قاب روی کلوزآپ یک شخص بسته میشود و فردیت او نمایش داده میشود. در دیگر هنرها هم همین روند تکرار میشود. فیالمثل در موسیقی لیبرالی با تکخوانی مواجه هستیم. اکثر آثار موسیقیایی ابتدای انقلاب، به صورت کُر اجرا میشوند چون برگرفته از هنر مارکسیستی وتودهای بود.
شروع توجه به فردیت با فیلم عروس
عباسی در ادامه تصریح کرد: اگر بیاییم دهه اول انقلاب را در هنرهای مختلف آنالیز کنیم با نکات خاصی مواجه میشویم. اجراهای موسیقی عمدتاً به صورت کُر هستند و به ندرت تکخوانی داریم. در نقاشیها توده جمعیت را میبینم. در گرافیک و مجسمهسازی هم به همین شکل. در سینما نیز این روح کلی دیده میشود. اما از دهه دوم انقلاب و بعد از دفاع مقدس هنر ما کلاً به سمت هنر فردگرا و لیبرالی رفت.
وی افزود: ابتدا روی جلد مجلات این تغییر دیده میشود. یک سری مجله انتشار یافت که با پرتره بچهها روی جلدشان کار را آغاز کردند و در ادامه به چهره بازیگران سینما، ورزشکاران و سیاسیون کشیده شد. در آن سالها بر خلاف الان، مرسوم نبود که تصویر پرتره یک هنرپیشه یا ورزشکار را روی جلد مجلات ببینیم. چون قرار بود فردیتها برجسته نشوند. در مجلههای قبل از انقلاب که تفکر لیبرالی حاکم بود در جای جای نشریات عکس تمام رنگی و قدی ورزشکاران و هنرپیشههای مرد و زن را داشتیم. بعد ازانقلاب این تصاویر کوچک شدند تا سال ۶۸ که روند دوباره به حالت سابق برگشت. اولین فیلمی هم که از صورت یک خانم یک کلوزآپ واضح و درشت گرفت، فیلم عروس بود. از اینجا به بود که توجه به فردیت را به جای جمع در سینما شاهد هستیم.
هنر دهه اول انقلاب، روح مارکسیستی داشت
عباسی در ادامه به جریانات دهه دوم انقلاب پرداخت و گفت: در دهه دوم و در فضای دولت سازندگی سینما به سمت لیبرالیسم عریان پیش رفتیم و غلبه این فضای لیبرالی را تقریبا سه دهه و تا همین امروز شاهد هستیم. اصلیترین ویژگیهای هنر لیبرالی اصالت فرد است. در آثار سینمای اجتماعی هم حدیث نفس هنرمند است که آمده مشکلات داخلی زندگی خودش و اطرافیانش را به یک اثر هنری تبدیل کرده است.
وی ادامه داد: اما در سینمای جمعی وگروهی مارکسیستی، بیشتر دغدغههای جمعی و گروهی مطرح میشوند. پس در دهه اول انقلاب، هنر ما، روح مارکسیستی داشت. در دهه دوم، سوم و چهارم یک روح کاملاً غربی بوده که روز به روز عریان تر شده است. چون در هنر لیبرالی پرداختن به فرد اهمیت دارد. در هنر، پرداختن به حالات «فرد به ماهو فرد» مهم است. به اسم فیلمها و سریالهای چند دهه قبل نگاه کنید، بیشتر اسم تک شخصیت یک خانم است. حتی اسم مرد هم به آن شکل مطرح نیست. غالبا زنها مورد توجه هستند. این تفرد آرام آرام از طریق سینما به جامعه نیز حقنه و القاء شد و جامعه به سرعت به سمت یک نظام شبه بوروژوازی و شبه سرمایهداری پیش رفت و تابلو آن هم سینما بود و هنوز هم سینماست.
با فرد غیرانقلابی، هنر انقلابی درنمیآید
این کارشناس فرهنگی در ادامه سخنرانی به یک پدیده ناهنجار در جشنوراههای اخیر اشاره کرد و گفت: در جشنواره سال چهلم انقلاب با یک پدیده ناهنجار روبرو هستید که همه از آن گریزان هستند و انگشت اتهام را به سمتش گرفتهاند و آن را نکوهش میکنند. و آن این است که از کارگردان گرفته تا بازیگران و سایر عوامل، وقتی که میخواهند وارد فضای جشنواره و قدم زدن روی فرش قرمز شوند، ادای بازیگران غربی، در مراسم کن و اسکار را در میآورند.
