حلقه سبز (مجموعه تلویزیونی)

از یاقوت

این نوشتار توسط گروه پژوهشگران یاقوت راستی آزمایی و تایید شده است.

حلقه سبز
پوستر فیلم
پوستر فیلم
کارگردانابراهیم حاتمی‌کیا
تهیه‌کنندهمحمد پیرهادی
نویسندهابراهیم حاتمی‌کیا
بازیگرانحمید فرخ‌نژاد
سیما تیرانداز
محمد حاتمی
حمیرا ریاضی
حسین افشار
بهرام علیان
سیاوش چراغی‌پور
مجید شهریاری
نسیم ادبی
مارال فرجاد
آتش تقی‌پور
کشورایران
زبانفارسی

حلقه سبز یک سریال تلویزیونی به نویسندگی و کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا است که در سال ۱۳۸۶ روی آنتن تلویزیون جمهوری اسلامی ایران رفت. این سریال داستان جوانی به نام حسن است که دچار مرگ مغزی شده و قرار است اعضایش به چند نفر اهدا شود. شحصیت حسن گلاب با بازی حمید فرخ‌نژاد یکی از نقش‌های به یاد ماندنی سریال‌های تلویزیون در دهه هشتاد بوده و این بازیگر با نقش حسن گلاب مورد توجه اهالی هنر قرار گرفت.

حاتمی کیا که عمده آثارش با مضامین دفاع مقدس جلوی دوربین رفته بود، با سریال حلقه سبز یکی از آثار اجتماعی خود را جلوی دوربین یک سریال تلویزیونی برد؛ او در گفتگویی این سریال را یکی از بهترین کارهای حرفه ای خود خوانده و آن را «عصاره تمام افکار و هنرش در سینما، دین، اخلاق، ازدواج، پزشکی و پیوند» توصیف کرده است. هرچند فرخ‌نژاد این سریال را مخالف با روح پیوند عضو دانست و آن را متناقض با هدفی که این سریال برایش جلوی دوربین رفته بود، خواند.

حمید فرخ‌نژاد، سیما تیرانداز، محمد حاتمی، آتش تقی پور، حمیرا ریاضی و حسین افشار از جمله بازیگران این سریال هستند.

داستان

سریال حلقه سبز در واقع داستان سفری جالب به اعماق معنا و مفهوم واقعی حیات است. داستان این سریال در مورد جوانی است معلول که دچار مرگ مغزی شده و پزشکان در صدد انتقال قلب او به یک گیرنده قلب بر می‌آیند. روح حسن مخالف این کار است زیرا می‌داند در این صورت باید به عالم دیگری هجرت کند. یک دانشجو پزشکی به نام گلبهار قادر به دیدن و ارتباط با روح حسن است. او در قبال درخواست حسن برای انتخاب گیرنده قلبش به حسن کمک می‌کند.

کارگردان و نویسنده

ابراهیم حاتمی‌کیا (زاده ۱ مهر ۱۳۴۰ در تهران) نویسنده و کارگردان سینما و تلویزیون ایران است. او دانش‌آموختهٔ رشته سینما (گرایش فیلمنامه‌نویسی) از دانشکده سینما و تئاتر دانشگاه هنر است.

بازیگران

انتقادها

سریال «حلقه سبز» با وجود استقبال نسبی، با نقدهای متعددی از سوی منتقدان سینما مواجه شد. امیر پوریا ساختار داستانی سریال را ضعیف و دارای «زمان مرده» دانست و به ضعف جلوه‌های ویژه، کشدار بودن موسیقی و پرداخت برخی شخصیت‌ها اشاره کرد. محمدتقی فهیم، موضوع سریال را کهنه و نگارش فیلم‌نامه را فاقد باورپذیری کافی توصیف کرد، هرچند کیفیت بازی‌ها و موسیقی را مثبت ارزیابی نمود. فرزاد هومن نیز معتقد بود حاتمی‌کیا بیش از آنکه در حوزه سریال موفق باشد، فیلم‌ساز توانمندی است و طولانی شدن معرفی شخصیت‌ها و تکرار مضمون‌ها، ریتم داستان را کند کرده است. با این حال، برخی نقاط مثبت مانند قاب‌بندی و تأثیر تجربه سینمایی کارگردان بر تصویرسازی سریال نیز مورد توجه قرار گرفت.

