حبیب احمدزاده در ششمین نشست «مهمان» که از سوی دفتر آفرینش ادبی برگزار شد، به چرایی داستاننویسی اشاره کرد و گفت:
من فکر میکنم انسانها کارکردی دارند که تجارب خوب را تکرار کنند و تجربههای بد را تکرار نکنند؛ به نظرم بسیاری از مشکلات ازعدم انتقال درست تجارب ناشی میشود و من عمر دوباره برای تجربه ندارم؛ بنابراین باید از تجربههای دیگر افراد استفاده کنم.
هیچ کاری انجام نشدنی نیست
وی با اشاره به اینکه همواره سعی کرده با بهرهگیری از توانایی و شکستن خط قرمزهای ظرفیتی خود یک گام به جلو بردارد، گفت:
من هیچگاه فکر نمیکنم کاری انجام نشدنی باشد، بلکه تلاش میکنم تا آنچه که باید را به سرانجام برسانم.
این نویسنده همچنین با تأکید بر اینکه همیشه نتیجه کار برایش مهم بوده و هیچگاه از اینکه که شاید دیگران بهتر از وی بنویسند نگرانی نداشته است، گفت:
وقتی آدمهای بزرگی در زندگی دیده باشیم به این نتیجه میرسیم که انجام یک کار مهم است و نه اینکه صرفاً ما آن را انجام دهیم.
وی افزود:
بیشتر مشکل ما این است که در فضاهای کتابخانهای و دربسته از خود عنوان میسازیم؛ در حالیکه همیشه افراد در مقابل بزرگان ضعف خود را بیشتر میبینند و خود بخود قدر و اندازه را بهتر تشخیص میدهند؛ پس سعی میکتند گذر عمر را به حماقت نکشانند.
احمدزاده در اشاره به گذشته خود، دربارهٔ اولین تجربه داستاننویسیاش گفت:
از ۵ سالگی به مدرسه رفتم و همین باعث شد زودتر با ادبیات و آثار افرادی چون صادق هدایت آشنا شوم. همیشه کتاب میخواندم و انشا بسیار خوبی هم داشتم. در زمانی که جنگ به اتمام رسیده بود به استخدام نیروی دریایی درآمدم و در بوشهر اتاقی رو به دریا داشتم. در آنجا اولین داستانم را با عنوان «نامهای به خانواده سعد» که برگرفته از دو اتفاق واقعی بود، نوشتم.
وی ادامه داد:
این کتاب را به روایت فتح آوردم و معاون آن دوره، آن را یک آشغال تشخیص داد و گفت که من داستاننویس نیستم. هیچیک از حرفهای معاون آن دوره روایت فتح به من برنخورد؛ چراکه فکر نمیکردم من گنج نوشتهام و وی به من توهین کرده است. من در آن دوره این رفتار را صرفاً یک نظر و سلیقه میدیدم. با برگشت به بوشهر و بعد از مدتی، احمد دهقان که داستان را خوانده بود تماسی با من گرفت و گفت میتوانی چند داستان دیگر بنویسی؟ با انعقاد قرارداد طی یک ۷ روز و یک ۸ روز «شطرنج با ماشین قیامت» را نوشتم.
این داستاننویس گفت:
من داستان طراحی شدهای در ذهن نداشتم؛ بلکه با شروع نگارش همه چیز شکل میگرفت و من را با شخصیتها درگیر میکرد. در نگارش کتاب سعی میکردم از تکنیکهایی استفاده کنم که مخاطب نتواند پی به خاستگاهشان ببرد.
وی دربارهٔ نگاه امروز خود به داستاننویسی گفت:
به گفته یکی از کسانی که در جنگ با او بودم، ما همیشه سعی کردیم کارهای نشده را انجام دهیم؛ یعنی در زمانی که منطقهای از آبادان زیر آتش دشمن بود و هنوز نیروهای سپاه یا ارتش نرسیده بودند، منتظر نمیماندیم بلکه ما تانک میدزدیدیم تا خود کاری انجام دهیم؛ بنابراین شاید داستان جنگ چیزی باشد که تا امروز گفته نشده است و داستان ما که مردمی غیرنظامی بودیم، در شهر اتفاق میافتد و شاید جنگ داستانهای عجیب و غریبی داشته باشد که اگر برای کسی تعریف کنیم قابل باور نباشد.
