به گزارش عصر ایران؛ چکناواریان در آستانه سال ۲۰۲۲ میلادی و در گفتوگو با سهیلا نوری خبرنگار روزنامه «ایران» از این آثار مهم، قرنطینه خانگیاش، برپایی جشن کریسمس در ایران و نگاه متفاوتش به موسیقی گفت.
خانهنشینی نزدیک به ۲ سال در شرایط کرونایی چطور گذشت؟
فوقالعاده. سال اول را که مدام در خانه بودم، اما سال دوم گاهی از خانه بیرون آمدم ولی از آنجا که در این سن و سال ساعات زیادی از شبانهروز را کار میکنم، از طرفی با بیرون از خانه کار خاصی ندارم و خوشبختانه دوستان خوبی دارم که مانند خانواده من هستند و برای انجام کارهای بیرون به من کمک میکنند از ماندن در خانه هم خسته نشدم؛ آدم که از خلاقیت خسته نمیشود. از طرفی همه کارهایی که انجام میدهم مثل فرزندانم هستند و همانطور که یک مادر از ۹ ماه بارداری خسته نمیشود، من هم از پرورش فرزندانم خسته نمیشوم.
یک نکته جالب هم برایتان بگویم؛ تلفظ درست فامیلی من جِکنوووریان است؛ پدر پدربزرگم ایرانی بود و در زمان عقد قرارداد ترکمانچای وقتی روسها ارمنستان شرقی را گرفته بودند در ایران ماند و تارک دنیا شد. در زبان ارمنی به تارک دنیا میگویند «جکنوور» و من هم که از نسل تارک دنیا هستم در این دوره کرونایی به معنای فامیلیام برگشتم. برای من دوره فوقالعادهای بود و مرتب کار میکردم و گاهی تا ۸ صبح مینوشتم. در ۲۴ ساعت شبانهروز بیشتر از اینکه بخوابم کار میکردم و خلاصه که از این ۲ سال استفاده کردم برای نوشتن کارهایی که همیشه دوست داشتم و دنبال فرصتی برای نوشتن آنها بودم.
پرداختن به هنر موسیقی در دهه نهم زندگی چه حال و هوایی دارد؟
من معتقدم آدمی از کودکی هنر را یاد میگیرد، اما کار اصلی هنرمند بعد از ۶۰ سالگی شروع میشود. خوشحالم که در این سن و سال با تکیه بر تجربه بسیار در حوزه موسیقی، این موقعیت را داشتم که آثار زیادی را بنویسم. به نظر من هنرمندان انتخاب خداوند هستند و سالهای سال از جانب او حمایت میشوند، من هم خوشبختم که زنده ماندم و از خداوند تشکر میکنم که به ۸۴ سالگی رسیدم و در این ۲ سال توانستم کارهایی را بنویسم که دوست داشتم.
در این دوره چه قطعاتی را تکمیل کردید؟
قطعات و کارهایی که سالها آرزوی تکمیل آنها را داشتم سیاوش، داستان مولانا، ضحاک، عاشورا، کمدی الهه دانته و داستانهای برگرفته از ادبیات و هنرمندانی چون کافکا، کامو، هدایت، شکسپیر (رومئو و ژولیت، هملت) است که در این ۲ سال به آن رسیدم و اگر با باز شدن کنسرتها، دعوت بشوم و ارکستر آمادگی داشته باشد حتماً یکی دوتا از این کارها را اجرا میکنم. امیدوارم اسپانسرهایی را پیدا کنم تا بتوانم با ارکسترهای معتبر دنیا ضبط کنم.
آینده موسیقی ایران را چطور میبینید؟
بهنظر من آینده هنر و موسیقی کشور به وزارت فرهنگ و ارشاد بستگی دارد. به غیر از هنر چیزی در دنیا ماندگار نیست، اما متأسفانه در این سالها از آهنگسازی حمایت زیادی نشده، اسپانسر هم به سختی پیدا میشود و از آنجا که باید مالیات پرداخت کنند باید قانونی لحاظ شود تا صاحبان سرمایه براحتی از هنرمندان کشور حمایت کنند.
امیدوارم مسئولین، هنرستانها را تقویت کنند و استادانی را از خارج کشور بیاورند تا هنرآموزهای علاقهمند به موسیقی کلاسیک را در سطح جهانی تربیت کنند چراکه هرچند موسیقی کلاسیک در غرب پرورش پیدا کرده، اما یک موسیقی غربی نیست، بلکه بر پایه علم است و با گذراندن دورههای تخصصی چند ساله میتوان با الفبای این موسیقی آشنا شد.
