وقتی بابا رئیس بود (کتاب)

از یاقوت
طرح روی جلد
طرح روی جلد
اطلاعات کتاب
نویسندهتقی شجاعی
موضوعزندگینامه
زبانفارسی
تعداد جلد۱
تعداد صفحات۲۲۸
قطعرقعی
اطلاعات نشر
ناشرانتشارات کتاب جمکران
تاریخ نشر۱۴۰۱
شابک۹۷۸۹۶۴۹۷۳۷۶۳۸
وبسایت ناشرhttps://ketabejamkaran.ir


وقتی بابا رئیس بود زندگی داستانی رئیس ساده‌زیست و پرتلاش آموزش و پرورش قم، شهید علی بیطرفان است. «وقتی بابا رئیس بود» مناسب سن نوجوان و به قلم تقی شجاعی نوشته شده و توسط انتشارات کتاب جمکران منتشر شده است.

دربارهٔ کتاب

شهدا یادگار انقلاب و دفاع مقدس هستند و یادآوری ایثار این عزیزان، تا همیشه وظیفهٔ ما خواهد بود. در این میدان نبرد، از هر قشر و طبقه و حرفه‌ای مردان هنرمند خدا را می‌شد یافت که با تمام مال و جان خود در راه آزادی و دفاع از وطن می‌جنگیدند. کتاب وقتی بابا رئیس بود با نثری روان و زبانی شیرین از زبان فرزند شهید به معرفی شهید می‌پردازد. در این کتاب مهدی فرزند شهید علی بیطرفان، خاطراتش از پدر را روایت می‌کند.

در این کتاب که خلاصه‌ای داستان‌گونه از شخصیت و افکار و خصوصیات شهید بیطرفان است، خواننده با ساعت‌ها مصاحبه و گفتگو با خانواده، اطرافیان، دوستان و همرزمان شهید مواجه می‌شود که برایش به شکلی گیرا و روشن از زیبایی‌های وجودی این مرد گفته‌اند؛ «تقی شجاعی» نیز این چکیده را برای مخاطب کودک و نوجوان، با تکنیک‌هایی مثل غلط‌های اشتباهی که به عمد و از زبان یک نوجوان نوشته شده‌اند، به روی کاغذ آورده است.[۱]

نویسنده

تقی شجاعی (زادۀ ۱۶ دی ۱۳۶۶ در زنجان) نویسنده داستان و رمان است. او دوره کارشناسی را در رشته دبیری تربیت بدنی در دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی تهران و دوره کارشناسی ارشد فیزیولوژی ورزشی را در دانشگاه گیلان تحصیل کرده است.

شجاعی نامزد بیستمین جایزه ادبی قلم زرین برای کتاب پلنگ زخمی شده است. کتاب «وقتی بابا رئیس بود» در سال ۱۴۰۲ شایسته تقدیر جشنواره کتاب سال دفاع مقدس شد.

برشی از کتاب

«بابا تریف می‌کند بعد از آنکه معلم شده، آقای اسماعیلی که الان رئیس باباست و سید است و با آخوندها دوست است و هرازگاهی می‌رود برایشان رُوزه می‌خواند، معلم‌ها را جمع می‌کرده در خانه خودش و وقتی ساواک پرسیده چکار می‌کنید، می‌گفته که: «ما داریم دربارهٔ مشکلات دانش‌آموزان و مدرسه حرف می‌زنیم». آقای قرائتی را هم که یک آخوند است و بلد است خوب حرف بزند، صدا می‌کرده بیاید خانه‌اش تا به معلم‌ها درس اخلاق بدهد. آقای قرائتی بدون تخته‌سیاه نمی‌توانسته حرف بزند و به معلم‌ها می‌گفته: «شما چطور معلم هستید که در خانه‌تان تخته‌سیاه ندارید؟ من که آخوندم در خانه‌ام سه‌تا تخته‌سیاه دارم».[۲]


پانویس

  1. «کتاب وقتی بابا رئیس بود». دریافت‌شده در ۲ مهر ۱۴۰۳.
  2. «بخشی از کتاب وقتی بابا رئیس بود». دریافت‌شده در ۲ مهر ۱۴۰۳.