همپای صاعقه (کتاب)

از یاقوت
همپای صاعقه
طرح روی جلد
طرح روی جلد
اطلاعات کتاب
نویسندهگل‌علی بابایی
حسین بهزاد
موضوعدفاع مقدس
زبانفارسی
تعداد صفحات۹۱۲
قطعوزیری
اطلاعات نشر
ناشرانتشارات سوره مهر
محل نشرتهران
تاریخ نشر۱۴۰۰
شابک۹۷۸۲۱۴۵۰۶۷۵۳۷
وبسایت ناشرhttps://sooremehr.ir/


همپای صاعقه، شرحی مستند و کارنامه‌ای تاریخی از چگونگی تشکیل «لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله» (ص) است. نویسندگان این کتاب حسین بهزاد و گل‌علی بابایی، از رزمندگان لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله بوده‌اند. انتشارات سورۀ مهر این کتاب را چاپ کرده است.

درباره کتاب

این کتاب، روایتی از یک مقطع زمانی شش ماهۀ جنگ تحمیلی، از ابتدای دی‌ماه ۱۳۶۰ تا اواخر تیرماه ۱۳۶۱ است؛ موضوع اصلی اثر، شرح مستند مراحل آغازین تأسیس تیپ نظامی محمد رسول‌الله (ص) است و نقش این تیپ را در دو عملیات بزرگ فتح‌المبین و بیت‌المقدس بیان می‌کند. نویسندگان کتاب که خود از رزمندگان لشگر ۲۷ محمد رسول‌الله (ص) بوده‌اند، بی‌آنکه خود به روایت ماجرا بپردازند، از زبان و بیان فرماندهان مفقود و شهید تیپ به روایتگری قصه جنگ پرداخته‌اند.

فارغ از وجود مصاحبه و ثبت خاطرات کمترشنیده‌شده رزمندگان، مکالمات رودرروی فرماندهان و متن مکالمه شهید همت با حاج احمد متوسلیان، متن مذاکرات و تماس‌های مخابراتی و بی‌سیمی، کتاب را جذاب و خواندنی کرده است. شیوه روایی و داستانی کتاب و قرار گرفتن اسناد در دل حوادث، مخاطب را مشتاقانه به صفحات بعد راهنمایی می‌کند.

«همپای صاعقه» در ۱۴ فصل تدوین شده و علاوه بر این، عکس‌هایی دیدنی از عملیات‌های گوناگون در انتهای کتاب منتشر شده است.

درباره نویسنده

گل‌علی بابایی (زاده ۷ مهر ۱۳۳۹ - استان مازندران) نویسنده و پژوهشگر حوزه ادبیات پایداری و دفاع مقدس است. بابایی داور دوره‌های هشتم، سیزدهم و پانزدهم و دبیر علمی شانزدهمین دوره جایزه ادبی جلال آل‌احمد بوده است.

تقریظ آیت‌الله خامنه‌ای بر کتاب

آیت‌الله خامنه‌ای پس از مطالعۀ ویراست دوم این کتاب، ضمن تمجید از کتاب در تقریظ خود نوشت:

بسم الله الرّحمن الرّحیم

این یک کتاب منبع بسیار غنی و ارزشمند است که از آن می‌توان ده‌ها کتاب و فیلمنامه و زندگینامه استخراج کرد. لحظات و حالات ثبت شده در سراسر این کتاب، همان ظرافت‌های حیرت‌انگیزی است که از مجموع آن، تابلوی پرشکوه و باعظمت عملیاتی چون فتح‌المبین و بیت‌المقدس پدید آمده و برترین‌های هنر جهاد و ایثار و شجاعت و ابتکار را در مجموعه‌ی نمایشگاه بی‌نظیر هنرهای انقلاب اسلامی، نشان می‌دهد.

این مردان بزرگی که نام آن‌ها بسی آسان بر زبان و دل غافل ما می‌گذرد، از جنس همان اخوان صفا و فرسان هیجائند که سید شهیدان سلام‌الله‌علیه آن‌ها را با عظمت و سوز و مهر، مخاطب ساخت و از فقدان آنان غمگین بود. سلام خدا و بندگان برگزیده و فرشتگان و رسولان او نثار روح مطهر آنان باد.

