مهدی صبایی

از یاقوت
مهدی صبایی همدانی
اطلاعات شخصی
تاریخ تولد۲۰ مرداد ۱۳۴۷ ‏(۵۶ سال)
ملیتایرانی
زبان مادریفارسی
محل تولدتهران
محل اقامتتهران
اطلاعات هنری
پیشهبازیگری
شروع فعالیت هنری۱۳۷۵ تاکنون
آثار برجستهجمعه ۲ بعد از ظهر (۱۳۹۸)
قلاده‌های طلا


نقش‌آفرینی مهدی صبایی در سریال «بدون شرح»

مهدی صبایی همدانی (زاده ۲۰ مرداد ۱۳۴۷ در تهران) مشهور به مهدی صبایی بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون ایران است.[۱]

صبایی کار خود را در سینما با فیلم «سلطان» اثر مسعود کیمیایی در سال ۱۳۷۵ آغاز کرد و با بازی در سریال «روزگار جوانی» به شهرت رسید. صبایی در سریال‌هایی همچون «بدون شرح»، «میکائیل» و «دلدادگان» به ایفای نقش پرداخته است.

مهدی صبایی در بیش از ۳۰ فیلم‌ بازی کرده که شیرهای جوان، قلاده‌های طلا، روز سوم از برجسته‌ترین آنهاست.[۲]

فعالیت تخصصی

تلویزیونی

سال نام سریال کارگردان توضیحات
۱۳۷۷ روزگار جوانی اصغر توسلی شبکه تهران
۱۳۷۸ این زمینی‌ها مسعود شاه محمدی شبکه تهران-۳۶ قسمت-بازیگر مهمان
۱۳۷۹ آوایی در گلستان رامین لباسچی شبکه ۱
۱۳۷۹ دختران اصغر توسلی شبکه تهران-۳۸ قسمت
۱۳۸۰ عشق سال‌های جنگ علی بهادر شبکه ۳-۱۳ قسمت
۱۳۸۱ بدون شرح مهدی مظلومی شبکه ۳-۱۰۹ّ قسمت
۱۳۸۲ بانکی‌ها مهدی مظلومی شبکه ۲-۹۰ قسمت
۱۳۸۲ مسافر پردردسر شاهرخ حمیدی مقدم شبکه سحر-۱۳ قسمت
۱۳۸۳ قدرت صادق هاتفی شبکه ۲-۱۳ قسمت
۱۳۸۴ کلانتری ۹۹ سعید عالم‌زاده شبکه تهران-۶۰ قسمت
۱۳۸۶ روزگار قریب کیانوش عیاری شبکه ۳-۳۶ قسمت
۱۳۸۶ پاتوق شاهین باباپور شبکه ۱-۶۷ قسمت
۱۳۸۷ آینه‌های نشکن جواد اردکانی شبکه ۱-۲۸ قسمت
۱۳۸۷ مسافر زمان ۲ مسعود نوابی شبکه ۲-۲۰ قسمت
۱۳۸۷ قرارگاه مسکونی جواد رضویان شبکه تهران-۱۵ قسمت-پخش در نوروز
۱۳۸۹ تلنگر محمد درمنش شبکه ۱-۳۰ قسمت
۱۳۹۰ تا رهایی حسین تبریزی شبکه ۱-۱۳ قسمت
۱۳۹۱ بیدارباش احمد کاوری شبکه ۱-۱۴ قسمت
۱۳۹۱ خداحافظ بچه منوچهر هادی شبکه ۳-۲۷ قسمت-پخش در ماه رمضان
۱۳۹۲ دولت مخفی عبدالحسن برزیده، راما قویدل شبکه ۲-۳۲ قسمت
۱۳۹۳ زمستان گرم رسول صانعی شبکه تهران-۱۰ قسمت
۱۳۹۴ میکائیل سیروس مقدم شبکه ۱-۱۹ قسمت
۱۳۹۴ معمای شاه محمدرضا ورزی شبکه ۱-۹۵ قسمت-در نقش گروهبان منفرد
۱۳۹۵ پرستاران علیرضا افخمی، شهرام شاه‌حسینی شبکه ۱-بازیگر مهمان در فصل اول
۱۳۹۶ دلدادگان منوچهر هادی شبکه ۳-۶۰ قسمت
۱۳۹۷ بهترین نقش زندگی محسن دامادی شبکه ۳-۷ قسمت
۱۳۹۸ به رنگ خاک حسن لفافیان و سید محسن یوسفی شبکه ۱-۳۴ قسمت
۱۳۹۸ از سر نوشت (فصل ۱ و ۲) محمدرضا خردمندان (فصل ۱)، علیرضا بذرافشان (فصل ۲) شبکه ۲-۵۰ قسمت
۱۳۹۹ ایلدا راما قویدل شبکه ۱-۲۵ قسمت
۱۳۹۹ از سر نوشت (فصل ۳) محمدرضا خردمندان شبکه ۲-۲۵ قسمت
۱۴۰۰ صبح آخرین روز حسین تبریزی شبکه ۲
۱۴۰۲ همه گیری محمدصادق بکتاشیان شبکه ۳
۱۴۰۳ سوجان حسین تبریزی شبکه یک
۱۴۰۵_۱۳۹۸ سلمان فارسی داوود میرباقری شبکه۱ در نقش کشیش

