نخل و نارنج (کتاب)

از یاقوت
نخل و نارنج (کتاب)
تصویر جلد کتاب
تصویر جلد کتاب
اطلاعات کتاب
نویسندهوحید یامین‌پور
موضوعزندگی‌نامه شیخ مرتضی انصاری
سبکرمان
زبانفارسی
تعداد صفحات۲۴۸
قطعرقعی
اطلاعات نشر
ناشرانتشارات کتاب جمکران
تاریخ نشر۱۳۹۷
شابک۹۷۸۹۶۴۹۷۳۶۱۸۱
نسخه الکترونیکیدارد
ترجمه شده بهعربی


نخل و نارنج نوشتهٔ وحید یامین پور، دربارهٔ زندگی شیخ مرتضی انصاری، از فقیهان شناخته شده و به‌نام فقه شیعه، و همچنین حوادث و اتفاقات مهم دورهٔ زندگی ایشان است. یامین‌پور در این رمان، به جز زندگی شیخ انصاری و تاریخ علمای شیعه به موضوعات دیگر از جمله جنگ‌های ایران و روس، حضور انگلستان در ایران و دوران امپراتوری عثمانی نیز پرداخته است.

نویسنده تلاش کرده است که لحن و دیالوگ‌ها را با دورهٔ زندگی ایشان مطابقت دهد. اثر حالتی داستانی دارد و حول زندگی شیخ انصاری روایت می‌شود. این کتاب توسط انتشارات کتاب جمکران چاپ و منتشر شده است.

گفت‌وگوی وحید یامین‌پور با برنامه چراغ مطالعه درباره کتاب نخل و نارنج


نویسنده

وحید یامین‌پور (زاده ۳ دی ۱۳۵۹ در دزفول) مدرس دانشگاه، نویسنده، فعال رسانه‌ و مجری تلویزیون ایران و چهره سال هنر انقلاب اسلامی در سال ۱۳۹۹ است.

او مدرک کارشناسی ارشد حقوق جزا و جرم‌شناسی را از دانشگاه امام صادق(ع) و دکتری همین رشته را از دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران گرفته است. او از سال ۱۳۸۱ گویندگی و اجرا را در رادیو و تلویزیون آغاز کرد.

آثار داستانی یامین‌پور افزون‌بر آنکه جزو آثار پرفروش در سال‌های اخیر به‌شمار می‌رود در میان نخبگان فرهنگی و هنری نیز مورد استقبال قرار گرفته است.

یامین‌پور در سال ۱۴۰۱ با حکم سید ابراهیم رئیسی به‌عنوان دبیر شورای عالی جوانان منصوب و با ارتقای این شورا به شورای عالی نواجوانان و جوانان، در بهمن ۱۴۰۲ به‌عنوان دبیر آن منصوب شد.

معرفی کتاب

اثرگذاری شیخ مرتضی انصاری بر جریان فقه شیعه مشهور است و تلاش مثال‌زدنی و ستودنی او در تربیت شاگردانی که ساختار علمی دین را قوت بخشیدند و شاگردان آن‌ها بعدها دنیا را تکان دادند بر همه مشخص است. شاگردانی که این عالم تربیت کرد، پرچمدار مبارزات سیاسی تاریخ‌سازی در خاورمیانه شدند، به‌عنوان نمونه میرزا محمدحسن شیرازی عهده‌دار زعامت دینی شیعیان شد و توانست در برابر قرارداد استعماری عصر ناصرالدین شاه فتوای مهم تحریم تنباکو را صادر کند و مردم را به مقاومت فرابخواند.

پیروزی میرزای شیرازی توانست راه را بر جنبش‌های بعدی فراهم کند و دیگر شاگردان شیخ انصاری در ربع نخست قرن چهاردهم هجری توانستند نخستین انقلاب ۱۰۰ ساله اخیر را در منطقه خاورمیانه رهبری کنند. مکتب علمی و فقهی او شاگردانی چون امام خمینی(ره) داشت که اولین حکومت دینی در دوران غیبت کبری را بنا کردند.