ما در کشور، هنرمندان و هنرپیشههای فوقالعادهای داریم که باید حمایت شوند و در ازای کارهایی که بسختی انجام میدهند حقوق بگیرند تا بتوانند زندگی روزمره خود را بگذرانند، استعدادشان را بروز دهند و به جای ارائه کارهای درجه ۲ و ۳ کارهای شایستهای را انجام دهند.
نقش مردم در کنار مسئولان چیست؟
واقعیت این است که بزرگی یک مملکت به قدرت آن نه، بلکه به فرهنگ آن است. قدرت قرنها نمیماند همانطور که بعضی کشورهای قدرتمند بعد از ۵۰ سال شکست میخورند، اما فردوسی، حافظ، بتهوون، گوته، سعدی و امثال این هنرمندان سالهای سال میمانند، به همین خاطر اگر هر کسی از هنرمند پشتیبانی و حمایت کند کشور خود را ثروتمند میکند.
نکته مهم دیگر هم این است که فرهنگ و هنر از خانواده شکل میگیرد. به همین خاطر باید پدران و مادران فرزندان را از کودکی با هنر و موسیقی آشنا کنند تا سالهای بعد همین فرزندان وکیلها، وزیرها و رئیسجمهورهای حامی فرهنگ و هنر شوند.
این حمایت و تشویق در خانواده شما وجود داشت؟
وقتی من کودک بودم پدرم اصرار داشت وکالت بخوانم و وکیل بشوم، اما مادرم که متوجه استعداد من در موسیقی شده بود، در آن دوران که حتی فرستادن پول به خارج از ایران کار سختی بود پافشاری کرد تا من موسیقی را خارج از کشور بیاموزم و من با حمایت خانوادهام سراغ هنری رفتم که از همان کودکی به آن علاقه داشتم.
آیا میتوانید جهان بدون موسیقی را تصور کنید؟
من خداوند را بزرگترین هنرمند میدانم که طبیعتی تا به این حد چشمنواز و گوشنواز آفریده است. ما هنرمندان هم از هنر خداوند تقلید میکنیم برای همین فکر میکنم زبان احساس، روح، فکر و زندگی ما موسیقی است و هیچ کسی بدون موسیقی نمیتواند زندگی کند.
حتی میخواهم به آن دسته از کسانی که نسبت به هنر موسیقی احساس خوبی ندارند بگویم خداوند جذابترین صحنههای طبیعت را با موسیقی همراه کرده است، تمام ادیان دنیا برای ارتباط با خدا از موسیقی استفاده میکنند، مسلمانان در طول روز چندین مرتبه آوای اذان را میشنوند، در تمام دنیا جنگ، جشن تولد و عروسی و خواندن لالایی مادر برای فرزندش با موسیقی همراه است، بنابراین اگر موسیقی خوب نبود باید سخن گفتن هم قدغن میشد چراکه میتوان از طریق همین زبان، الفاظ رکیکی را به کار برد.
من معتقدم خداوند شعرای بزرگی مثل فردوسی، حافظ، خیام، سعدی، گوته و شکسپیر را خلق کرد تا زبان را بدرستی ارائه دهند و بتهوون، شوپن و سایر موسیقیدانهای بزرگ را خلق کرد تا موسیقی را آن طور که باید و شایسته است نشان دهند، برای همین است که من معتقدم خداوند در برابر هر بدی خوبی را خلق کرده است.
چرا با وجود امکان رفتن در ایران ماندید؟
من ایرانی هستم و ریشه و فرهنگم در ایران است. کار من هم فرهنگی است و در خارج از ایران سعدی و حافظ و مولانا ندارم. بیزینسمن هم نبودم که بخواهم از ایران بروم.
شما بهعنوان یکی از چهرههای شاخص هنری از رسانهها چه انتظاری دارید؟
امیدوارم روزنامه ایران به فرهنگ و هنر و موسیقی توجه ویژهای داشته باشد، مردم را به سمت فرهنگ تشویق کند و در حمایت از هنرمندان، هنرپیشههای جدید، مجسمهسازها، نویسندهها و شعرای جوان که اشعارشان در مملکت ۸۰ میلیونی، نهایت ۸۰۰ نسخه چاپ میشود پیشقدم باشد.