سینمایی

  • جمعه ۲ بعدازظهر (۱۳۹۸)
  • ماهورا (۱۳۹۵)
  • دخترعمو و پسرعمو (۱۳۹۵)
  • رنج و سرمستی (۱۳۹۲)
  • قلاده‌های طلا (۱۳۹۰)
  • حوالی اتوبان (۱۳۸۹)
  • روز سوم (۱۳۸۵)
  • شیرهای جوان (۱۳۷۸)
  • مرسدس (۱۳۷۶)
  • سلطان (۱۳۷۵)

گفتاورد

به گزارش مشرق، «مهدی صبایی» را در وهله اول و به عنوان تصویر نخست، اکثرمان با سریال روزگار جوانی (به کارگردانی شاپور قریب - اصغر توسلی) با آن مرام و مسلک خاکی و لهجه شیرین کرمانشاهی به یاد می‌آوریم. او در آن سریال محبوب و پربیننده، در کنار بهزاد خداویسی، امین حیایی، امین زندگانی، کیهان ملکی و نصرا... رادش به عنوان یکی از جوان اول‌های تلویزیون خوش درخشید و ماندگا ر شد.
این که روزگاری تلویزیون جوان اول در عرصه بازیگری معرفی می‌کرد را اگر با امروز مقایسه کنیم متاسفانه درخواهیم یافت که حداقل در ۲۰ سال اخیر هیچ جوان اول درجه یکی در سریال‌های تلویزیون درخششی نداشته و یا اگر بوده، درخششی کوتاه و مقطعی داشته است. با همین علامت سوال‌ها با مهدی صبایی به گفت‌وگو نشستیم.
او در سه فصل سریال دلدادگان حضور قابل اعتنایی داشته تا نشان دهد همچنان دود از کنده بلند می‌شود. و او چنان چه پیشنهاد خوبی داشته باشد، می‌تواند نقش هایی ماندگار بازی کند و باز در یادها بماند. صبایی در گفت‌وگو با جام‌جم، از بازی در این مجموعه تلویزیونی می‌گوید.
شما از آن دسته جوان‌هایی بودید که در ابتدای دهه ۷۰ همزمان با بازتر شدن عرصه نمایش، وارد فضای سینما و تلویزیون شدید ولی چرا در سینما آن انتظاری که ما همیشه از شما داشتیم، برآورده نشد؟ به هرحال این موضوع کمی از یک بازیگر درجه یک که محبوبیت مردمی فوق‌العاده‌ای دارد انتظار کمی نیست. چه اتفاقی رخ می‌دهد که عده‌ای با وجود همه شایستگی‌ها نمی‌توانند در مصدر تولیدات نمایشی باشند؟
هنوز پس از ۲۲ سال نفهمیدم چرا و چطور! یعنی ضابطه و رابطه سینما را هنوز نمی‌دانم. من در فیلم شیرهای جوان - سال ۷۸ - بازی کردم، نقش اول فیلم را به عهده داشتم که نقش بسیار سختی هم بود. خیلی جالب است که فیلم توقیف شد و پس از دو سال توقیف، اکران شد و فروش خوبی هم داشت.
شاید من ضابطه و رابطه سینما را بلد نیستم. من بلد نیستم چطور باید رفتار کنم، نمی‌دانم واقعا این مناسبات چگونه است. ولی وقتی سال ۷۸ فیلم «شیرهای جوان» را بازی کردم این فیلم پس از دوسال توقیف در سال ۸۰ اکران شد و من مجبور شدم باز هم کار کنم چون «روزگار جوانی» خیلی سر و صدا کرده بود و پیشنهادات کاری زیادی به من می‌شد.
من هم بعد از اکران فیلم شیرهای جوان می‌خواستم در تلویزیون کمتر بازی کنم و به سمت سینما بروم، چون من با سینما شروع کردم و بعد به تلویزیون آمدم و مجددا به سینما رفتم. فیلم هم که پس از اکران با اقبال خوبی مواجه شد. خاطرتان هست که شیرهای جوان در زمان خودش فروش خوبی داشت، البته یک فیلم تجاری بود اما آن‌گونه فیلم‌ها در آن زمان خیلی مد بود و مردم آنها را خیلی دوست داشتند. وقتی این فیلم اکران می‌شد همزمان دو تا از سریال‌هایی که بازی کردم از تلویزیون پخش می‌شد. فکر می‌کنم اولین ضربه را همین‌جا خوردم چون آن زمان حرف‌هایی گفته می‌شد که سینمایی‌ها نباید در تلویزیون کار کنند و تلویزیونی‌ها نباید در سینما کار کنند و این قبیل حرف‌ها.