وحید یامین‌پور در کتاب نخل و نارنج به سراغ روایت داستانی زندگی و زمانه شیخ اعظم،‌ شیخ مرتضی انصاری رفته است.

کتاب «نخل و نارنج» بر محور زندگی شیخ انصاری و عصر ایشان نگاشته شده است. نویسنده، در رمان به شخصیت کم نظیر و جذاب نویسنده «رسائل» و »مکاسب» و ابعاد پنهان و جذاب وی و از سوی دیگر به حواشی مهم آن دوران از جمله جنگ‌های ایران و روس، حضور انگلستان در ایران و دوران امپراتوری عثمانی پرداخته است.

از نکات مهم در این رمان پرداختن به ابعاد شخصیت سیاسی و مبارزاتی جناب شیخ انصاری است که تاکنون مهجور مانده و در این قالب به خوبی تبیین شده است.

«نخل و نارنج» باب جدیدی از تبیین و تبلیغ سلوک عملی علمای اسلام برای نسل جوان را گشود و از ابتدای عرضه به خاطر کشش محتوایی داستان و قلم نوین نویسنده مورد اقبال نسل جدید قرار گرفت که استقبال جوانان از این کتاب در فضای مجازی موید آن است.

تصویر

تصویر پشت و روی جلد کتاب نخل و نارنج

تصویر دیگر کتاب


داستان کتاب

داستان شیخ مرتضی انصاری را تا به حال در کتب متعددی نوشته‌اند و از کرامات و فضائلش زیاد گفته‌اند، اما کمتر کتابی سعی بر آن داشت تا روایت او را به داستانی ساده، روان و به دور از پیچیدگی‌های علمی تبدیل کند. یامین‌پور در کتاب نخل و نارنج موفق شد تا شیخ مرتضی انصاری را چنان به تصویر بکشد که گویی همچون ما زندگی خود را آغاز کرده و درگیری‌هایی چون پریشان احوالی ما را نیز تجربه می‌کرد، اما در میانۀ راه، اراده کرد تا عظمتی که خداوند در روحش قرار داده بود را بالفعل کرده و از این طریق راهنمای راهی شود برای تحقق اراده خدا بر روی زمین.

کتاب نخل و نارنج از روزهای گرم دزفول شروع می‌کند، از انتظار ملامحمدامین برای تولد فرزندش تا روزی که او را نزد پسر عمویش شیخ حسین، برای تعلیم و تربیت می‌فرستد. شاید هم تاریخ برای ملامحمدامین از آنجایی شروع می‌شود که برای تحصیل قصد هجرت کرده و با خانواده راهی نجف می‌شود؛ زیر سایه امیرالمومنین.

در پی هجرت و در یکی از همین مدرسه‌های آجری و سادۀ نجف زمانی که ملامحمد پای درس علامه طباطبایی نشسته بود، توفیق شد تا علامه، شیخ مرتضی جوان را ببیند و با او آشنا شود و بعدها نوید این را به ملامحمدامین و پسر جوانش دهد که او روزی از علمای بزرگ شیعه خواهد بود.

کتاب نخل و نارنج، دنیای پر از حکمت و فقه و کلام نجف را به تصویر می‌کشد و گاهی هم روزهای پر التهاب ایران در زمان قاجار که به موازات در جریان است. شیخ مرتضی، جوانی که در پناه امیرالمومنین و در مجاورت علمای آن زمان، از علامه طباطبایی تا صاحب‌جواهر و سیدعلی شوشتری قد می‌کشید، از چنان جایگاه رفیعی بهره‌مند می‌شد که کمتر کسی در آن روزگار چنین زندگی می‌کرد. شیخ جوان چنان مشغول درس و کتاب شده بود که گویی مستسقی‌ است و هر چه می‌نوشد، تشنه‌تر می‌شود. هر چه که می‌خواند و بر معرفتش افزوده می‌شد، توام با عملش می‌کرد. از همین روی هرچه که می‌گذشت خالص‌تر می‌شد و رفته‌ رفته فضایلش برای مردمان آشکارتر.

