بلوای ۱۴۰۱

از یاقوت
بلوای ۱۴۰۱
اغتشاشات و ناآرامی‌های ایران در سال ۱۴۰۱
اغتشاشات و ناآرامی‌های ایران در سال ۱۴۰۱
کشورایران
شعارزن زندگی آزادی


بلوای ۱۴۰۱ به مجموعه‌ای از ناآرامی‌ها، تجمعات، اغتشاشات و واکنش‌های اجتماعی و فرهنگی گفته می‌شود که از شهریور ۱۴۰۱ و پس از مرگ مهسا امینی آغاز شد. این ماجرا با شعار «زن زندگی آزادی» شکل گرفت و بلافاصله معلوم شد پروژه‌ای از پیش‌طراحی‌شده برای ایجاد اغتشاش در ایران بوده است. این رویدادها به‌سرعت در شهرهای مختلف ایران گسترش یافت و بازتابی گسترده در رسانه‌های داخلی و بین‌المللی پیدا کرد.

هم‌زمان با این بلوا تجمعاتی به‌ویژه در تهران صورت گرفت، هرچند میزان این تجمعات کمتر از اغتشاشات سال ۱۳۹۸ بود اما با طغیان رسانه‌ای در شبکه‌های اجتماعیِ ضدایرانی روبه‌رو و ابعاد گسترده‌ای پیدا کرد؛ به‌گونه‌ای که بسیاری از کارشناسان حقوقی و رسانه‌ای بحث تروریسم رسانه‌ای را مطرح کردند.

بلوای ۱۴۰۱ یکی از مهم‌ترین رخدادهای اجتماعی و سیاسی دههٔ ۱۴۰۰ در ایران به‌شمار می‌آید و تحلیل‌ها دربارهٔ ماهیت و زمینه‌های آن متفاوت است؛ برخی کارشناسان و جامعه‌شناسان داخلی و بین‌المللی، این رخدادها را بیش از آنکه صرفاً سیاسی بدانند، یک بحران فرهنگی و رسانه‌ای توصیف کرده‌اند. این بحران با تحریک افکار عمومی و پخش گسترده محتواهای رسانه‌ای و شبکه‌های اجتماعی شکل گرفت و به غائله‌ای با ابعاد ملی و بین‌المللی تبدیل شد؛ به‌گونه‌ای که ایران چند ماه درگیر یک جنگ تمام عیار رسانه‌ای از داخل و خارج از ایران بود.

یکی از ابعاد متمایز این رویداد، حضور و واکنش گستردهٔ چهره‌های هنری و فرهنگی ایران بود. بسیاری از بازیگران، کارگردانان و هنرمندان موسیقی و سینما با استفاده از شبکه‌های اجتماعی مواضع ضدجمهوری اسلامی گرفتند و در برخی موارد با اقداماتی چون تحریم جشنواره‌ها یا کشف حجاب اعتراضی، به جریان رسانه‌ای پیوستند. از جمله چهره‌های شاخص داخل ایران که موضع‌گیری‌های آشکار ضد جمهوری اسلامی داشتند، می‌توان به مریم بوبانی، ترانه علیدوستی، هنگامه قاضیانی، حمید فرخ‌نژاد و برزو ارجمند اشاره کرد. هنرمندان خارج‌نشین همچون گلشیفته فراهانی و مهناز افشار نیز مواضع ضدجمهوری اسلامی ابراز داشتند؛ درمقابل، گروهی دیگر از هنرمندان همچون مهران رجبی که از مواضع رسمی جمهوری اسلامی حمایت کردند و خواستار حفظ آرامش اجتماعی بودند، با واکنش‌های رادیکالی، تهدید و توهین و بایکوت مواجه شدند.

شکل‌گیری و ماهیت رویداد

در ماه‌های ابتدایی سال ۱۴۰۱، برخی تصمیم‌ها و سیاست‌های وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با انتقاد بخشی از جامعه مواجه شد. پس از مرگ مهسا امینی در شهریورماه که در بازداشت گشت ارشاد بود، به‌تدریج موجی از اعتراضات در شهرهای مختلف ایران، به‌ویژه تهران، شکل گرفت. گفته شده است که مهسا امینی دارای بیماری زمینه‌ای بوده، اما عدم اطلاع‌رسانی شفاف و نیز گفت‌وگوی پدر او مبنی بر بیماری زمینه‌ای، به تشدید روایت‌های رسانه‌ای خارج از کشور منجر شد که به گسترش بلوای ۱۴۰۱ کمک کرد.