در روز و شب‌هایی از آبان و آذر ۸۶ صفحه به صفحه و سطر به سطر مطالعه و نیوشیده شد.[۱]

برشی از کتاب

حسن باقری -‌ فرمانده قرارگاه عملیاتی نصر‌ -‌ در خصوص اقدام نیروهای تیپ ۲۷ در این مرحله از عملیات می‌گوید: ... نیروهای ما، با استعداد خیلی زیادی توانستند واحدهای خودی را از رودخانه‌ی کارون عبور بدهند و همزمان با تاریکی هوا، بلافاصله حرکت‌شان را شروع کنند. این پیاده‌روی به مسافت بیش از سی کیلومتر در غرب کارون که طی مرحله‌ی اول عملیات انجام گرفت، از جمله معجزات و امدادهای غیبی این مرحله از حمله بود. انسان اگر در روز بخواهد در این دشت صاف و فاقد عارضه فاصله‌ی ده کیلومتر را بدون داشتن نقطه و نشانی معین برود، راه را گم می‌کند. روزها که ما در این حد فاصل تردد می‌کنیم، برادرانی هستند که با وجود اشراف بر نقشه گم می‌شوند؛ ولی خداوند لطف کرد که برادران رزمنده ما توانستند آن شب در دل تاریکی با شناسایی‌های دقیقی که قبلا انجام داده بودند، حتی از جاده‌ی آسفالت اهواز‌ -‌ خرمشهر هم رد بشوند و در آن جا با لشکر عراق که نیروی احتیاط بود، درگیر شده، بیش از پنجاه درصد واحدهای آن را منهدم کنند. این از نظر نظامی خیلی حایز اهمیت است و شاید مستشاران نظامی خارجی هم نتوانند توان و جرأت طرح‌ریزی چنین عملیاتی را تحلیل کنند.

از آن جا که عراق فکر نمی‌کرد ما بتوانیم هر دو مرحله‌ی عبور از کارون و رسیدن به جاده را در یک شب انجام بدهیم، نتوانست به سرعت از خودش عکس‌العمل نشان بدهد. در این مرحله از عملیات، رزمندگان ما، بیشتر وقت‌شان را به تثبیت جاده‌ی آسفالت اهواز‌ -‌ خرمشهر معطوف کرده بودند؛ هر چند که قسمت‌هایی از خط ما بر روی این جاده خالی مانده بود و زمان می‌خواست که ما بتوانیم این نقاط خالی را با یک سری عملیات محدود ترمیم کنیم؛ خصوصا که عراق فشار زیادی به نیروهایش وارد می‌آورد، برای این که جاده را از ما پس بگیرد. اهمیت این جاده برای عراق به قدری زیاد بود که در طول چند ماهی که این جاده در اشغال آن‌ها قرار داشت، در کنار جاده خاکریزی درست کرده بودند که دو متر از سطح جاده بالاتر بود و دشمن سنگرهایی را بر روی این جاده احداث کرد که مانند دژهای اطراف پادگان‌های نظامی بود و تعداد زیادی سنگر تانک بر روی این دژ به چشم می‌خورد. عراق با توجه به این‌ که در غرب کارون نیروهای کمی در اختیار داشت، ضد حمله‌های زیادی انجام می‌داد برای این‌که به هر قیمت ممکن، بتواند دوباره این جاده‌ را به دست بگیرد؛ زیرا هر کس که این جاده را تصرف می‌کرد، طرف مقابل به علت کفی بودن زمین و فقدان کوچک‌ترین مانع طبیعی و مصنوعی در منطقه، مجبور بود که چندین کیلومتر از این جاده دور بشود تا از تیررس واحدهای مستقر بر روی جاده در امان باشد. بعد از این که ما توانستیم جاده را تثبیت کنیم، عراق تا مسافت زیادی ناچار شد از جاده عقب بکشد و فاصله بگیرد.

پانویس

  1. «خانه امن». دریافت‌شده در ۹ آبان ۱۴۰۳.