نادر طالب‌زاده

از یاقوت
(تغییرمسیر از نادر طالب زاده)

این نوشتار توسط گروه پژوهشگران یاقوت راستی آزمایی و تایید شده است.

نادر طالب‌زاده
نام تولدنادر طالب‌زاده اردوبادی
زمینه فعالیتمستندساز • تهیه‌کننده • کارگردان • مجری • فعال رسانه‌ای
ملیتایرانی
تاریخ تولد۴ دی ۱۳۳۲
محل تولدتهران
محل درگذشتتهران
تاریخ درگذشت۹ اردیبهشت ۱۴۰۱ (۶۸ سال)
خویشاوندان سرشناسناصر طالب‌زاده (برادر)
سال‌های فعالیت۱۳۵۹–۱۴۰۱
همسراعظم باقری
زینب مهنا
آدرس اینستاگرامنادر طالب‌زاده


نادر طالب‌زاده اردوبادی (۴ دی ۱۳۳۲ در تهران – ۹ اردیبهشت ۱۴۰۱ در تهران) مشهور به نادر طالب‌زاده مستندساز، تهیه‌کننده، کارگردان، مجری تلویزیون، منتقد سینما، فعال رسانه‌ای و چهره‌ای شناخته‌شده در عرصه فرهنگ و رسانه ایران بود. او شخصیتی متعهد و پرکار بود که در حوزه‌های مختلفی از جمله سینمای مستند، برنامه‌های تلویزیونی با رویکرد سیاسی و فرهنگی، دبیری کنفرانس بین‌المللی افق نو، فعالیت در جشنواره فیلم عمار و ابراز مواضع صریح و انتقادی‌، فعالیت مؤثر داشت.

طالب‌زاده از بنیانگذاران جشنواره مردمی فیلم عمار و از متفکران مؤثر در تأسیس سازمان اوج و از اعضای هیئت اندیشه‌ورز شبکه افق بود که به دلیل دعوت از منتقدین غربی در زمستان ۱۳۹۷ در بالاترین سطح مورد تحریم وزارت خزانه‌داری آمریکا قرار گرفت.

او در خرداد ۱۳۹۰ برنامه «راز» را برای پخش از شبکه چهار سیما تولید کرد که خود اجرای آن را برعهده داشت؛ طالب‌زاده در این برنامه با دعوت از کارشناسان و افراد صاحب‌نظر و فرهیخته در عرصهٔ سیاست، رسانه و فرهنگ و هنر دربارهٔ موضوعات مختلف ملی و بین‌المللی ازجمله تهاجم فرهنگی غرب، آشنایی با جنبش‌های ضدآمریکایی در غرب، حمایت از فلسطین، صهیونیسم‌شناسی و بررسی سیاست‌های خصمانه رژیم صهیونیستی و... به تبادل نظر می‌پرداختند. برنامه راز با آنکه از یک شبکه تخصصی پخش می‌شد خیلی زود توانست مخاطبان زیادی را با خودش همراه کند و این استقبال سبب ساخت فصل‌های بعدی این برنامه شد.

طالب‌زاده بعد از موفقیت در برنامه راز، برنامه «عصر» را برای پخش از شبکه چهار سیما تولید کرد که همانند برنامه راز، مخاطبان قابل توجهی را به خود جذب کرد.

از طالب‌زاده به‌عنوان پیشکسوت سینما، در سی و یکمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم فجر تجلیل شد. وی کتاب تاریک، روشن را با موضوع تصویر خانواده در سینمای ایران است را به رشته تحریر در آورده است.

نادر طالب‌زاده از زبان خودش

به‌دنبال درگذشت طالب‌زاده در اردیبهشت ۱۴۰۱ برخی رسانه‌ها احتمال ترور بیولوژیک او را جدی دانستند.

تصویر

نادر طالب‌زاده

حضور در جهبه

تصویر

نادر طالب‌زاده و شهید آوینی

تصویر

نادر طالب‌زاده

سخنرانی در دیدار رهبر انقلاب با «هنرمندان دفاع مقدس»

تصویر

نادر طالب‌زاده در کنار رهبر انقلاب

تصویر

در دیدار عوامل جشنواره عمار با رهبر انقلاب

زندگی

تصویر

نادر طالب زاده در کنفرانس «افق نو»

دوران کودکی

نادر طالب‌زاده در ۴ دی ۱۳۳۲ در خانواده‌ای با پیشینه نظامی و مذهبی در تهران متولد شد. پدرش، سرتیپ منصور طالب‌زاده اردوبادی، افسر ارتش و مادرش، سیده وحیده امیرملوک شرفی، نوه آیت‌الله شرف‌العالی اصفهانی بود. این پیشینه خانوادگی، به ویژه تربیت مذهبی او، در شکل‌گیری دیدگاه‌ها و مواضع بعدی‌اش تأثیر بسزایی داشت. او دوران کودکی و نوجوانی خود را در تهران سپری کرد و تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در همین شهر به پایان رساند. گفته می‌شود که او از کودکی به مباحث مذهبی و سیاسی علاقه داشت و در محافل خانوادگی و مذهبی شرکت می‌کرد.

تحصیلات دانشگاهی در آمریکا

طالب‌زاده برای ادامه تحصیلات دانشگاهی راهی ایالات متحده آمریکا شد و در رشته ادبیات انگلیسی در دانشگاه راندولف میکن به تحصیل پرداخت. سپس، با علاقه به سینما، در رشته کارگردانی سینما در دانشگاه کلمبیا در نیویورک به ادامه تحصیل پرداخت. حضور او در آمریکا از سن ۱۶ تا ۲۶ سالگی مصادف با تحولات مهم اجتماعی و سیاسی در این کشور و جهان بود. جنبش‌های دانشجویی، جنگ ویتنام، جنبش حقوق مدنی سیاه‌پوستان و فضای پرتنش جنگ سرد، از جمله وقایعی بودند که طالب‌زاده در آن دوران از نزدیک شاهد آنها بود. این تجربه، دیدگاه او را نسبت به سیاست‌های آمریکا و نظام سرمایه‌داری شکل داد و بعدها در آثار و فعالیت‌هایش، به ویژه در نگاه انتقادی‌اش به سیاست‌های آمریکا، بازتاب یافت. او در این دوران با اندیشه‌های منتقدانه نسبت به غرب نیز آشنا شد.[۱]

بازگشت به ایران و آغاز فعالیت‌ها

همزمان با اوج‌گیری انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، طالب‌زاده به ایران بازگشت. او در ایران برای شبکه آمریکایی سی‌بی‌اس نیوز کار می‌کرد و به‌ دلیل تسلطش به انگلیسی به هماهنگ‌کردن امور برای آن شبکه در ایران می‌پرداخت. بعدتر در اعتراض به نحوه پوشش رسانه‌های غربی از ایران از این شبکه جدا شد. وقتی طالب زاده در سال ۱۳۵۷ به ایران بازگشت، به گفته خودش ده روز پس از پیروزی انقلاب مجوز روزنامه انگلیسی زبان تهران تایمز را گرفت. امتیاز این نشریه بعداً به سازمان تبلیغات اسلامی واگذار شد و هنوز منتشر می‌شود.