برخی کارشناسان و جامعه‌شناسان داخلی و بین‌المللی، این رخدادها را بیش از آنکه صرفاً سیاسی بدانند، یک بحران فرهنگی و رسانه‌ای توصیف کرده‌اند. این بحران با تحریک افکار عمومی و پخش گسترده محتواهای رسانه‌ای و شبکه‌های اجتماعی شکل گرفت و به غائله‌ای با ابعاد ملی و بین‌المللی تبدیل شد؛ به‌گونه‌ای که ایران چند ماه درگیر یک جنگ تمام عیار رسانه‌ای از داخل و خارج از ایران بود.

هم‌زمان در ایران، ایرانیان حاضر در دیگر کشورهای اروپایی همچون هلند، انگلیس و... در مقابله با نظام جمهوری اسلامی به تظاهرات پرداختند که این تجمعات گاه با برخوردهای رادیکال نسبت به افرادی که حجاب داشتند همراه بود.

اعتراضات و تجمعات

اعتراضات عمدتاً در تهران و برخی شهرهای دیگر برگزار شد. میزان تجمعات، بر اساس آمار رسمی، کمتر از اغتشاشات سال ۱۳۹۸ بود، اما بازتاب رسانه‌ای گسترده‌ای داشت.

در جریان این رویدادها، شبکه‌های اجتماعی و پلتفرم‌هایی مانند اینستاگرام، توییتر و متا نقش پررنگی در نشر محتوا و بازتاب گسترده رسانه‌ای این رویداد داشتند؛ به‌گونه‌ای که در این ایام محتواهای ضدایرانی با ضریب بالا برای انعکاس در پلتفرم‌های مختلف انجام می‌شد.

رسانه‌های خارجی، از جمله ایران اینترنشنال و من‌وتو، اخبار مرتبط با اعتراضات را منتشر کردند و برخی رسانه‌های بین‌المللی همچون رویترز به‌دلیل ارائه گزارش‌های متناقض و دروغ مورد نقد قرار گرفتند.

نقش چهره‌های فرهنگی و هنری

یکی از ویژگی‌های متمایز بلوای ۱۴۰۱، حضور پررنگ و چندلایهٔ چهره‌های فرهنگی، سینمایی و موسیقی در فضای عمومی و رسانه‌ای بود. برخلاف دوره‌های پیشین اعتراضات اجتماعی، در این دوره، بخش قابل توجهی از واکنش‌ها از درون جامعه هنری ایران برآمد.

از دیگر ویژگی‌های این بلوا عبور جریان ضدایرانی از مسیح علینژاد بود؛ او به‌جهت کنش‌های رادیکال و دروغ‌های مداوم دیگر اعتبار رسانه‌ای نداشت و بدین منظور نازنین بنیادی که فردی با ظاهر آراسته‌تر بود به‌عنوان یک مدل و عنصر فرهنگی نماینده و سخنگوی گروه‌های مختلف ضد ایرانی شد و این اتفاق نشانگر جنبه فرهنگی بلوای ۱۴۰۱ است.

تحریم جشنواره‌ها

بسیاری از هنرمندان با استفاده از پلتفرم‌های شخصی خود در شبکه‌های اجتماعی، به‌نوعی به بازتاب یا تقویت فضای اعتراضی پرداختند. این کنش‌ها در قالب‌هایی چون بیانیه‌های جمعی، کشف حجاب در فضای مجازی، تحریم جشنواره‌ها و توقف همکاری با نهادهای رسمی بروز یافت، اما در همان سال جشنواره سینما حقیقت، جشواره فیلم کوتاه تهران و جشنواره فیلم فجر با حضور مردم برگزار شد، هرچند که بسیاری از سینماگران حضور نداشتند و برخی از آنانی که هم در این جشنواره‌ها حضور پیدا کردند لباس مشکی بر تن داشتند.

گروهی دیگر از هنرمندان با حفظ رویکرد حرفه‌ای یا همراهی با جریان رسمی فرهنگی کشور، تلاش کردند تا از تشدید تنش‌ها جلوگیری کنند و نقش «میانجی فرهنگی» ایفا نمایند. به این ترتیب، جامعه هنری ایران در سال ۱۴۰۱ عملاً به دو قطب متمایز تبدیل شد: هنرمندانی که اعتراضات را حرکتی اجتماعی و فرهنگی می‌دانستند و از آن حمایت می‌کردند، و هنرمندانی که آن را نتیجهٔ فضاسازی رسانه‌ای و دخالت خارجی می‌دانستند.