از تجربه ۲ سنت نوروز و کریسمس در ایران چه احساسی دارید؟
افتخار میکنم که با ۲ سنت نوروز و کریسمس بزرگ شدم. در ایران واقعاً اختلاف بین ادیان نیست ما دوست و برادر هستیم و برای یک مملکت کار میکنیم.
کریسمس برای ارامنه یک مراسم مذهبی است و ارامنهای که در ایران زندگی میکنند عید ملیشان نوروز است و خوش شانسی آنها این است که برای ۲ عید جشن میگیرند و بابا نوئل و حاجی فیروز را در عیدشان دارند که هر دوتای آنها فوقالعاده هستند.
جشن کریسمس برای ارامنه ایران چه آدابی دارد؟
جشن کریسمس ارامنه ایران بهصورت خانوادگی برگزار میشود. بعد برگشتن از کلیسا برای شام ماهی دودی و برنج میخورند، هدیه سال نو هم برای بچهها زیر درخت کاج گذاشته میشود و زود میخوابند تا با سر و صدای آمدن بابانوئل و آوردن کادو در ساعت ۴ صبح، به سراغ هدیههایشان در زیر درخت کاج بروند.
از سنت رفتن به کلیسا و مراسم مذهبی در این روز بگویید.
۵ دی، روز تولد میترا است و مذهب میترا از ایران و ارمنستان به روم نفوذ کرد و سنتهای میترا وارد کلیسای کاتولیک هم شد. خیلی چیزها تغییر کرد مثل وارد شدن موسیقی و نقاشی به کلیسا. ارامنه ایران مردمی شاد هستند که شادی اولویت دوم زندگی آنها نیست؛ حتی در مراسم تشییع، درگذشتگان را با موسیقی بدرقه میکنند.
ایرانیهای قدیم هم تأکید ویژه بر شادی دارند؛ در شاهنامه و شعرهای شاعران قدیم درباره شاد بودن و جشن گرفتن داستان و شعر زیاد است.
درباره کریسمس و حضرت مسیح چه آثاری ساختهاید؟
ملودیهای قدیمی را از کلیسای ارامنه جمع کردم و براساس زندگی حضرت مسیح یک اورارتو نوشتم که برای اولین بار در لندن اجرا کردم، این ملودیها اصلاً غمگین نیست و با شادی تمام میشود.
کسی نمیداند حضرت مسیح در چه ماهی متولد شده است، فقط خواندیم زمانی که حضرت مسیح متولد شد چوپانان در دشتها بودند، بنابراین فصل بهار محتملتر است، ولی براساس سنتها ژانویه برای ارامنه و مسیحیان مصادف با سال نو میلادی و میلاد حضرت عیسی(ع) است.[۱]
لوریس چکناواریان
![]() | |
اطلاعات شخصی | |
---|---|
تاریخ تولد | ۲۱ مهر ۱۳۱۶ (۸۷ سال) ۱۳ اکتبر ۱۹۳۷ |
ملیت | ایرانی ارمنیتبار |
محل تولد | بروجرد، استان لرستان |
محل اقامت | اتحاد جماهیر شوروی وین (۲۰۰۰–۱۹۹۰) گلندیل، کالیفرنیاتهران، ایران |
تحصیلات | فارغالتحصیل آکادمی موسیقی وین و رشتهٔ رهبری ارکستر |
دانشگاه | دانشگاه میشیگان |
خویشاوندان سرشناس | آرشالویس چکناوریان (خواهر) |
اطلاعات هنری | |
عنوان هنری | رهبر ارکستر فیلارمونیک ارمنستان (۱۹۹۸–۱۹۸۹) / (۲۰۰۰–۱۹۹۹) رهبر ارکستر اپرای تهران |
پیشه | آهنگساز، رهبر ارکستر، نقاش |
آثار | بیش از ۷۵ اثر شامل سمفونی، اپرا، موسیقی مجلسی، کنسرتو پیانو، و کنسرتو برای ویولن، گیتار، ویولنسل و پیپا، موسیقی باله، آثاری برای گروه کُر، یک رکوئیم، یک اوراتوریو، و بیش از ۴۵ موسیقی فیلم |
جوایز | روبان مدال موسس خورناتسی (مدال طلای وزارت فرهنگ جمهوری ارمنستان) |
اطلاعات ارتباطی | |
وبگاه | www |
آدرس اینستاگرام | لوریس چکناواریان |
لوریس چکناواریان (زادهٔ ۲۱ مهر ۱۳۱۶ در بروجرد) رهبر ارکستر، نویسنده و نقاش ایرانی ارمنیتبار است. او فارغالتحصیل آکادمی موسیقی وین و دانشگاه میشیگان در رشته رهبری ارکستر است. چکناواریان بیش از ۷۵ اثر شامل اپرا، سمفونی، اوراتوریو، رکوئیم و کنسرتو برای سازهای مختلف خلق کرده و آثارش را با لیبلهای معتبر منتشر کرده است.