طالب‌زاده در سال ۱۳۵۹ فعالیت‌های هنری و رسانه‌ای خود را در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران آغاز کرد و به عنوان مستندساز به جبهه رفت و بعد به تهران بازگشت و در مرکز تولید فیلم تلویزیون کارش را ادامه داد. او سابقه همکاری با سیدمرتضی آوینی را هم داشت که به گفته خودش بعد از پایان جنگ بوده‌است. طالب‌زاده از جمله اولین افرادی بود که در قالب تیم مستندسازی در صحنه تسخیر سفارت آمریکا حضور یافت و وقایع آن روزها را ثبت و ضبط کرد. این مستندسازی، که به نوعی نقطه عطفی در تاریخ روابط ایران و آمریکا بود، سرآغاز همکاری طولانی و پربار او با صدا و سیما شد. او در سال‌های ابتدایی فعالیت خود در صدا و سیما، در بخش‌های مختلفی از جمله تولید مستند، برنامه‌سازی و آموزش فعالیت داشت. طالب‌زاده همچنین فیلمی ۳۵ دقیقه‌ای به نام «واقعیت دربارهٔ گروگان‌گیری سفارت آمریکا» ساخت.

او که در کارنامه خود خبرنگاری و عکاسی برای سی‌بی‌اس و تایمز و نیز ساخت مستندهای متعددی را دارد به دلیل فعالیت‌هایش در سه حوزه «مجری‌گری» «برنامه‌های نخبگانی عصر» و «راز»، مدیریت جشنواره فیلم عمار و سلسله کنفرانس‌های بین‌المللی افق نو و هالیوودیسم شناخته می‌شود. او پیشگام شکل‌دهی حرکت‌های متنوع در داخل و خارج ایران بود.[۲]

تصویر

نادر طالب‌زاده و وحید جلیلی

در نشست خبری دهمین دوره جشنواره عمار


فعالیت حرفه‌ای

طالب‌زاده در طول دوران فعالیت حرفه‌ای خود، آثار متعددی در زمینه سینمای مستند و برنامه‌های تلویزیونی تولید کرد و در عرصه‌های مختلف رسانه‌ای حضوری فعال داشت. از جمله فعالیت‌های تخصصی وی عبارتند از:

  • مستندسازی: طالب‌زاده مستندهایی با موضوعات مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ساخت. مستندهایی در رابطه با تسخیر سفارت آمریکا، جنگ ایران و عراق، موضوعات مرتبط با سیاست خارجی آمریکا و مسائل منطقه، از جمله فلسطین، از جمله آثار او هستند. مستند «مسیح» و مستندهایی درباره جنگ تحمیلی از جمله آثار او در این زمینه هستند. این مستندها به دلیل پرداختن به موضوعات حساس و استفاده از تصاویر و روایات خاص، همواره مورد توجه و گاه انتقاد قرار می‌گرفتند. او در مستندسازی، به دنبال روایت‌های کمتر شنیده شده و زوایای پنهان وقایع بود.
  • برنامه‌های تلویزیونی: اجرای برنامه‌های تلویزیونی با رویکرد تحلیلی و انتقادی، از جمله برنامه «راز» و «عصر»، از دیگر فعالیت‌های مهم طالب‌زاده بود. این برنامه‌ها با دعوت از کارشناسان و صاحب‌نظران مختلف، به بررسی موضوعات روز و مسائل مهم سیاسی و فرهنگی می‌پرداختند و به دلیل طرح دیدگاه‌های متفاوت و گاه جنجالی، مخاطبان زیادی را به خود جذب می‌کردند. برنامه «راز» به ویژه به دلیل پرداختن به موضوعات مرتبط با سازمان‌های اطلاعاتی و مسائل پشت پرده سیاست، شهرت زیادی پیدا کرد و بحث‌های زیادی را برانگیخت. او در این برنامه‌ها، به دنبال ایجاد فضایی برای گفتگوی آزاد و طرح دیدگاه‌های مختلف بود.
  • کنفرانس بین‌المللی افق نو: دبیری کنفرانس بین‌المللی افق نو، که به منظور بررسی مسائل مربوط به سیاست خارجی آمریکا و صهیونیسم برگزار می‌شد، از دیگر فعالیت‌های مهم طالب‌زاده بود. این کنفرانس با حضور شخصیت‌های بین‌المللی از کشورهای مختلف برگزار می‌شد و به دلیل رویکرد انتقادی خود نسبت به سیاست‌های آمریکا و اسرائیل، همواره مورد توجه رسانه‌ها و محافل سیاسی قرار می‌گرفت و گاه با واکنش‌های منفی از سوی برخی کشورها و نهادها مواجه می‌شد. این کنفرانس به محلی برای گردهمایی منتقدان سیاست‌های آمریکا و اسرائیل تبدیل شده بود.
  • جشنواره فیلم عمار: طالب‌زاده همچنین در جشنواره مردمی فیلم عمار، که به نمایش آثار سینمایی با موضوعات مرتبط با انقلاب اسلامی و ارزش‌های آن، دفاع مقدس، مسائل اجتماعی و فرهنگی ایران و جهان می‌پردازد، نقش فعالی داشت. او از بنیانگذاران این جشنواره بود و در برگزاری و توسعه آن نقش مهمی ایفا کرد. او معتقد بود که سینما می‌تواند ابزاری قدرتمند برای ترویج ارزش‌های انقلاب اسلامی و مقابله با جنگ نرم دشمن باشد.[۳]
  • تأسیس شبکه افق: طالب‌زاده از افراد مؤثر در تأسیس شبکه تلویزیونی افق بود. این شبکه با رویکردی فرهنگی و انقلابی، به پخش برنامه‌های مختلف در زمینه‌های مختلف، از جمله مستند، فیلم، سریال و برنامه‌های گفتگو محور می‌پردازد. او در شکل‌گیری ساختار و محتوای این شبکه نقش مهمی داشت.
  • تدریس در دانشگاه: طالب‌زاده علاوه بر فعالیت‌های رسانه‌ای، به تدریس در دانشگاه نیز می‌پرداخت و به تربیت دانشجویان در رشته‌های مرتبط با سینما و رسانه مشغول بود.[۴]