احمدزاده گفت:
برای کسانی که داستان واقعی جنگ را ندیدهاند، شنیدن حقایق عجیب است و برای ما داستان واقعی گفتن سختتر است.
داستانهایی برای ساخت انسانی بهتر
وی افزود:
من داستانهایی را انتخاب کردهام که فقط مخاطب را قلقلک ندهد، بلکه خواننده را به فکر بیندازد که انسان بهتری شود و این ادعایی است که سعی کردم در آثارم محقق شود. این اتفاقاتی است که از سوی مخاطب هم پس زده نشده است.
این داستاننویس در ادامه با اشاره به اینکه تجاربی در جنگ وجود دارد که فراتر از زندگی عادی است، گفت:
در جنگ، چیزهای زیادی آموخته میشود و آن هم این است که اولین اشتباه آخرین اشتباه است. وقتی در شهری که محاصره شده، دیدهبان میشوید، باید تمام تحرکات دشمن را زیرنظر بگیرید و نزدیکترین فرضیات مطابق با واقعیت را پیدا کنید. در جنگ میآموزید که منطقیترین فرضیات را انتخاب کنید و هر لحظه با شکی سازنده مراقب یقین خود باشید و این به شما، درس بردباری و دوری از حق پنداری میدهد. جنگ میآموزد که بجای دشمن هم فکر کنیم. زمانی میتوان در یک جنگ با دشمن درگیر شد که بفهمیم طرف مقابل به چه چیزی فکر میکند و احساساتش چیست. این پیشبینیها احتمالات را بالا میبرد.
هیچ ضدارزش و بدی در دنیا وجود ندارد
وی در ادامه سخنانش به ضرورت آشنایی با فلسفههای خوبی چون فلسفه شهید مطهری که به ارزشها پرداخته و میگوید هیچ ضدارزش و بدی در دنیا وجود ندارد اشاره کرد و تعریف ارزش را مطلق و کارکرد آن را نسبی دانست.
احمدزاده در سخنانش بزرگترین درس و عبرت خود را این جمله معرفی کرد که هیچ بدی در دنیا نیست و خدا بدی نیافریده؛ چراکه ضدارزش و بدی در جای غیرکارکردی استفاده میشوند؛ برای مثال آب مایه حیات است در حالیکه که زیاد شدن آن باعث وقوع سیل میشود و کم شدنش خشکسالی به دنبال دارد.
وی افزود:
مشکل همیشگی تمدنها این بوده که یک ارزش را به شکل سرطانی رشد میدهند و هارمونی بقیه ارزشها را از بین میبرد که همین امر باعث میشود کارکرد برخی از ارزشها از دست برود. در حقیقت هارمونی سیستم بدن باعث سلامتی میشود چراکه اگر کلیه بزرگ یا کبد کوچک شود چند ساعت بعد ما با مرگ مواجه میشویم.
این نویسنده پل صراط را همان تعادل در نگهداری ارزشها معرفی کرد و گفت:
من آموختهام که هیچ ارزشی برایم رشد مطلق نکند و هیچوقت خود را حق مطلق نکنم.
وی با اشاره به مسائلی که بدون آسیبشناسی به معضل و مشکل روز تبدیل شدهاند، گفت:
ما در تعریف موضوعات مهم به شدت دچار اشتباه هستیم و طوری دربارهٔ جنگ صحبت میکنیم که گویا موضوع خوبی است در حالیکه ما باید از عملکرد رزمندگان بگوییم و نه تأیید خوب بودن جنگ. در حقیقت ما در اتفاقاتی چون شهید شدن نوجوان ۱۳ ساله اصل موضوع را که جنگ یک نوجوان در خرمشهر و بعد شهیدشدنش است، رها میکنیم.
برنامههای ما مسئول محور هستند
احمدزاده با انتقاد از برخی از کنگرهها و رویدادها گفت:
برنامههای ما مسئول محور هستند و نه مخاطب محور، به همین دلیل هم اثربخشی در جامعه ندارند.