چکناواریان در خانوادهای ارمنی به دنیا آمد او از کودکی شیفته موسیقی شد و ویولن را در ۸ سالگی انتخاب کرد. پس از تحصیلات اولیه در هنرستان عالی موسیقی تهران، برای ادامه تحصیل به وین رفت و در آکادمی موسیقی وین فارغالتحصیل شد.
چکناواریان در دوران تحصیل خود توانست اثرهایی برای پیانو و باله بسازد و پس از بازگشت به ایران در سال ۱۳۳۹، به تدریس و تحقیقات موسیقی در تهران پرداخت. او همچنین در سال ۱۹۶۵ در دانشگاه میشیگان رهبری ارکستر را ادامه داد و در سال ۱۹۷۰ به ایران بازگشت.
چکناواریان در خانه اپرای تهران فعالیتهای زیادی داشت و در این دوران آثار مهمی چون اپراهای «پردیس و پریسا» و «رستم و سهراب» را خلق کرد. آثار او در عرصه موسیقی سینما نیز برجستهاند و موسیقی متن بیش از ۴۵ فیلم سینمایی را ساخته است.
از جمله آثار مهم وی میتوان به سمفونی شماره ۱ برای ترومپت و سازهای کوبهای، اوراتوریو زندگی مسیح، دو کنسرتو برای ویولن و پیانو و باله «سیمرغ» اشاره کرد. همچنین، چکناواریان آثار کلاسیک بسیاری از جمله اپراها، سمفونیها و موسیقی مجلسی به یادگار گذاشته است.
چکناواریان جوایز و افتخارات بسیاری دریافت کرده است، از جمله مدال موسس خورناتسی از ارمنستان، نشان درجه یک هنر از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران و جوایز بینالمللی دیگر. او به عنوان استاد افتخاری در کنسرواتوارهای مختلف شناخته شده و همچنان نقش برجستهای در موسیقی کلاسیک و ایرانی دارد.
اولین مستند بلند درباره زندگی او به نام «مایسترو» ساخته شده و در سال ۱۳۹۹، شورای شهر تهران یکی از خیابانهای این شهر را به نام وی نامگذاری کرد.
زندگی
لوریس چکناواریان در ۲۱ مهر ۱۳۱۶ برابر با ۱۳ اکتبر ۱۹۳۷ در شهر بروجرد از پدر و مادری ارمنیتبار به دنیا آمد. پدرش اهل ارمنستان شرقی بود و مادرش اهل ارمنستان غربی که در نسلکشی ارمنیان در سال ۱۹۱۵ به ایران مهاجرت کرده بود. خودش در این باره میگوید که:
«مادر من در ماجرای نسلکشی ارمنیها در یک گاری مخفی و به ایران آورده شده بود. در چنین شرایطی پدربزرگم به ایران میآید و پزشک آیتالله بروجردی میشود. به رغم تفاوت دین، این احساس امنیت را داشتهاند. پدرم هم در شرایطی که عموهایش را در زندانهای شوروی کشته بودند فرار میکند و به ایران میآید. به بروجرد میرود و عاشق مادرم میشود.»
پدربزرگش طبابت میکرد اما در ساعات فراغت خود ویولن مینواخت و لوریس جوان شیفته گوش دادن به صدای ویولن شده بود. والدین او تمایل داشتند که هر سه فرزندشان یک ساز بنوازند. لوریس علیرغم کمبود استاد، در ۸ سالگی ویولن را انتخاب کرد. او در ۱۶ سالگی کر چهار-قسمتی را ساخت و در ارکسترای خود در تهران اجرا کرد. او ابتدا وارد دبیرستان «فیروز بهرام» شد. او تحصیلات موسیقی خود را از سال ۱۳۳۲ در هنرستان عالی موسیقی تهران آغاز کرد و از آنجا فارغالتحصیل شد.