مسئولیت‌ها

آثار

نادر طالب‌زاده در طول دوران فعالیت خود، آثار متعددی در قالب‌های مختلف از جمله مستند، فیلم سینمایی، سریال تلویزیونی و برنامه‌های تلویزیونی تولید کرد. مهم‌ترین آثار او عبارتند‌ از:

مستند

طالب‌زاده در زمینه مستندسازی فعالیت گسترده‌ای داشت و مستندهای متعددی با موضوعات مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و جنگ تحمیلی ساخت.

  • شوش، شهر شهیدان گمنام: این مستند در سال ۱۳۶۰ و در دوران جنگ تحمیلی ساخته شد و به وضعیت شهر شوش و شهدای آن می‌پردازد.
  • والعصر: این مستند در سال ۱۳۶۲ و در جریان عملیات خیبر ساخته شد و به وقایع این عملیات می‌پردازد.
  • ساعت ۲۵: مستند سریالی ۱۰ قسمتی راجع به فروپاشی آمریکا، نتیجه سفر طالب‌زاده به آمریکا در سال ۱۳۷۰.
  • مستندهایی درباره جنگ تحمیلی و دفاع مقدس
  • مستندهایی با موضوعات سیاسی و مرتبط با سیاست خارجی آمریکا و مسائل منطقه

فیلم‌

  • عشق طاهر (۱۳۷۸): این فیلم به کارگردانی محمدعلی نجفی و تهیه‌کنندگی نادر طالب‌زاده ساخته شده است.
  • مسیح (۱۳۸۶): این فیلم به کارگردانی نادر طالب‌زاده ساخته شده و به زندگی حضرت عیسی (ع) می‌پردازد.
  • رودخانه بهشت (۱۳۹۲): این فیلم نیز به کارگردانی طالب‌زاده ساخته شده است.
  • تویی که نمی‌شناختمت (۱۳۶۹): طالب‌زاده در این فیلم به عنوان بازیگر حضور داشت.
  • لاله (۱۳۹۹): طالب‌زاده در این فیلم نیز به عنوان بازیگر حضور داشت.
  • دست‌های خالی (۱۳۸۵): تدوین‌گری این فیلم بر عهده نادر طالب‌زاده بوده است

سریال‌ تلویزیونی

  • بشارت منجی: این سریال به کارگردانی نادر طالب‌زاده ساخته شده و به زندگی حضرت عیسی‌(ع) از دیدگاه مسلمانان می‌پردازد.

برنامه‌ تلویزیونی

طالب‌زاده در طول سال‌ها فعالیت در تلویزیون، برنامه‌های متعددی را اجرا و یا در تولید آنها نقش داشته است. از جمله مهم‌ترین این برنامه‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • راز: این برنامه به موضوعات مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی با رویکرد تحلیلی و انتقادی می‌پرداخت و به دلیل طرح موضوعات خاص و گاه جنجالی، شهرت زیادی پیدا کرد.
  • عصر: این برنامه نیز با رویکردی مشابه برنامه راز، به بررسی مسائل روز و موضوعات مهم می‌پرداخت.[۶]

سایر آثار و فعالیت‌ها

  • تالیف کتاب «تاریک، روشن»: در این کتاب محورهای مهمی چون تاثیر مکاتب‌های غربی در نمایش خانواده در سینمای ایران، بازنمایی کارکردهای خانواده در سینمای ایران، جنسیت و نقش‌های همسری در سینمای ایران، آسیب‌ها و تهدیدات متوجه خانه و خانواده در فیلم‌های ایرانی بحث و بررسی می‌شود.[۷]
  • برگزاری کارگاه‌های آموزش فیلمسازی و تحلیل فیلم: طالب‌زاده در طول سال‌ها فعالیت خود، کارگاه‌های متعددی را در زمینه فیلمسازی و تحلیل فیلم برگزار کرد و به آموزش جوانان پرداخت.
  • فعالیت در زمینه ترجمه: طالب‌زاده به زبان انگلیسی تسلط داشت و در زمینه ترجمه نیز فعالیت‌هایی داشته است.

دیدگاه‌ها و مواضع

نادر طالب‌زاده، شخصیتی بود که همواره با صراحت و شجاعت، دیدگاه‌های خود را در مورد مسائل مختلف، به ویژه مسائل سیاسی و فرهنگی، بیان می‌کرد. او به عنوان یک منتقد جدی سیاست‌های آمریکا و اسرائیل و مدافع آرمان‌های انقلاب اسلامی شناخته می‌شد. با بررسی مواضع و دیدگاه‌های وی به نکات اساسی نگرش وی دست می‌یابیم که عبارتند از:

نگاه انتقادی به غرب

طالب‌زاده با تجربه‌ای که از زندگی و تحصیل در آمریکا داشت، شناخت عمیقی از ساختارها و رویکردهای سیاسی و فرهنگی غرب به دست آورده بود. او با نگاهی انتقادی به سیاست‌های مداخله‌جویانه و سلطه‌طلبانه برخی کشورهای غربی، به ویژه آمریکا، می‌نگریست و معتقد بود که این سیاست‌ها، نه تنها به نفع ملت‌ها نیستند، بلکه موجب ایجاد بی‌ثباتی و بحران در مناطق مختلف جهان می‌شوند. او بارها در برنامه‌های تلویزیونی و سخنرانی‌های خود، به افشای پشت پرده این سیاست‌ها و نقش آنها در ایجاد جنگ‌ها و منازعات پرداخته بود. او معتقد بود که رسانه‌های غربی نیز در راستای همین سیاست‌ها، به تحریف واقعیت‌ها و انتشار اخبار جهت‌دار می‌پردازند.