وی در بخش دیگری از سخنانش به علاقه شخصی خود به خاطرات جنگ اشاره کرد و افزود:
من برای خاطرات جنگ بیشتر از داستانهایم ارزش قائل هستم و به نظرم این خاطرات قابلیت تبدیل به داستان را نیز دارند.[۱]
حبیب احمدزاده
![]() | |
ملیت | ایرانی |
---|---|
تاریخ تولد | ۲۷ مهر ۱۳۴۳ (۶۰ سال) |
محل تولد | آبادان |
پیشه | رماننویس، مستندساز، فیلمنامهنویس و محقق |
کتابها | داستانهای شهر جنگی • شطرنج با ماشین قیامت |
حبیب احمدزاده (زادهٔ ۲۷ مهر ۱۳۴۳ در آبادان) رماننویس، مستندساز، فیلمنامهنویس و محقق است. او عضو هیئت علمی دانشگاه هنر تهران است.
زندگی و تحصیلات
احمدزاده فارغالتحصیل کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی از دانشگاه هنر تهران و دکترای پژوهش هنر در دانشگاه تربیت مدرس است. او از جمله فعالان در عرصه ادبیات و هنر پایداری بوده و تا کنون دو کتاب و چندین فیلمنامه در این زمینه نوشته است. پدرش که اهل دلوار در شهرستان تنگستان در استان بوشهر بوده، در آستانه جنگ جهانی دوم به آبادان مهاجرت کرده است. احمدزاده مدتی در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی فعالیت داشته و بهدلیل حضور در جبهه، تجربه نزدیکی با فضای دفاع مقدس داشته و در نوشتن آثار خود از آن بهره میبرد.
فعالیتهای ادبی
کتاب و رمان
- داستانهای شهر جنگی، انتشارات سوره مهر، تهران، سال ۱۳۸۷.
- شطرنج با ماشین قیامت، انتشارات سوره مهر، تهران، سال ۱۳۸۷.
- کتاب کد۲۴ یا بوف کور چگونه ساخته و پرداخته شد[یادداشت ۱]، انتشارات سوره مهر، تهران، سال ۱۳۹۶
فیلمنامه
- ۵۰ قدم آخر، ۱۳۹۲
- آنکه دریا میرود۷ ۱۳۸۵
- اتوبوس شب، ۱۳۸۵
- گفتگو با سایه. خسرو سینایی، ۱۳۸۴
- روایت سهگانه: اپیزود اول. پرویز شیخطادی. ۱۳۸۲
- روایت سهگانه: اپیزود دوم. ۱۳۸۲
- آژانس شیشهای. مشاور فیلمنامه، ۱۳۷۶
کارگردانی مستند
- آخرین تیر آرش، ۱۳۸۲
- موج زنده، ۱۳۸۸
- بهترین مجسمه دنیا، ۱۳۹۰
کارگردان سینمایی
- فیلم سینمایی معجزه بناسان
مقالات
- مقاله چه کسی محمد مسعود را کشت: دربارهٔ زندگی و مرگ محمد مسعود، روزنامهنگار جنجالی دهه ۴۰ میلادی.
فعالیتهای بینالمللی و فرهنگی
احمدزاده نامهای به کاپیتان ویل راجرز، فرمانده مسبب سرنگونی هواپیمای مسافربری ایران نوشت. این نامه به همراه پاسخ چند نظامی آمریکایی در چاپهای جدیدتر کتاب داستانهای شهر جنگی آمده است.
حبیب احمدزاده به همراه کیومرث پوراحمد، پرویز پرستویی، مرتضی سرهنگی و سعید سیاح طاهری، از بانیان اولیه جشنی به نام کشتی دوستی بودند که ۲ مهر ۱۳۸۹، در سیامین سالگرد جنگتحمیلی، با کمک هنرمندان سینمای ایران و مردم شهرهای آبادان و خرمشهر، با شرکت کودکان عراقی شهرهای بصره و فاو و کودکان ایرانی بر روی کشتی دوستی در رودخانه مرزی اروندرود حد فاصل این چهار شهر و بهانه اصلی شروع جنگ توسط صدام برگزار شد. این مراسم را مجری برنامههای کودک تلویزیون ایران عمو پورنگ اجرا کرد و گزارش آن از تلویزیونهای ایران و عراق پخش شد.