پدر لوریس که از فرهیختگان ارمنی بود و صاحب تألیفاتی است، او را برای ادامه تحصیل به وین فرستاد. لوریس قبل از عزیمت، در تهران، در تالار کلوب ارمنیان، ارکستر سمفونی تهران را رهبری کرد و قطعاتی از آهنگسازان مشهور جهان را به همراه گروه نواخت. او شاید یگانه ایرانی باشد که در ۱۷ سالگی ارکستر سمفونیک را رهبری کردهاست.
لوریس چکناواریان پس از آموختن ویولون و پیانو در کنسرواتور موسیقی تهران، آهنگسازی را در آکادمی موسیقی وین آموخت و در سال ۱۹۶۱ با درجه ممتاز فارغالتحصیل شد. اندکی پس از فارغالتحصیلی، چهار اثر او برای پیانو و باله فانتاستیک برای سه پیانو و سازهای کوبهای توسط دوبلینگر در وین چاپ شدند. بهدنبال دوره تحصیل موفق لوریس چکناواریان در سال ۱۳۳۹ به ایران بازگشت چکناواریان در فاصله سالهای ۱۹۶۱ تا ۱۹۶۳ در کنسرواتور موسیقی تهران به تدریس تئوری موسیقی پرداخت. در همان دوران، به مدیریت آرشیو موسیقی ملی در تهران منصوب شد و تحقیق درباره موسیقی فولکلور ایران و سازهای ملی و گردآوری آنها را به عهده گرفت. در سال ۱۹۶۳، با بورسی که از سوی کارل ارف به او داده شد، به اتریش برگشت و در سالزبورگ اقامت و اپرای رستم و سهراب خود را تکمیل کرد.
سپس به اتریش رفت و در «آکادمی موسیقی موتسارتئوم» زالتسبورگ به تحصیل پرداخت و سپس به ایران مراجعت کرد در سال ۱۹۶۵، در دانشگاه میشیگان به مطالعه و تحصیل در رشته رهبری ارکستر پرداخت. (وی همچنین فارغالتحصیل دانشگاه میشیگان در رشته رهبری ارکستر میباشد.) در فاصله سالهای ۱۹۶۶ تا ۱۹۶۷، بهعنوان آهنگساز مهمان، در کالج کنکوردیا واقع در مورهد، مینهسوتا اقامت کرد و از سال ۱۹۶۶ تا ۱۹۷۰، مدیر بخشهای سازی و اپرایی دانشگاه مورهد بود.
فعالیتهای موسیقایی
در سال ۱۹۷۰، وزیر فرهنگ ایران، مقام «آهنگساز مهمان» را به چکناواریان پیشنهاد کرد که شامل رهبری ارکستر خانه اپرای رودکی در تهران هم میشد. او در این مقام، اپراهای بیشماری، از جمله اپراهای خودش، پردیس و پریسا و نمایش حرکات موزون سیمرغ را اجرا کرد. در سال ۱۹۷۵ با کمپانی RCA قراردادی را برای انتشار انحصاری آثار خود امضا کرد.
وی سالهای متمادی در وین، نیویورک، و لندن زیسته است و در فاصله مسافرتهایش به ایران برای فیلمهای موسیقی متن ساخته است. از جمله آثار وی ۵ سمفونی، اپراهای رستم و سهراب و پردیس و پریسا است.
آفرینش نخستین اپرای ایرانی برای کودکان نیز با «پردیس و پریسا» بهنام لوریس چکناواریان ثبت شده است. لوریس چکناواریان در عرصهٔ باله نیز کار کرده است. افسانهٔ «سیمرغ» از عطار نیشابوری از کارهای او در این زمینه است. سیمرغ در سال ۱۳۵۴ در تالار رودکی نخستین اجرای خود را تجربه داد. دیگر آثار لوریس چکناواریان عبارتاند از: سمفونی شماره یک برای ترومپت و سازهای کوبهای، سمفونی کردو، اوراتوریو (Oratorio) زندگی مسیح، دو کنسرتو برای ویولن و پیانو، سوئیت دریاچهٔ وان، و بالاخره اوراتوریو آخرزمان.
سوئیت سمفونیک از باله اتللو به وسیلهٔ ارکستر سمفونیک لندن به رهبری چکناواریان اجرا شده است.