دفاع از آرمان فلسطین

حمایت از آرمان فلسطین و مقابله با صهیونیسم، یکی از محورهای اصلی دیدگاه‌های طالب‌زاده بود. او با برگزاری کنفرانس بین‌المللی افق نو، تلاش کرد تا صدای منتقدان سیاست‌های اسرائیل و حامیان فلسطین را به گوش جهانیان برساند. او معتقد بود که مسئله فلسطین، نه تنها یک مسئله منطقه‌ای، بلکه یک مسئله انسانی و جهانی است و سکوت در برابر ظلمی که به مردم فلسطین روا می‌شود، جایز نیست. او بارها در سخنان خود، به جنایات رژیم صهیونیستی و نقض حقوق بشر در سرزمین‌های اشغالی اشاره کرده بود.

روشنگری و مقابله با جنگ نرم

طالب‌زاده معتقد بود که دشمنان انقلاب اسلامی، علاوه بر جنگ سخت، از ابزارهای دیگری مانند جنگ نرم و تهاجم فرهنگی نیز برای مقابله با ایران استفاده می‌کنند. او با تولید برنامه‌های تلویزیونی و مستندهای روشنگرانه، تلاش کرد تا جوانان و نسل‌های جدید را در برابر این تهاجم آگاه سازد. طالب‌زاده بر این باور بود که شناخت توطئه‌ها و نقشه‌های دشمن، اولین گام برای مقابله با آنهاست. او در برنامه‌های خود، به بررسی ابعاد مختلف جنگ نرم، از جمله ترویج فرهنگ مصرف‌گرایی، تضعیف باورهای دینی و ملی، و انتشار اخبار جعلی و شایعات می‌پرداخت.

حمایت از سینمای انقلابی

طالب‌زاده از حامیان جدی سینمای ارزشی و انقلابی بود و در جشنواره فیلم عمار نیز نقش فعالی داشت. او معتقد بود که سینما می‌تواند ابزاری قدرتمند برای ترویج ارزش‌های انقلاب اسلامی و مقابله با تهاجم فرهنگی باشد. او از فیلمسازانی که در این راستا فعالیت می‌کردند، حمایت می‌کرد و تلاش می‌کرد تا آثار آنها به مخاطبان بیشتری برسد.[۸]

درگذشت

نادر طالب‌زاده در سال‌های پایانی عمر خود با مشکلات و بیماری‌های متعددی دست و پنجه نرم می‌کرد. اگرچه او همواره تلاش می‌کرد تا این مسائل را از دید عموم پنهان نگاه دارد و به فعالیت‌های خود ادامه دهد.

در اواخر سال ۱۴۰۰، وضعیت جسمانی طالب‌زاده رو به وخامت گذاشت. او از عوارض ناشی از مشکلات قلبی و همچنین لختگی خون رنج می‌برد. در تاریخ ۸ آذر ۱۴۰۰، به دلیل همین عوارض، در بیمارستان بستری شد و تحت مراقبت‌های ویژه قرار گرفت. پیش از این نیز، در مراسم افتتاحیه جشنواره عمار در ۱۸ دی ۱۴۰۰، اعلام شده بود که او به دلیل نارسایی قلبی در بخش مراقبت‌های ویژه (CCU) بستری است.

نادر طالب‌زاده سرانجام در روز ۹ اردیبهشت ۱۴۰۱، مصادف با روز جهانی قدس، در سن ۶۸ سالگی در یکی از بیمارستان‌های تهران درگذشت. درگذشت او در این روز، با توجه به مواضع صریح و همیشگی‌اش در حمایت از فلسطین و مخالفت با اسرائیل، بازتاب ویژه‌ای در رسانه‌ها و محافل مختلف داشت. بسیاری از شخصیت‌ها و رسانه‌ها به این نکته اشاره کردند که او در روزی از دنیا رفت که همواره برای آن اهمیت قائل بود.

مراسم تشییع و خاکسپاری

پیکر نادر طالب‌زاده با حضور جمع کثیری از مردم، هنرمندان، مسئولین و دوستدارانش در تهران تشییع شد و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا، در نزدیکی مزار شهید سید مرتضی آوینی، به خاک سپرده شد. این مکان، با توجه به نزدیکی معنوی و فکری این دو چهره فرهنگی، انتخاب شده بود.

واکنش‌ها به درگذشت

خبر درگذشت طالب‌زاده با واکنش‌های گسترده‌ای در میان مردم، هنرمندان، سیاستمداران و فعالان رسانه‌ای روبرو شد. بسیاری از افراد در پیام‌های تسلیت خود، به نقش او در عرصه فرهنگ و رسانه، مواضع صریح و شجاعانه‌اش، و تلاش‌هایش در جهت روشنگری و مقابله با «جنگ نرم دشمن» اشاره کردند. محمدمهدی اسماعیلی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، در پیامی او را «هنرمند تراز انقلاب و مدافع دیرین آرمان قدس» خواند.[۹]

آیت‌الله خامنه‌ای در پیامی درگذشت پژوهشگر و هنرمند انقلابی آقای نادر طالب زاده را تسلیت گفتند.[۱۰]

متن پیام رهبر انقلاب:

بسم الله الرّحمن الرّحیم
با تأسف خبر درگذشت پژوهشگر و هنرمند انقلابی و پرتلاش و پرانگیزه آقای نادر طالب زاده رحمةالله علیه را دریافت کردم. به خانواده و بازماندگان و همکاران و دوستان ایشان صمیمانه تسلیت عرض میکنم و از خداوند متعال رحمت و مغفرت و پاداش نیک برای خدمات باارزش فرهنگی و رسانه‌ئی ایشان مسألت مینمایم.
سیّدعلی خامنه‌ای
۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۱

گفتاورد

نادر طالب‌زاده: یکی از اتفاقات جالبی که در حین تصویربرداری «ساعت ۲۵» در منهتن داشتم این بود که انگار آسمان‌خراش‌های آمریکا دارد فرو می‌ریزد؛ درست ۱۰ سال قبل از ۱۱ سپتامبر؛

گفت‌و‌گوی خبرگزاری تسنیم با نادر طالب‌زاده درباره مستند «ساعت ۲۵»:[۱۱]