نظر برخی چهره‌ها را درباره کتاب

آیت‌الله میرباقری: از اول تا آخر «نخل‌ و‌ نارنج» را خواندم. کتاب را که دست گرفتم، زمین نگذاشتم و تا آخر با دقت خواندم. بسیار لطیف بود. لذت بردم. رابطه معنویت و فقاهت مسئله مهمی بود که کتاب با دقت آن را توضیح داده بود. دقت در نقل فتاوا از شیخ و صاحب جواهر هم از دیگر لطایف کتاب بود.[۱]

یوسف قوجق (نویسنده): چنان جذب این کتاب شدم که تا آن را به پایان نبردم،‌ مطالعه آن را کنار نگذاشتم. آغاز این کتاب باعث کشش و جذب مخاطب می‌شود. در واقع انقلابی در ابتدای این کتاب است.

سعید جلیلی (سیاستمدار): از جمله نیاز‌های نسل امروز، آشنایی با چهره‌های بزرگی است که علاوه بر آثار علمی، زندگی آن‌ها نیز درس‌آموز است. برادر گرامی آقای وحید یامین‌پور، ظرایفی از حیات شیخ اعظم مرتضی انصاری را در قالب رمان به خوبی به تصویر کشیده است. «نخل و نارنج» شکل‌گیری یک الگوی سترگ را به شما نشان می‌دهد.

محمدرضا سنگری (پژوهشگر): اگر این کتاب نشر نمی‌‌شد، بُعد شاعری و عرفانی آقای یامین‌پور را هرگز نمی‌دیدیم. شاید بعد از «نخل و نارنج» با یامین‌پور دیگری روبه‌رو هستیم که در واقع خود پنهان ایشان است. آغاز این کتاب با یک انفجار شروع می‌شود. کتاب لبریز از ارزش‌هایی است که مطرح می‌شود.

احمد بابایی (شاعر): «نخل و نارنج» چلچراغی روشن در فضای تاریک عادت‌زدگی‌هاست.


برشی از کتاب

بازار نجف از هفت شاخه به حرم منتهی می‌شد و آن راهی که مرتضی می‌آمد از سمت شرق و در مقابل ایوان طلا به حرم می‌رسید. چند نفر با لباس‌های بلند عربی در حال بازگشت از نماز جماعت ظهر و عصر بودند. از اقامه نماز چیزی نگذشته بود و هنوز خادمان حرم درها را نبسته بودند. مرتضی نعلینش را بیرون حرم از پا درآورد و به سمت درگار چوبی رفت. نعلینی که به زردی می‌زد فرسوده‌تر از آن بود که کسی را به طمع بیندازد. درگاه را بوسید و گونه راستش را روی زمین گذاشت که ناگهان موجی از دلتنگی آمیخته با اشتیاق توفید و چشم‌ها را به اشک نشاند. دربرابر ایوان طلا ایستاد تا اذن دخول بخواند، ولی پیش از آن دوست داشت بار دیگر تمام زوایای حرم را با دقت ببیند و به خاطر بسپارد.

حرم با طلاکاری‌های جدید شاه قاجار و ضریح نقره‌ای که چندی پیش نصب کرده بودند، به کلی با گذشته‌اش فرق کرده بود. دو گلدسته در اطراف ایوان به‌تازگی به دستور فتحعلی‌شاه طلاکاری شده بودند و شبستان اصلی حرم با زیلوهایی با نقش چهارگوش و لوزی را از جلوی ایوان تا کنار ضریح مفروش شده بود.

حرم خالی از زائر و نمازگزار بود و جز گفت‌وگوی مبهم خادمان در شبستان‌های اطراف صدایی شنیده نمی‌شد. مرتضی با قدم‌های کوتاه خود را به ضریح رساند؛ دست‌هایش را در پنجره‌های نقره‌ای آن گره کرد و پیشانی را بر آن تکیه داد. آن رؤیای ملکوتی را به یاد آورد و تمام وجودش از خاطره شنیدن صدای امیرالمومنین مشتعل شد.


پانویس

  1. ««نخل و نارنج» به ۷۰ هزارمین نسخه رسید». دریافت‌شده در ۲۵ آذر ۱۴۰۳.