لوریس چکناواریان در سال ۱۳۴۲ (۱۹۶۳) با ساختن موسیقی متن فیلم جلد مار ساختهٔ هژیر داریوش آهنگسازی برای فیلم را آغاز کرد. لوریس چکناواریان بهعنوان یکی از موسیقیدانان صاحب سبک برای مستندهای بسیاری موسیقی ساخته و با کارگردانهای متفاوتی همکاری داشته است. موسیقی متن ۴۰ فیلم مستند و سینمایی از جمله جدال در مهتاب (۱۳۴۸) به کارگردانی انزو دل وینچنسو , بیتا (۱۳۵۱) به کارگردانی هژیر داریوش، تجاوز به کارگردانی حمید مصداقی و تنگسیر به کارگردانی امیر نادری را تهیه کردهاست. او برای ۱۷ فیلم مستند موسیقی متن فیلم تهیه کرده است.
لوریس چکناواریان برای تهیه موسیقی متن فیلم بیتا از سازهای ایرانی استفاده کرد و دو تن از استادان طراز اول موسیقی ملی، فرامرز پایور سنتور و حسن ناهید نی نواختند.
از آثار مستندی که برایشان موسیقی تصنیف کرده است میتوان به حاج مصورالملکی (۱۳۵۰) ساختهٔ خسرو سینایی، عالیقاپو و چهلستون (۱۳۵۲) هر دو ساختهٔ منوچهر طیاب اشاره کرد. در آثار چکناواریان تأثیر موسیقی ملی ایران به خوبی مشهود است. چکناوریان در سال ۱۳۵۱ به رهبری ارکستر اپرای تهران منصوب گردید.
چکناوریان پس از انقلاب اسلامی در ایران به ارمنستان رفت و در ایروان به فعالیتهای هنری خود ادامه داد. چکناواریان در سال ۱۹۸۹، به سمت مدیر و رهبر ارکستر فیلارمونیک ارمنستان منصوب شد. او در فاصله یازده سال همکاری با این ارکستر، توانست از طریق ایستگاه رادیو تلویزیون اتریش (ORF) و کمپانی صفحه پرکنی انگلیس (ASV) آثار خود را به مردم سراسر جهان معرفی کند و با سفر به کشورهای مختلف اروپا، آمریکا، ایران و لبنان، به اجرای برنامه بپردازد. او در سال ۲۰۰۰، از سمتهای رسمی خود استعفا داد تا بتواند وقت خود را عمدتاً صرف آهنگسازی و رهبری سایر ارکسترهای دنیا کند. به مدت ۳ سال (۹۳–۱۹۹۱) نیز برای اجراهای خیریه با این ارکستر در وین بود.
او در اواسط دههٔ ۱۳۷۰ به ایران سفر کرد و بهعنوان رهبرِ مهمان، اجراهای فراوانی را با ارکستر سمفونیک تهران داشت و دورهٔ رهبری او بر این ارکستر از جمله دورههای پرفروغ ارکستر سمفونیک تهران بهشمار میرود. چکناوریان با برخی از خوانندگان هم اجراهایی را رهبری کرد که از جملهٔ آنها میتوان به اجرایی با شهرام ناظری از مجموعه آثار این خواننده در سالن میلاد نمایشگاه بینالمللی و همچنین اجرایی با عبدالحسین مختاباد در تالار وحدت و فرهنگسرای بهمن اشاره کرد. او مدتی هم رهبری ارکستر مجلسی رودکی را عهدهدار شد.
جشن تولد ۷۸ سالگی لوریس چکناواریان شامگاه یکشنبه در یازدهمین ویژه برنامه «تولد ماه» سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران در موزه هنرهای دینی امام علی برگزار شد.
وی در سال ۱۳۸۴ یک کنسرت با همکاری شهرام ناظری و با اجرای ارکستر بزرگ کومیتاس ارمنستان اجرا کرد که در سال ۱۳۹۰ توسط انتشارات آوای باربد با نام کنسرت شهرام ناظری و لوریس چکناوریان منتشر شد.
آخرین آثار اجراشدهٔ او در ایران خسرو و شیرین و رستم و سهراب هستند.