شما در دهه ۷۰ مستندی ساختید به اسم «ساعت ۲۵» که از تلویزیون هم پخش شد. آن مستند را قبل از «خنجر و شقایق» ساخته بودید اما به اندازه آن دیده نشد. ماجرای «ساعت ۲۵» چه بود؟
سال ۱۳۷۰ سفری به آمریکا داشتم که نتیجه آن سفر، ساخت مستند سریالی ۱۰ قسمتی «ساعت ۲۵» شد. این مستند راجع به فروپاشی آمریکاست. ۳ قسمت از آن راجع به موضوع بی‌خانمان‌هایی در آمریکا بود که قبلا اصلا وجود نداشتند، یعنی در شهر بی‌خانمان نمی‌دیدید. قسمت‌های بعدی به موضوع اسلام آمریکایی (وهابی) می‌پرداخت و در نهایت بخش‌های بعدی نیز راجع به سرخ‌پوستان آمریکا، نقض حقوق بشر و آزار آنان بود.
در روند ساخت مستند با تعدادی از اساتید دانشگاه آمریکا مصاحبه کردم. سراغ تعدادی از اساتید دانشگاه کلمبیا رفتم و در انتها نیز با حمید مولانا، استاد خودم در دانشگاه واشنگتن گفتگو کردم. این مستند به این سوال پاسخ می‌دهد که آمریکا در ۱۰ سال اول پیروزی انقلاب اسلامی، دچار چه بحران‌هایی شده است؟ مستند بدون آنکه کلامی آورده باشد، می‌گوید دلیلی که باعث می‌شود آمریکا به فروپاشی برسد، ایستادن آن در برابر اسلام است. مثلا همین بحران اقتصادی که آمریکا با آن درگیر است نیز به دلیل نقشه کشیدن‌‌هایش علیه اسلام است.