من فکر می‌کنم جزو اولین قربانی‌هایی بودم که این اتفاق برایم رخ داد. بعد از آن من چند کار دیگر هم انجام دادم، البته کار بد هم زیاد انجام دادم، از طرفی خودم هم فکر نمی‌کردم کار بدی بشود اما به‌هرحال شد! البته هربازیگر کار فالش هم دارد من الان قریب به ۹۰کار انجام داده‌ام که حداقل می‌توانم به ۲۰مورد اشاره کنم که جزو خوب‌هاست. هربازیگری، هرهنرمندی بازی‌های بد و خوب دارد و این قضیه شامل حال بازیگران بزرگ و کوچک می‌شود.
اگر همین الان از شما بپرسیم کدام مورد شما را خیلی راضی کرده است چه مواردی را انتخاب می‌کنید؟ چند نمونه را برای‌مان نام ببرید.
من بیشتر کارهایی را که انجام دادم و بازی کردم دوست داشتم غیر از چند نمونه که مجبور شدم برای مسائل اقتصادی و خیلی از مشکلات دیگر که گریبانگیر همه ماست، چند کار را بپذیرم. ولی به عنوان مثال من شیرهای جوان را خیلی دوست داشتم و هنوز هم می‌توانم در موردش صحبت کنم.
نقش‌های اکشن همیشه سخت‌ترین نقش است. بازیگران فعلی نقش‌هایی که ایفا می‌کنند، چالشی‌ترین لحظات بازی‌شان خیانت به همسرشان یا عاشق‌پیشه‌بودن است و شاید درگیری‌های اجتماعی مثل دعوا کردن را بتوان تنها چالش بازیگران فعلی دانست. نقش‌های مرسوم در سینما برای آقایان از چند حالت خارج نیست.
شما تصور کنید من در آن فیلم، مسابقه رزمی انجام دادم، ۱۳ کیلو وزن کم کردم در عرض دو هفته. واقعا چرا باید این کار را انجام می‌دادم؟ الان کدام بازیگری حاضر است، بخش‌های اکشن یک اثر را خودش انجام بدهد. من ۹۰ درصد اکشن‌هایی را که بازی کرده‌ام خودم انجام داده‌ام. «شیرهای جوان» را خیلی دوست داشتم چون با خود من خیلی متفاوت بود. «بانکی‌ها»، «روزگار جوانی» و «عشق سال‌های جنگ» و خیلی از کارهای دیگر.
به نظرم سینما طوری شده که باید ادعا کنی. به جرأت می‌گویم در هر ژانری که بگویید کار کرده‌ام. طنز بازی کرده‌ام. کار جدی، تاریخی، ملودرام، اکشن و پلیسی بازی کرده‌ام. در نقش شخصیت‌هایی از اقوام مختلف هم بازی کرده‌ام.
روزگار جوانی را بازی کردم و خیلی هم مورد توجه مردم قرار گرفت اما هر نقش دیگری که به من پیشنهاد می‌شد می‌گفتند به دنبال اجرای لهجه کردی تو هستیم! من هم برای این‌که در یک مسیر کلیشه نشوم، خیلی از پیشنهادها را رد کردم. شاید یکی از دلایلی که عقب افتادم همین بود، یعنی زیربار هر نقش و کاری نرفتم.
تحلیل خودتان از شرایط امروز سینما در حوزه بازیگری چیست؟
نمی‌دانم اما احساسم این است که قدرت ریسک‌پذیری ما در ایران خیلی کم است، البته من در این مورد به تهیه‌کننده‌ها حق می‌دهم چون فیلم‌ها با هزینه گزافی ساخته می‌شود و اگر فروش نکند، آن تهیه‌کننده و عوامل فیلم دیگر از چرخه سینما حذف می‌شوند، پس مجبورند کارهایی بکنند و آن چیزی را که خوراک مردم است و مردم دوست دارند ارائه کنند.
با این بازار مکاره کمدی‌های شانه تخم‌مرغی سوپرمبتذل، ارزش‌های ملی، اجتماعی و فرهنگی ما چه می‌شود؟
سینما، فیلم ارزشی یا فیلم‌هایی را که حرفی برای گفتن داشته باشد بی‌خیال شده است. من احساس می‌کنم سینما دارد بازمی‌گردد به ۵۰-۴۰ سال گذشته، یعنی یک سینمای بسیار معمولی و سطحی و فقط فروش فیلم‌ها ملاک شده آن هم فیلم‌هایی که می‌بینی و هیچ چیزی هم از آن نمی‌فهمی!