روزهای ۱۴ و ۱۵ ژانویه ۲۰۰۴، دو کنسرت برای جمعآوری کمک به آسیبدیدگان زلزله بم در پاریس اجرا شد. کنسرتها یکی در کلیسای «سنت سولپیس» و دیگری در تالار کنسرواتوار شهرک ایسی-له-مولینو در حومه پاریس برگزار شد و قطعاتی به رهبری لوریس چکناواریان توسط ارکستر مجلسی رودکی با بیست و شش نوازنده که از ارمنستان او را همراهی میکردند، اجرا گردید. برنامه کلیسای سنت سولپیس داستان لیلی و مجنون نظامی بود و چکناواریان با استفاده از آثار موسیقیدانان کلاسیک و همینطور قطعاتی از ساختههای خودش و حسین دهلوی، آن را تنظیم کرده بود. در برنامه دوم در شهرک ایسی-له-مولینو ارکستر قطعاتی از آهنگسازان ارمنی از جمله آرام خاچاتوریان، ادوارد میرزویان، ملیک موویساکالیان و آهنگسازان ایرانی همچون حشمت سنجری، حسین دهلوی و خود لوریس چکناواریان را اجرا کرد.
چکناواریان اولین اجرای ارکستر سمفونیک تهران را در سال ۱۳۹۵ را رهبری کرد. این برنامه در حمایت از فعالیتهای انسان دوستانه موسسات خیریه، نیمه اردیبهشت ماه ۱۳۹۵ در تالار وحدت روی صحنه رفت.
چکناواریان در آستانه هشتاد سالگی، تمامی آثارش را در حوزه موسیقی به موزهٔ موسیقی اهدا کرد. به همین منظور، مراسمی در روز نهم آبان ۱۳۹۶ در موزهٔ موسیقی با حضور چهرههای شناختهشدهٔ موسیقی برگزار شد.
او در تاریخ ۲۰ دسامبر ۲۰۰۸، با رهبری کردن ارکستر سمفونیک لندن، آلبوم «فرشتهٔ شب» به آهنگسازی حافظ ناظری را ضبط نمود. از دیگر فعالیتهای لوریس چکناواریان میتوان به رهبری ارکستر مجلسی رودکی و ریاست خانهٔ اپرا اشاره کرد.
آثار لوریس چکناواریان
لوریس چکناواریان، آهنگساز برجسته ایرانی، در طول سالها آثار متعددی خلق کرده که در عرصههای مختلف موسیقی کلاسیک، سینما، اپرا، باله و موسیقی مذهبی قابل توجه است. نخستین موسیقی متن فیلم سینمای ایران توسط چکناواریان در سال ۱۳۴۱ برای فیلم «جدال در مهتاب» نوشته شد، که محصول مشترک ایران و ایتالیا بود. از آن زمان، وی موسیقی متن بیش از ۴۵ فیلم سینمایی را ساخته است، و این آثار مورد ستایش بسیاری از منتقدان فیلم و سینمای ایران قرار گرفتهاند.
آثار تألیفی
از لوريس چکناواريان کتاب طنزی با عنوان «خرستان» در ۱۶۸ صفحه شامل مجموعهای از داستانهای کوتاه طنز، توسط نشر صدای معاصر منتشر شده است.
آثار سینمایی و اپرا
چکناواریان بهعنوان آهنگساز اولین اپرای مخصوص کودکان را با عنوان «پرویز و پریسا» به نام خود ثبت کرده است. یکی دیگر از دستاوردهای مهم او، نگارش اپرای «رستم و سهراب» است که در سطح جهانی اجرا شده است.
در عرصه باله، چکناواریان نیز موفق به خلق آثار برجستهای شده است. یکی از آنها، «افسانه سیمرغ» است که براساس اثر عطار نیشابوری ساخته شده و در سال ۱۳۵۴ برای اولین بار در تالار رودکی به اجرا درآمد.
آثار برجسته
از دیگر آثار برجسته لوریس چکناواریان میتوان به سمفونی شماره یک برای ترومپت و سازهای کوبهای، سمفونی کردو، اوراتوریو «زندگی مسیح»، دو کنسرتو برای ویولن و پیانو، و سوئیت «دریاچهٔ وان» اشاره کرد. همچنین، او اوراتوریو «آخرزمان» را نیز خلق کرده است.
آثار کلاسیک
چکناواریان بیش از ۷۵ اثر کلاسیک از جمله سمفونیها، اپراها، موسیقی مجلسی، کنسرتوها برای پیانو، ویولن، گیتار، ویولنسل و پیپا، موسیقی باله و آثاری برای گروه کُر و رکوئیم ساخته است. برخی از آثار کلاسیک وی شامل «اپرای رستم و سهراب» است که طی ۲۵ سال در هشت نسخه نوشته شده و برای نخستین بار در بهمن ۱۳۷۸ در پانزدهمین دوره جشنواره موسیقی فجر اجرا شد.