شما در سال ۱۳۷۰ چه چیزی از آمریکا دیدید که برداشتتان فروپاشی تدریجی آن شد؟
انرژی این مستند من را به سمت برج‌های آمریکا برد و چیزهایی دیدم که واقعاً قبلا وجود نداشت. یکسال قبل از ضبط مستند هم در آمریکا بودم ولی همه چیز خیلی تغییر کرده بود. دیدم که تمام شهرهای بزرگ آن از گدا و بی‌خانمان پر شده است؛ چیزی که قبلا اصلا سابقه نداشت. ساخت این مستند باعث شد تا سراغ مسئولان بی‌خانمان‌های آمریکایی بروم و با آنها مصاحبه کنم. برخی از این افراد در کلیسا‌ها ساکن بودند و غذایشان از طریق همین کلیسا تأمین می‌شد، مابقی هم که گوشه خیابان. دقت کنید که این موضوع برای سال ۱۳۷۰ است! اکنون قصد دارم این مستند را بازسازی کنم و بگویم ۲۷ سال قبل [مصاحبه در سال ۱۳۹۷ انجام شده است] موضوع فروپاشی در آمریکا وجود داشت و مستند سریالی‌ای نیز با نام «ساعت ۲۵» بر همین اساس ساخته شده است.
این مستند را به تنهایی ضبط و تدوین کردید؟
من تنها به این سفر رفته بودم و تمام مصاحبه‌ها را خودم انجام داده بودم اما شهید سید مرتضی آوینی در ساخت این مستند سریالی بسیار کمک کرد. یک قسمت از کار را مونتاژ کردم اما مرتضی پیش نمایش آن را دید و گفت که «نه، اینطوری نمی‌شود. باید کسی بیاید کار را تدوین کند که ربطی به پروژه نداشته و از بیرون همه چیز را ببیند و بچیند». دوستی داشت به اسم محمدعلی فارسی که آمد تا کار را تدوین کند. من اصلا کسی به نام محمدعلی فارسی نمی‌شناختم. آوینی به من گفت دوستی دارد که نبوغ تدوین دارد و باید فیلم را به او بدهیم. اولین دیدارم با فارسی را خاطرم هست؛ در یک اتاق شلوغ و پر دود باهم دیدار کردیم، انقدر سیگار کشیده بود که انگار در اتاق شیمیایی زده‌اند[می‌خندد]؛ وسط آنهمه دود، محمد علی فارسی را پیدا کردم و دیدم. وقتی فیلم‌ها را برای اولین بار به فارسی نشان می‌دادم، یادداشت برداری می‌کرد و همه چیز را می‌نوشت. او آمد و راش‌ها را به ۱۰ قسمت تقسیم کرد و یک مستند سریال ۱۰ قسمتی حاصل شد.
بسیاری از افرادی که به من در تصویربرداری مستند کمک کردند، اکنون در ایران حضور دارند مثلا آقای سبزعلیان مسئول دفتر نمایندگی ایران در آمریکا بود و کار به واسطه او شروع شد. او بود که مرا به کاخ سفید برد و مرا با بی‌خانمان‌هایی که در آنجا تظاهرات می‌کردند و آدم‌های اصلی جنبش آشنا کرد. تصویربرداری از واشنگتن آغاز شد و سپس به نیویورک رفتیم. در مدت ۳ ماهی که آنجا بودم، مصاحبه‌های بسیاری با افراد مختلف داشتم اما مضمون اصلی کار این بود که آمریکا فرو می‌پاشد.
بعد از سفر، کارمان فقط جمع‌کردن تصاویر نبود بلکه باید فکر می‌کردیم تا بدانیم که دقیقا چه باید بکنیم؛ چراکه مستندمان روایی نبود و یک مستند تحقیقی بود. اما در سفر بعدی‌ام که به بوسنی رفتم و مستند «خنجر و شقایق» را ساختم، دقیقا می‌دانستم که قرار است چه اتفاقی بیفتد و می‌دانستم که بعد از این پلان باید چه چیزی را بگیرم و راوی هم چه چیزهایی باید بگوید. تصاویری که در آمریکا گرفتم، با سفر بوسنی فرق داشت و یک تحقیق تمام عیار بود.
تمام مصاحبه‌ها را خودم به فارسی ترجمه کردم و سپس آن را به حسین بهزاد دادم تا ویرایش کند. آن زمان کسی قلم حسین بهزاد را نمی‌شناخت. او به صورت منظم بر روی مستند کار کرد و برای هر ۱۰ قسمت این مجموعه، متن نوشت.. هر کدام از این ۱۰ قسمت حدود ۳۵ دقیقه بود.
در نهایت متن‌ها را به آقای جرج پطروسی که از دوبلورهای آن زمان صداوسیما بود دادیم. او به حوزه هنری آمد و متن‌ها را خواند. این مجموعه مستند، اولین فیلمی از حوزه هنری بود که صدا و سیما آن را پخش می‌کرد.
آن‌موقع جریان رسانه‌ای هم درباره مستندتان ایجاد شد؟ کسی درباره آن حرف میزد؟
با این که این برنامه از تلویزیون پخش شد اما هیچ وقت تحلیلی پیرامون آن انجام نشد. این‌گونه نبود که برنامه‌ای مثل «راز» وجود داشته باشد و یک شخصی مثل من را بیاورد و کار را بررسی کند. الان من فیلم کوتاه یک جوان که در جشنواره عمار ساخته را می‌آورم و در برنامه‌ام بررسی می‌کنم اما آنموقع خبری نبود، کسی نبود که چنین کاری کند نه به خاطر خودم، به خاطر آوینی می‌گویم که روح و حس و حالش در این مستند وجود دارد.
فقط روزنامه کیهان بود که ما را دید. کیهان به مدت ۴ روز، خبر این برنامه را روی صفحه اصلی خود گذاشت و مصاحبه‌ای که مهدی نصیری با من انجام داده بود را منتشر کرد. روزنامه کیهان برای اولین بار به این برنامه ارزش خبری داد و آن را پوشش داد.
مهدی نصیری سردبیر و مدیرمسئول روزنامه کیهان، پای میز مونتاژ مستند آمد و بسیاری از مصاحبه‌ها را همانجا دید. او مصاحبه‌هایم با امام جماعت سیاه‌پوستان، کشیش‌های مسیحی، حمید مولانا و اساتید آمریکایی را دید و پس از آن یک مصاحبه طولانی با من انجام داد که در مدت ۴ روز در کیهان منتشر می‌شد. این مصاحبه‌ها و آن مستند دقیقا زمینه‌ساز ورودم به عرصه رسانه بود.
بلافاصله پس از «ساعت ۲۵»، مستند «خنجر و شقایق» را کار کردم که حواشی آن و موضوع بوسنی باعث پوشانده شدن «ساعت ۲۵» شد اما آن برنامه‌ها، امروز موضوعیت دارد؛ چراکه همه می‌گویند آمریکا در حال فروپاشی است و ما در سال ۱۳۷۰ یک مستند سریالی ساختیم و ثابت کردیم که این اتفاق شروع شده است.
شما در مصاحبه آنروزتان با کیهان، حرف‌های عجیبی از ریزش آسمانخراش‌های آمریکا گفته بودید؛ تقریبا ۱۰ سال قبل از ماجرای ۱۱ سپتامبر!
یکی از اتفاقات جالبی که در حین تصویربرداری در منهتن داشتم این بود که حس می‌کردم انگار آسمان‌خراش‌های آمریکا دارد فرو می‌ریزد. در تمام عمرم این‌گونه نشده‌ بودم. به اطرافیانم گفتم که این یک حس استعاری از فروپاشی آمریکا در من است. وقتی با مهدی نصیری صحبت کردم، این موضوع را گفتم و او هم آن را در کیهان چاپ کرد. این حسی که من داشتم (پایین آمدن آسمان‌خراش‌ها) درست ۱۰ سال قبل از ۱۱ سپتامبر بود. خاطرم هست که وقتی ۱۱ سپتامبر رخ داد، دوباره از کیهان سراغم آمدند و خواستند که آن ماجرا را بازگو کنم اما گفتم به خدا کار من نبود [می‌خندد] بلکه احساسم بوده است.
تعدادی از دوستانم معمار بودند و هر شب من را به این‌طرف و آن طرف می‌بردند و می‌گفتند که این ساختمان‌های بلند را ببین. وقتی من به آنها نگاه می‌کردم احساس می‌کردم که انگار آسمانخراش‌ها به سمت پایین می‌آیند و فرو می‌ریزند. البته شاید این موضوع خنده‌دار باشد و وقتی که کیهان مجددا سراغم آمد، ترسیدم که ماجرا را بازگو کنم و با خود می‌گفتم که اکنون این ماجرا را گردن من می‌اندازند و می‌گویند طالب‌زاده با القاعده هماهنگ کرده است[می‌خندد]. ماجرای احساسم از ریزش برج‌ها را بارها برای آوینی تعریف کرده بودم.
الان برنامه جدیدی برای «ساعت ۲۵» دارید؟
اکنون می‌خواهم ساعت ۲۵ را یکبار دیگر نگاه کنم و کلیپ‌هایی از آن تولید کنم. یک سال است که این حرف را تکرار می‌کنم و می‌گویم زمانش رسیده است که دوباره راجع به فروپاشی آمریکا صحبت کنیم. تکرار این موضوع در اوضاع امروز آمریکا و ترامپ مهم است.
باید سخنرانی‌هایی در دانشگاه‌ها داشته باشیم و در میان حرف‌ها، تکه‌هایی از ساعت ۲۵ را پخش کنیم. دقت کنید که در سال ۱۳۷۰ می‌گوییم که وهابیون در آمریکا مسجد زده‌اند و در همه‌جا نفوذ کرده‌اند. همچنین، این اندازه مردم بی‌خانمان و فقیر که در آمریکا پیدا شدند، عجیب نیست؟ با خیلی از این بی‌خانمان‌ها مصاحبه کردم و تمام اوقات روز همراه آنها بودم.
بین آن بی‌خانمان‌ها افراد مشهوری هم پیدا می‌شدند که امروز بشناسیمشان؟
اولین پلان مایکل مور مستندساز آمریکایی در مستند «فارنهایت ۱۱/۹»، تصویری از یک زن در مقابل کاخ سفید است اما ۱۰ سال قبل از او من این پلان را در مقابل کاخ سفید گرفتم و با همان زن گفتگو کردم. آن زن یک چادر در برابر کاخ سفید زده بود و در آن زندگی می‌کرد. چندین سال بود که معترضانه روبروی کاخ سفید زندگی می‌کرد.
بعد از این خانم، سراغ یک آقای روشنفکر کتاب خوانده رفتم که او هم بی‌خانمان بود. مستند ساعت ۲۵ با همین تصاویر آغاز شد. آقای سبزعلیان مسئول دفتر نمایندگی ایران در آمریکا من را با «عبدالعلی موسی» آشنا کرد و با عبدالعلی همراه شدم. از آن به بعد دیگر به هتل نرفتم و به مسجد عبدالعلی که در یکی از مناطق فقیرنشین واشنگتن بود رفتم. ۱۰ روز همراه عبدالعلی بودم و شب و روز فیلمبرداری می‌کردم. در آن روزها، از همه کس و همه چیز فیلمبرداری کردم و نشان دادم که زندگی بی‌خانمان‌ها چگونه می‌گذرد. با عبدالعلی سراغ خیلی از افراد رفتیم و مصاحبه کردیم؛ یکی از آن افراد نوام چامسکی بود.
من معتقدم که فروپاشی آمریکا متعلق به دیروز و امروز نیست و از زمانی که انقلاب اسلامی کلید خورد، این ماجرا هم شروع شد. اکنون بحث افول آمریکا آرام آرام تبدیل به یک بحث رایج شده است.
چرا در آن زمان فکر می‌کردید که آمریکا دچار فروپاشی می‌شود؟
من قبل از انقلاب به مدت ۱۰ سال کامل در آنجا زندگی کردم و همه شهرهای کوچک و بزرگ آمریکا را دیده بودم. بعد از انقلاب، تا ۱۰ سال به آمریکا نرفتم اما وقتی که مجددا به آنجا رفتم، دیدم که چه قدر همه چیز عوض شده است.