افرادی چون برزو ارجمند، حمید فرخ‌‌نژاد، مهناز افشار در حاشیه این بلوا با حضور در شبکه‌‌های ایران اینترنشنال ضمن مواضع ضد جمهوری اسلامی، به حمایت از رضا پهلوی پرداختند.

کشف حجاب بازیگران

در این میان، برخی چهره‌های شناخته‌شده مانند مریم بوبانی، هنگامه قاضیانی و ترانه علیدوستی به‌صورت علنی موضع‌گیری کردند و بازتاب گسترده‌ای در رسانه‌های جهانی یافتند. در سوی دیگر، هنرمندانی همچون مهران رجبی که از مواضع رسمی جمهوری اسلامی حمایت کردند، با واکنش‌های رادیکالی، تهدید و بایکوت مواجه شدند. تحلیل‌گران فرهنگی، این دوقطبی را نشانه‌ای از «سیاسی‌شدن حوزه فرهنگ» و «تحول نقش هنرمند در جامعه ایرانی» دانسته‌اند؛ تحولی که در آن مرز میان فعالیت هنری، کنش اجتماعی و موضع سیاسی بیش از پیش در هم آمیخت.

فشار بر بازیکنان تیم ملی فوتبال ایران

افزون‌بر این‌ها، از آنجایی که جام جهانی فوتبال در ایام بلوای ۱۴۰۱ در کشور قطر برگزار شد، منافقین ساماندهی جدی برای حضور در استادیوم‌های قطر داشتند تا از این رهگذر با سر دادن شعارهای ضدمیهنی، نخواندن سرود ملی ایران و توهین‌ به بازیکنان، فشار‌هایی را بر بازیکنان وارد کنند؛ این ماجرا به‌حدی بود که بعد از آرام شدن وضعیت، بسیاری از بازیکنان درباره موج این فشارها صحبت کردند.

واکنش‌ها و تحلیل‌ها

واکنش‌ها به بلوای ۱۴۰۱ در سطح داخلی و جهانی بسیار گسترده و چندوجهی بود. مقام‌های رسمی جمهوری اسلامی ایران، این اعتراضات را پروژه‌ای سازمان‌یافته با پشتیبانی خارجی معرفی کردند که به گفتهٔ آنان با هدف «ایجاد بی‌ثباتی فرهنگی و اجتماعی» طراحی شده بود. در همین چارچوب، برخی رسانه‌های داخلی از مفاهیمی چون جنگ ترکیبی و تروریسم رسانه‌ای برای توصیف نقش پلتفرم‌های اینترنتی و رسانه‌های برون‌مرزی استفاده کردند.

از سوی دیگر، رسانه‌ها و نهادهای بین‌المللی همچون سازمان عفو بین‌الملل، بی‌بی‌سی، رویترز و هیومن رایتس واچ، این رویدادها را به‌عنوان نشانه‌ای از نارضایتی گستردهٔ اجتماعی و مطالبات سیاسی و فرهنگی در ایران تحلیل کردند. آن‌ها از «نقض حقوق بشر» و «سرکوب اعتراضات» ابراز نگرانی کردند و خواستار تحقیقات مستقل دربارهٔ تلفات و بازداشت‌ها شدند.

در سطح افکار عمومی، تحلیل‌های متنوعی ارائه شد. برخی جامعه‌شناسان داخلی، بلوای ۱۴۰۱ را بحرانی فرهنگی–رسانه‌ای دانستند که در آن ابزارهای رسانه‌ای و شبکه‌های اجتماعی نقش اصلی در شکل‌دهی ادراک عمومی و تشدید گسست‌های نسلی داشتند. به باور این گروه، تقابل ارزش‌ها، شیوه‌های زیست و تصویر ایران در رسانه‌های جهانی، باعث شد شکاف میان نهاد رسمی و بخش‌هایی از جامعه جوان ایران در عرصه فرهنگ و هویت برجسته‌تر شود. در مقابل، تحلیل‌گران سیاسی منتقد جمهوری اسلامی، این رخدادها را نقطهٔ عطفی در تاریخ جنبش‌های مدنی ایران ارزیابی کردند و از آن به‌عنوان لحظه‌ای یاد کردند که مطالبات اجتماعی در حوزه‌هایی چون حقوق زنان، آزادی پوشش و عدالت اجتماعی به شکلی علنی و فراگیر مطرح شد.

پیوند به بیرون

پانویس