در زمان حمله اسرائیل به شهر غزه و محاصره آن، احمدزاده ترجمه انگلیسی یکی از داستانهای مجموعه داستانهای شهر جنگی، به نام پر عقاب را برای بسیاری از صلح دوستان و نظریهپردازان جهان ارسال کرد. این داستان دربارهٔ محاصره شهر آبادان در زمان جنگ ایران و عراق است. نوام چامسکی، در ایمیلی به احمدزاده تیزهوشی نویسنده را نیز به علت ارسال به موقع آن در چنین روزهای دردناکی مورد ستایش قرار داده است.
در سالهای اخیر احمدزاده در راستای اهداف عدالت خواهانه و آرمان طلبانه خود نامههایی به نوام چامسکی و دونالد ترامپ در مقام یک دیپلمات فرهنگی نوشت که بازتابهای وسیعی در رسانههای بینالمللی پیدا کرد.
جوایز و افتخارات
سال | جایزه | اثر |
---|---|---|
۱۳۹۰ | سیمرغ بلورین ویژه هیئت داوران بخش مستند جشنواره بینالمللی فیلم فجر | مستند بهترین مجسمه دنیا |
۱۳۹۱ | دیپلم افتخار جشنواره بینالمللی سینما حقیقت | مستند بهترین مجسمه دنیا |
۱۳۹۱ | جایزه سوم بخش مستند جشنواره ملی فیلم دفاع مقدس | مستند بهترین مجسمه دنیا |
۱۳۸۴ | تندیس جشن خانه سینما | فیلمنامه سینمایی اتوبوس شب |
نوامبر ۲۰۱۰ | جایزه سوم مسابقه ادبی «Writingforge» | داستان کوتاه نامهای به خانواده سعد |
۱۳۸۶ | جایزه بهترین فیلمنامه، جشن سینمای ایران | فیلمنامه اتوبوس شب (به همراه کیومرث پوراحمد) |
۱۳۸۵ | جایزه رمان برگزیده، جشنواره ادبی اصفهان | شطرنج با ماشین قیامت |
۱۳۸۴ | جایزه شهید غنیپور، بخش داستان و رمان دفاع مقدس | شطرنج با ماشین قیامت |
۱۳۸۲ | جایزه بهترین تهیهکنندگی فیلم مستند، جشنواره شهید آوینی | آخرین تیر آرش (تهیهکننده: نوشین خدامی) |
۱۳۸۲ | جایزه بهترین تهیهکنندگی فیلم مستند، جشن سینمای ایران | آخرین تیر آرش (تهیهکننده: نوشین خدامی) |
۱۳۷۹ | جایزه برترین کتاب بیست سال داستاننویسی دفاع مقدس | داستانهای شهر جنگی |
۱۳۷۸ | جایزه بهترین کتاب داستان کوتاه دفاع مقدس | داستانهای شهر جنگی |
گفتاورد
پانویس
- ↑ حییب احمدزاده مطرح کرد؛ گفتن داستان واقعی از جنگ سختتر از شنیدن حقایق است خبرگزاری مهر، تاریخ انتشار: ۲۸ آذر ۱۴۰۱
یادداشت
- ↑ این کتاب حاصل تحقیق مفصل و هفت ساله حبیب احمدزاده دربارهٔ چگونگی نگارش بوف کور توسط صادق هدایت و حل المسائلی قاطع بر آن است.
پیوند به بیرون
- حبیب احمدزاده: وصیتنامه پوراحمد را خواندهام، هیچ مسئله سیاسی ندارد
- حبیب احمدزاده در نشست «مهمان»: معاون شهید آوینی به اثرم گفت: آشغال!
- حبیب احمدزاده، رشید کاکاوند - ۱۳ دی ۱۳۹۹
- گفتوگو با حبیب احمدزاده در سالروز تولد صادق هدایت
- حبیب احمدزاده
- استادان دانشگاه هنر
- افراد زنده
- برندگان تندیس زرین جشن خانه سینمای ایران
- برندگان جایزه ویژه هیئت داوران جشنواره فجر
- برندگان جشنواره سینما حقیقت
- برندگان جشنواره فیلم دفاع مقدس
- دانشآموختگان دانشگاه تربیت مدرس
- رماننویسان مرد اهل ایران
- زادگان ۱۳۴۳
- زادگان آبادان
- فیلمنامهنویسان مرد اهل ایران
- مستندسازان مرد اهل ایران
- نویسندگان ادبیات پایداری
- نویسندگان مرد اهل ایران