چه چیزی عوض شده بود؟
من ۲۳ سال قبل از ساخت این مستند در آمریکا تحصیل می‌کردم و حالا تفاوت‌های بسیار جدی در روزگار شهرها و مردم آمریکا می‌دیدم. اولین مسأله، وقوع پدیده بی‌خانمانی در شهرهای بزرگ بود. در خیابان اصلی دانشگاه کلمبیا هیچ وقت فقیر نمی‌دیدید اما وقتی که دوباره به آنجا رفتم، در فاصله عبور از دو بلوک ساختمانی، ۲۰ فقیر ‌دیدم که قوطی‌های خالی شیر را در دست گرفته و مودبانه می‌خواستند که به آنها کمک کنم. قبلا هیچ کس در آمریکا گدایی نمی‌کرد و تمام گدایان در منطقه‌ای در نیویورک بودند که شب‌های جمعه گدایی می‌کردند تا بتوانند پول الکل خود را به دست آوردند اما گداهای جدیدی که دیدم، جوانان سالم و رشیدی بودند که هیچ کاری نداشتند؛ چرا؟ چون تمام کارخانه‌ها را از آمریکا به مکزیک و چین برده بودند تا مزد کمتری به کارگران بدهند، قیمت کارگر خارجی یک پنجم کارگر آمریکایی بود. این که ترامپ می‌گوید دوباره آمریکا را با عظمت خواهد کرد به همین دلیل است. به صورت ناگهانی طبقه متوسط آمریکا پوک شد و دچار بحران‌های جدی ‌شد و خانه و کارش را از دست داد.
طرح مستند را به کسی هم نشان داده بودید؟
قبل از سفر، طرح مستند را به آقای زم دادم. او پرسید واقعاً می‌توانم چنین چیزی بسازم؟ گفتم بله. آوینی از قبل از سفر می‌دانست که برای چه موضوعی قرار است به آمریکا بروم. او می‌گفت ایده بسیار خوبیست اما فکر نمی‌کرد که شدنی باشد اما شد و بعد از آن هم با کمک مرتضی مستند «خنجر و شقایق» را درباره بوسنی ساختیم. مستندهایمان جایگاه جهانی پیدا کرده بود.
مستندهایم فقط با شهید آوینی معنا پیدا می‌کرد و تبدیل به یک فیلم جهانی می‌شد، اگر تنها می‌ماندم هیچکدام از مستندها در نمی‌آمد. اگر مستند ساعت ۲۵ خوب درآمد، به روح و حال مرتضی برمی‌گردد. او در پشت کار بود و آن را جلو می‌برد. به نظرم برای اولین بار بود که یک کار جنگ نرم درست به صورت مستند سریالی ساخته می‌شد.
تصاویر مستند ترکیبی از مصاحبه و تصویر در محل بود. مثلا یکی را در پارک دیدم که نشسته گیتار می‌زند، رفتم سراغش و گفتم من مستندسازی ایرانی هستم و بیا حرف بزنیم. کمی حرف می‌زدیم، کمی گیتار می‌نواخت و دوباره حرف می‌زدیم که همه در مستند آمده است.
محور تمام این ۱۰ قسمت، موضوع فروپاشی آمریکاست؟
دقیقا. به منازعه زمان و رویارویی انقلاب اسلامی و آمریکا پرداختم و سوالم این است که چرا آمریکا به این وضع افتاده است. برایم مشهود بود که یک اتفاقی در آمریکا رخ داده و این موضوع مهمیست.
قبل از انقلاب در آمریکا تحصیل می‌کردم. وقتی بعد از سال‌ها دوباره به آمریکا برگشتم، چیزی که توجهم را جلب کرد، علائم فروپاشی آمریکا بود. وقتی اتفاقات را کنار هم قرار می‌دادم به چیزی رسیدم که نشان از فروپاشی آمریکا بود.
«ساعت ۲۵» تنها مستند سریالی شما از آمریکاست؟
یک مستند ۱۰ قسمتی دیگر هم در سال ۲۰۰۶ ضبط کردم که در آن ۲ رئیس جمهور ایران یعنی محمد خاتمی و محمود احمدی‌نژاد حضور دارند. آن فیلم‌ها را مونتاژ نکردم و فقط راش‌ها را به شبکه ۱ و پرس‌تی‌وی دادم. حتی با خاتمی به دانشگاه هاروارد سفر کردیم و صحبت کردیم. آن حرف‌ها اگر امروز تدوین شود، جذاب است و البته خلاقیت خاصی می‌خواهد.
در بخشی از این سفر، یک ماه همراه با فواد ایزدی بودم و در شهرهای مختلف آمریکا مثل کالیفرنیا و تگزاس و لویزیانا و... مصاحبه کردیم و تصویر گرفتیم. آن مصاحبه‌ها هم یک کلیدواژه اصلی دارد که همان فروپاشی آمریکاست. ۲ سال و نیم بعد از آن سفر بود که تازه فواد ایزدی به ایران برگشت.
امکان بازپخش مستند «ساعت ۲۵» وجود ندارد؟
با به روز کردن مستند به لحاظ فنی، امکان بازپخش وجود دارد. در آن زمان همه چیز یوماتیک بود. دوربین من «های ایت» بود و تصاویر از «های ایت» به یوماتیک تبدیل شده بود؛ «بِتا کم» هم آنروز نبود!
در آن زمانی که فیلم را ساختید و پخش کردید، کسی به شما نگفت احتمالا متوهم شدید و آمریکا کجا و فروپاشی؟
آن زمان صادق خرازی نماینده ایران در سازمان ملل بود. او رسما به من گفت که این کارم عبث و بیهوده است. خرازی یک شورایی داشت که اعضای آن همه اهل مطبوعات بودند، من را هم به آن شورا دعوت کرد و در نیویورک جلسه برگزار شد. البته جرات نمی‌کردند که به من چیزی بگویند؛ چراکه هیچ کدامشان قبل از انقلاب در آمریکا نبودند، اعضای شورا همه کارمندهای دلار بگیر وزارت خارجه آن زمان بودند که در بخش مطبوعاتی کار می‌کردند. به من ‌گفتند بعید است ادعای فروپاشی آمریکا انقدر تند باشد، گفتم دقیقا به همین تندیست. آقای خرازی گفت برو همین کتابخانه ملی آمریکا را که در خیابان پشتیست ببین و تحقیق کن. گفتم اتفاقا دو نفر از هم دانشگاهی‌های من در کلمبیا، الان از مسئولان کتابخانه ملی آمریکا هستند، با آنها رفت و آمد دارم و کاملا هم را می‌شناسیم. از خرازی پرسیدم «شما قبل از انقلاب هم در آمریکا بودید؟» گفت خیر؛ گفتم خیابان‌های آن زمان جور دیگری بود که شما ندیدید.
ساختمان سازمان ‌الملل در خیابان «پارک» قرار دارد که گران‌ترین املاک جهان در آن است و دفتر ایران هم همانجاست؛ آنها فقط هم خیابان پارک را می‌دیدند اما من همه جا را دیده بودم، از دانشگاه کلمبیا و زاغه‌های اطراف آن تا همین خیابان پارک. من در آنجا زندگی کردم اما هیچ وقت در آن بی‌خانمان نبود و آمریکا هیچ وقت این شکلی نبود. سوال اساسی تحقیق من این بود که چرا آمریکا به این روز افتاده است؟
جالب است آقای خرازی اعتقاد داشت که آمریکا از لحاظ اقتصادی، خیلی هم قوی‌تر شده است. وقتی از سفر برگشتم دوباره پیش او رفتم. از من پرسید که چه کار کردی؟ گفتم که بیش از ۱۰۰ مصاحبه گرفتم. جا خورد و فکر کرد که من شوخی می‌کنم. تا آن زمان چنین الگویی نبود که یک نفر با یک دوربین برود تا مستندی سریالی بسازد. برایش توضیح دادم که چه دیده‌ام و چقدر همه چیز عوض شده است. به خرازی گفتم که شما در طبقه ۳۴ برج هستید، صبح از پارکینگ برج بیرون می‌روید و راننده‌تان شما را از شهر بیرون می‌برد، شما اصلا آمریکا را نمی‌بینید.
بعدا وقتی که مستند ساعت ۲۵ پخش شد، کیهان یک یادداشت انتقادی درباره صادق خرازی نوشت و او هم از دست ما دلخور شد.
اسم مستند را «ساعت ۲۵» گذاشتید؛ یعنی چه؟
در ابتدا می‌خواستم که نام دیگری برای آن بگذارم، مثلا «روایت عشق» اما مرتضی قبول نکرد و گفت که اسم کار را «ساعت ۲۵» می‌گذاریم. ساعتی که از ۲۴ گذشته و وارد دوره آخرالزمان شده است یعنی زمان وارد بعد جدیدی شده است. معتقدم که انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) باعث کلیدخوردن آن عصر جدید شده است. امام خمینی(ره) فرمود انقلاب اسلامی یک انقلاب جهانی است که از ایران شروع شده ولی اکنون از ایران خارج شده و رهبری آن با امام زمان است.