گفتاورد

حاتمی‌کیا در مستند «مسیر سبز» از ایده اولیه سریالش گفت:
زمانی که ساخت مجموعه‌ای با محوریت پیوند اعضا و مرگ مغزی به من پیشنهاد شد گروه گروهی را برای کارهای تحقیاتی دور هم جمع کردم تا تحقیقات میدانی را شروع کنند؛ اما در این میا ن آنچه که بیش از هر چیز فکر مر ا به خودش مشغول کرده بود وضعیت روح کسی بود که دچار مرگ مغزی می‌شود. بر اساس باورهای مذهبی تا زمانی که جسم به خاک سپرده نشده روح به شکل کامل از دنیا نرفته و به نو عی سرگردان است، همین روح سرگردان و بلا تکلیف خط محور قصه مرا روشن کرد. اما این تمام ماجرا نیست حاتمی کیا روح سرگردانش را با تعلقات خاطرش دربارهٔ جنگ با هم درمی‌آمیزد و فیلمنامه ای می‌نویسد، که پس از هفت قسمت از ادامه نگارش آن صرف نظر می‌کند:
در فیلمنامه اولیه کسی که دچار مرگ مغزی می‌شود فرزند یک شهید مفقود الاثر است، دغدغه او در زمان حیات این بود که بداند پدرش کجا شهید شده و جسدش کجاست. زمانیکه دچار مرگ مغزی می‌شود روحش به دنبال جسد پدر می‌رود وشروع به جست وجو می‌کند، که با این محور حدود ۷ قسمت از سزیال را نوشتم، اما حس کردم با این داستان باز هم به سراغ همان مولفه‌های آشنای خودم می‌روم و این نمی‌توانست برای من تجربه ای تازه باشد. از ایجا به بعد این قصه را کنار گذاشتم و به داستان حسن گلاب رسیدم. و اما در قصه جدید آگاهانه در پی آن بودم که ابتدای قصه سریال جنایی به نظر برسد و مخاطب نوعی فکر کند که گویی تصویر ما از روح، ضمیر شخصی فرد است. در این قسمت‌ها می‌بینیم که یک روح که خودش نمی‌داند روح شده، بابت این ندانستن، نوعی احساس گناه یا عذاب وجدان -از این بابت که به نظرش می‌آید کسی را کشته- همراه خود دارد؛ در اصل خودش را به این وضع دچار کرده اما تصور می‌کند که اتفاقی خارج از خودش دارد اتفاق می‌افتد. این تفکیک صورت گرفته و روح نسبت به جسم تصوری پیدا می‌کند که من زمانی را در حدود یک قسمت و نیم برای درآوردن این قضیه گذاشته بودم و آنگاه، شخصیت ما تازه می‌فهمید که روح است و جسم نیست. حاتمی کیا سپس دربارهٔ استفاده از قاصدک در روایت بصری این مجموعه گفت:
قاصدک در فرهنگ ما خبرآور است. گویی از جایی دیگر می‌آید. از عالم معنا… انگار رمز و راز دارد. قاصدک با آن نرمش، کرشمه و نوع آمدنش، بی‌صدا آمدنش، بی‌وزن بودنش و… همیشه برای ما خبررسان بوده و من لازم داشتم با این احساس بازی کنم. این که آیا وقتی روحی با یک قاصدک بازی می‌کند، می‌تواند وزنش را بازی دهد؟ در واقع یکی از چیزهایی که در «حلقه سبز» خوب جلوه کرد، همین قاصدک‌ها بود که به‌ظرافت، طراحی شد و دقیق هم کار شد. البته من نمی‌دانم اهل فن نظرشان روی قاصدک‌های «حلقه سبز» چه خواهد بود، ولی من با عامه مردم نگاه می‌کنم واز آن‌ها لذت می‌برم. این احساس را دارم و فکر می‌کنم این قاصدک‌ها هم واقعی است هم غیر واقعی. او در ادامه به فصل حساس حضور مادری که قرار است عضو فرزندش را اهدا کند در بیمارستان اشاره کرد و گفت:
این موضوع در زمان نگارش وساخت سریال به قدری پرقدرت بود که ابتدا من را می‌ترساند. من می‌خواستم جست و خیز تخیلی خودم را داشته باشم و ناگهان به این مادر برخورد کردم که او را به بیمارستان آوردند و من باید از او بهره می‌بردم و به این می‌رسیدم که آیا برای آنها این امکان وجود دارد و قبول می‌کنند که بچه‌ای را که این وضع برایش ایجاد شده و دچار مرگ مغزی شده، این اهدای عضو در موردش صورت بگیرد؟ راستش من ابتدا دیدم این صحنه خیلی سنگین است و همان‌جا وحشت کردم. حتی پیش‌بینی کردم سر میز مونتاژ شاید آن را حذف کنم و به تهیه‌کننده هم این را گفتم که می‌ترسم مردم از این حجم فشار سنگین روانی اذیت شوند. در ادامه موقعیت شکل گرفت و آن خانم که آمد این نقش را بازی کند، به قدری در این نقش خوب فرورفت که من دیدم هر رفتاری که بروز می‌دهد، قشنگ است. دیدم وقتی قرآن را تفأل می‌زد، درست انجام می‌داد، راه می‌رفت درست راه می‌رفت، غم را خوب بروز می‌داد. به همین علت دیدم جریان غم و عظمت این لحظه آن‌قدر پرقدرت است که من هیچ کاری نمی‌توانم بکنم جز این که با این سیر جاری حرکت کنم. جلوه‌های ویژه «حلقه سبز» و مراحل ساخت صحنه‌هایی مانند حضور نور سبز، قاصدک‌ها و به تصویر کشیدن صحنه‌های عاطفی مجموعه هم از مسائلی بود که حاتمی کیا دربارهٔ آن صحبت کرد.[۱]


پانویس

  1. «ناگفته‌های حاتمی‌کیا دربارهٔ مجموعه تلویزیونی "حلقه سبز"». ۱۸ اسفند ۱۳۸۶. دریافت‌شده در ۲۹ مهر ۱۴۰۳.