می‌توانیم بگوییم مبتذل هم شده است؟
مبتذل کلمه خوبی نیست، چون به‌هرحال همه دوستان و همکاران من هستند ولی به نظرم کمی سطحی شده است من از کلمه مبتذل استفاده نمی‌کنم می‌گویم سطحی و خیلی کودکانه شده است. الان به گونه دیگری دارند به سینما می‌پردازند. البته می‌دانم روزنامه شما و حوزه رسانه این روزنامه مربوط به تلویزیون است اما می‌خواهم در مورد فیلم «ماهورا» حرف بزنم. نمی‌دانم این فیلم را در جشنواره دیده‌اید یا نه.
بله، یکی از فیلم‌های محبوب من است که روایتگر تاریخ است و شعر و شعار در آن نیست. یک مدل میهن‌پرستی خاص فراقومیتی در آن متجلی است.
زحمت زیادی برای این فیلم کشیده شده است. یک فیلم فوق‌العاده سخت بود. نقشی که من بازی کردم، برایش خیلی زحمت کشیدم. مدعی نیستم اما خیلی‌ها به من گفتند مستحق نامزد شدن در جشنواره فیلم فجر را دارد، اما هیچ اتفاقی برایش نیفتاد دلیلش را هم نمی‌دانم، ولی مردم هم الان چندان تمایلی به این گونه فیلم‌ها ندارند. در آن فیلم همه خوبند. یوسف مرادیان، ساعد سهیلی، شما و... .
همه به حد توانشان زحمت کشیده‌اند. آیا نباید این فیلم مورد توجه قرار بگیرد؟ هیچ توجهی نشد، الان هم اکران شده و من حس می‌کنم چندان فروش خوبی ندارد. ولی من فکر می‌کنم شاید یکی از دلایلش این باشد که حال مردم ما خوب نیست.
بتوان گفت حال خودِ سینما خوب نیست! یک زمانی در سینمای همین مملکت «عقاب‌ها» در صدر فروش سینماها بود.
آفرین! این‌که چرا الان آن اتفاق رخ نمی‌دهد، گاهی به شرایط سینما و مناسبات تولید بستگی دارد. منوط به ذائقه سازی توسط تهیه‌کنندگان و کارگردانان است. چرا آن اتفاق دیگر تکرار نمی‌شود و ماهورا فروش ندارد؟
ذائقه مردم را داریم می‌بریم به سمت پایین، به جای این‌که ذائقه آنها را پیشرفت بدهیم. درواقع رسالت هنرمند این است که ارزش‌های جامعه‌اش را به روز نگه دارد، اما داریم پسرفت می‌کنیم. البته من یکی از دلایلش را هم شرایط اقتصادی می‌دانم مثلا شما حساب کن یک خانواده چهار نفری اگر بخواهند این فیلم را ببینند حداقل ۲۰۰ هزار تومان هزینه‌شان می‌شود. هزینه بلیت و هزینه رفت و برگشت و خوراکی و...، مردم هم دوست دارند این مدت را حداقل بروند و کمی بخندند و خوش بگذرانند و زمانی که از سینما بیرون آمدند حالشان خوب باشد. دیگر حوصله این‌که بروند و فیلم ماهورا را ببینند و عصیانگری و مقاومت مردم ایران را در زمان گذشته ببیند و این‌که چه اتفاقاتی در آن زمان رخ داده و چه مشکلاتی به وجود آمده را ببینند، برایشان خوشایند نیست.
البته در این زمینه، مقصر سینماگران هستند نه مردم، یعنی ما کاری کرده‌ایم مردم بروند فلان فیلم را ببینند و فقط بخندند، مثلا فیلم‌های دیالوگ‌محوری ببینند که شاید حتی چندان شایسته خانواده‌ها نیست. می‌دانید منظورم چیست؟ من فیلمی دیدم (اسم نمی‌برم)، به اکران خصوصی آن فیلم دعوت شده بودم، ولی وسط فیلم بلند شدم. دختربچه‌ای کنار من نشسته بود و فیلم را تماشا می‌کرد من درحقیقت از او خجالت کشیدم و بلند شدم رفتم بیرون.[۳]


پانویس

  1. «مهدی صبایی». دریافت‌شده در ۱۸ مرداد ۱۴۰۳.
  2. «بیوگرافی مهدی صبایی از شروع تا شهرت». دریافت‌شده در ۱۸ مرداد ۱۴۰۳.
  3. «شیفته احمد متوسلیان هستم». ۹ آبان ۱۳۹۷. دریافت‌شده در ۱۲ دی ۱۴۰۳.