Image 1

برنامه جهان‌آرا

حضور نادر طالب‌زاده در برنامه تلویزیونی «جهان‌آرا»

Image 2

بشارت منجی

نادر طالب‌زاده در پشت صحنه سریال «بشارت منجی»

Image 3

جشنواره عمار

نادر طالب‌زاده در اختتامیه دوره دهم جشنواره مردمی فیلم عمار

Image 6

نادر طالب‌زاده

نادر طالب‌زاده در اواخر عمر

Image 7

نادر طالب‌زاده

نادر طالب‌زاده در بستر بیماری

Image 8

تشییع پیکر

تصویری از مراسم تشییع پیکر مرحوم نادر طالب‌زاده


پانویس

  1. «نادر طالب زاده - عماریار». دریافت‌شده در ۲۷ دی ۱۴۰۳.
  2. «زندگینامه نادر طالب زاده». خبرگزاری جماران. دریافت‌شده در ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳.
  3. «جشنواره فیلم عمار از کجا آغاز شد؟!». دریافت‌شده در ۲۸ دی ۱۴۰۳.
  4. «زندگینامه نادر طالب زاده». خبرگزاری جماران. دریافت‌شده در ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳.
  5. «نادر طالب‌زاده - خبرگزاری تسنیم». دریافت‌شده در ۲۷ دی ۱۴۰۳.
  6. «نادر طالب زاده - عماریار». دریافت‌شده در ۲۷ دی ۱۴۰۳.
  7. «کتاب تاریک، روشن - ایران‌کتاب». دریافت‌شده در ۲۷ دی ۱۴۰۳.
  8. «نگاهی به کارنامه نادر طالب‌زاده؛ خستگی‌ناپذیر». دریافت‌شده در ۲۷ دی ۱۴۰۳.
  9. «نگاهی به کارنامه نادر طالب‌زاده؛ خستگی‌ناپذیر». دریافت‌شده در ۲۷ دی ۱۴۰۳.
  10. «پیام تسلیت درپی درگذشت هنرمند انقلابی آقای نادر طالب زاده». دریافت‌شده در ۲۷ دی ۱۴۰۳.
  11. «گفت‌وگوی صریح با نادر طالب‌زاده درباره "ساعت ۲۵"/ آغاز عصر جدید با آوار شدن آسمان‌خراش‌های آمریکایی!». دریافت‌شده در ۲۷ دی ۱۴۰۳.

پیوند به بیرون