وی افزود: بدترین نوع پوشش و زنندهترین ریاکشنها را جلوی دوربینها نشان میدهند. فرد از این جشنواره تا جشنواره بعدی در فکر این است که چه لباسی بپوشد که مورد توجه عکاسان قرار گیرد و در فضای سایبر و اینستاگرام و دیگر شبکههای اجتماعی، لایک جمع کند و بیشتر انگشتنما شود. خلق و خوی این هنرمندان در آثارشان هم مستتر است. هنرمندان لیبرال و فردگرا، امروزه به اصطلاح سلبریتی و با مفهوم زیست لاکچری و انحصار کیف و لباس و کفش و رفتار شناخته میشوند. حالا اگر تعدادی از این هنرمندان را دیدید که با این ادا اطوار و رفتارها و پوششهای زننده، آمدند و فیلم دفاع مقدسی ساختند، فیلم زندگی پیامبران را ساختند، تصور نکنید که آن اثر، یک فیلم انقلاب اسلامی است.
عباسی معتقد است: این اشتباهی است که مدیران صداوسیما هم مرتکب میشوند و فریب پوشش مذهبی هنرمندان در آثارشان را میخورند؛ بدون توجه به سبک واقعی زندگی آنها که در اینستاگرام دیده میشود. همانهایی که در کنار سگ و گربه زندگی میکنند. فرد چهل ساله و مجرد، هنوز دغدغهاش یک گربه است. هرجا هم ارزشهای انقلاب اسلامی و دین به سخره گرفته میشوند در خط اول است. قرار نیست با این فرد، هنر انقلاب در بیاید. از کوزه همان تراود که در اوست. از یک هنرمندی که در دورنش باور به فردیت و لیبرالیسم است نمیتوان هنر جمعی و مارکسیم دید و از فرد با باور مارکسیستی هم انتظار هنر لیبرالی نمیرود و از هردوی اینها هم نمیتوان انتظار هنر دینی وانقلاب داشت.
دگردیسیهای پرسروصداترین سینماگر بعد از انقلاب
عباسی در بخش دیگری از صحبتها از هنرمندی نام برد که چند مرحله دگردیسی را در زندگی هنریش، بعد از انقلاب طی کرده است. وی بدون اسم بردن از این هنرمند که البته برای همه شناخته شده بود گفت: یک هنرمند مدعی انقلاب اسلامی که بعدا به خارج از کشور پناهنده شد، سه فیلم نماینده تفکر چپ ساخته بود. فیلمهای دستفروش، عروسی خوبان و بایسیکل ران. در آثار قبلیاش هم سعی میکرد آثارش مذهبی باشند. فیلمهای استعاذه(با الهام از آثار شهید دستغیب)، توبه نصوح و دو چشم بی سو که کاملا ظاهر مذهبی داشتند.
وی افزود: سازنده این آثار در گام دوم تحول شخصیت خود بود که به سمت تولید آثار چپ رفت. او با این فیلمها نوعی از تفکر چپ را در سینمای ایران فریاد زد. شعار چپگراها مساوات است. در تفکر مدرن به کسانی که دنبال مساوات و عدالت هستند چپ گفته میشوند و به کسانی که دنبال آزادی هستند راست یا لیبرال گفته میشود. دعوای عدالت آزادی یک شاخصی است که ببینید کدام سینماگران دنبال آزادی از منظر لیبرالی و کدام یک دنبال عدالت از منظر کمونیستی هستند. این سینماگری که اسم بردیم بعد از سه فیلم چپ گرایانهاش به مرور تغییر نگاه داد، تجدیدنظر کرد و به یک سینماگر سوپر لیبرال تبدیل شد و فیلمهای «سکس و فلسفه» و «فریاد مورچگان» را ساخت. از «شبهای زایندهرود» این دگردیسی شروع شد و به مرور به سمت تفکر لیبرالی رفت. یعنی پرسرو صداترین سینماگر بعد از انقلاب سه مرحله تغییر و دگردیسی داشت. (ادامه در منبع)