سایر آثار
آثار دیگر چکناواریان همچنین قطعههایی چون «نور و صدا» (برای جشنهای تخت جمشید)، «توکاتا و فوگ برای ارکستر زهی»، «کنسرتو پیانو» و «سمفونی پرسپولیس» (۱۳۸۴) را ساخته است.
قطعه شب قبل از عاشورا
یکی از آثار احساسی و معنوی او، قطعه «شب قبل از عاشورا» است که بر اساس شعر «امشبی را شه دین در حرمش مهمان است / صبح فردا بدنش زیر سم اسبان است/ مکن ای صبح طلوع» که سروده پدر آیهالله بهجت میباشد ساخته است. این قطعه توسط ارکستر سمفونیک البرز و گروه کر فیلارمونیک ایران به رهبری خود لوریس چکناواریان اجرا شد.
جوایز و افتخارات
جایزه/افتخار | توضیحات |
---|---|
مدال موسس خورناتسی | مدال طلای وزارت فرهنگ جمهوری ارمنستان |
نشان درجه یک "خدمات به میهن" | با حکم رئیس جمهور به وی اعطا شد |
"باتوم رهبری طلایی" | از گروه کر فیلارمونیک ارمنستان برای دستاوردهای هنری |
مدال طلایی فرهنگی | از وزارت فرهنگ ارمنستان |
نشان درجه یک هنر | از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی (۱۳۸۱) |
چنگ طلایی | برای دستاورد عالی هنری از جشنواره موسیقی فجر |
استاد افتخاری کنسرواتوار کومیتاس | ایروان |
نشان فرهنگی «ساهاک مقدس-مسروپ ماشتوتس مقدس» | از عالیجناب وازگن یکم جاثلیق اعظم ارمنیان |
نشان دولتی برای خدمات به زمین لرزه | از آقای ووسکانیان نخستوزیر ارمنستان شوروی |
مدال موسس خورناتسی | توسط دولت جمهوری ارمنستان (۱۹۹۶) برای خدمات فرهنگی |
شهروند افتخاری ایروان | (۱۹۹۱) |
صلیب طلایی کلیسای رومانی | اعطا شد |
نشان طلایی از دانشگاه ارمنستان | دریافت شده |
نشان همایون | (۱۹۷۱ ایران) |
جایزه سرو ایرانی | در سومین دوره آئین جایزه سرو ایرانی (۲۰۲۰) |
نشان عالی هنر برای صلح | در هفتمین دوره جشنواره بینالمللی هنر برای صلح (۱۳۹۸) |
جایزه ویژه کمیسیون "کتابها برای صلح" | از یونسکو (۲۰۲۰) |
تجلیل و آثار هنری ساخته شده دربارهٔ لوریس چکناواریان
- لوریس چکناواریان، موسیقیدان و آهنگساز برجسته ایرانی، مورد توجه ویژهای از سوی نهادها و هنرمندان قرار گرفته است. در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۹، شورای شهر تهران در مصوبهای یکی از خیابانهای این شهر را به نام او نامگذاری کرد، گام مهمی در جهت گرامیداشت خدمات او به فرهنگ و هنر.
- اولین مستند بلند درباره این استاد برجسته به نام «مایسترو» ساخته شد که به کارگردانی وحید زارعزاده و تهیهکنندگی زهرا مشتاق، زندگینامه و دستاوردهای هنری چکناواریان را به تصویر میکشد.
- بیستودومین قسمت برنامه تلویزیونی شوکران با حضور استاد لوریس چکناواریان آهنگساز، موسیقیدان، هنرشناس و چهره پرآوازه موسیقی ایران و جهان در آذرماه ۱۳۹۸ از شبکه چهار سیما پخش شد.
- جشن تولد ۷۸ سالگی لوریس چکناواریان در شامگاه یکشنبه یازدهمین ویژهبرنامه «تولد ماه» سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران در موزه هنرهای دینی امام علی(ع) برگزار شد.
- در چهارمین جشن سالانه موسیقی ما که در تاریخ ۲۵ آذر ۱۳۹۶ در تالار وحدت تهران برگزار شد، از این استاد برجسته به پاس یک عمر فعالیت هنری تجلیل به عمل آمد.
گفتاورد
پانویس
- ↑ «لوریس چکناواریان: ریشه در ایران دارم». ۹ دی ۱۴۰۰. دریافتشده در ۱۸ دی ۱۴۰۳.