ابولقاسم طالبی کارگردان فیلم دستهای خالی در گفتگویی از دغدغه خود برای ساخت این فیلم گفت:
ایده اولیه من این بود فیلمی بسازم که در آن نگاه حسینی وجود داشته باشد بدون این که بخواهم تاریخی کار کنم. با این ایده، مدتها فکر کردم و طرح زدم. حتی یک بار دو فیلمنامهنویس بر اساس این طرح فیلمنامهای را نوشتند که با حاشیهنویسی بارها بازنویسی شد اما در نهایت به جز چند دیالوگ، نتوانستم آن فیلمنامه را (که حس کردم دارد از ایده و ذهنیت من دور میشود) دست بگیرم و سرانجام خودم دست به کار شدم.
وی افزود:
در ادامه، به این نتیجه رسیدم که فیلمنامه در "آن" شکل میگیرد، من نمیتوانم در ذهنیت فرد دیگری به دنبال این "آن" بگردم و فعلا باید این حرف را خودم بزنم. اینگونه بود که "دستهای خالی" را نوشتم و آنچه به فیلم فعلی بدل شد، شکل گرفت.
طالبی گفت:
مشکل من این است که نمیخواهم فیلمهایم شبیه فیلمهای دیگر باشد و برای همین هم فیلمنامه ان به سختی تولد مییابد. البته باید بدانیم که هزاران فیلم وسریال درباره جنگ جهانی و جنگ سرد ساخته شده، هزاران فیلم هندی و فیلمفارسی ساخته شده و امروز میتوان از روی آنها فیلم ساخت اما من نه در قصه و نه در نوع نگاه به روایت و شخصیتها، در خودآگاهم به دنبال کپیبرداری و دیزالو روایتهای شناخته شده و آشنا نیستم.
- خواستم به این عقیده که «نسل فعلی بیدین و ایمان است» جواب بدهم:
این سوال خیلیها است که" اگر واقعاً برای امام حسین(ع) جنگیدیم، چرا باید در نتیجه، آدمهای بازمانده از دفاع مقدس، دچار ناراحتی جسمی، روحی و روانی شوند"،"چرا باید یکی دیوانه شود و دیگری زجر بکشد؟"... "اینها اگر مورد توجه امام حسین(ع) هستند، پس چرا این توجه دیده نمیشود؟"... و در نقطه مقابل این فکرها نیز این مطرح شود که "چرا کسی که درد نکشیده، مورد توجه نباشد؟". من در "دستهای خالی" میخواستم بگویم که آنی که درد دارد، مورد توجه هم هست و هر کسی که مورد توجه است دلیل ندارد که آن درد را کشیده باشد.
طالبی به فارس گفت:
دغدغه من در "دستهای خالی" پاسخ دادن به این سئوال است که "اگر این دفاع، مقدس و الهی بوده، چرا این آدمهای الهی اینقدر دارند زجر میکشند؟" و به نظرم باید سینما پاسخ این پرسشها را بدهد.
وی گفت:
غربت "امیر حسین"، غربتی است که برای مؤمن اتفاق میافتد و غربتی است که آدمهای معتقد دارند باید فراتر باشد. من میخواستم بگویم "امیر حسین" مورد توجه است. آدمهایی که از کنار تو رد میشوند نباید این را ببینی که روی ویلپچر است، دست ندارد، قطع نخاع است، مجنون شده است و... او مورد توجه است و اگر آزارش بدهی، در جایی نتیجهاش را میبینی.
طالبی در مورد توجه پررنگ خود به خانواده قهرمانان دفاع مقدس در "دستهای خالی" اظهار داشت:
قهرمان فیلمها و سریالهایی که ساختهام، زن بودهاند و در "دستهای خالی" هم میخواستم یک بار دیگر به نقش زن و خانواده قهرمان اصلیام اشاره کنم.
وی همچنین درباره تقابل نسلها در این فیلم گفت:
ریشههای این قصه در واقعیت است و وجود دارد. من در "دستهای خالی" در صدد هستم به آنها که میگویند: "نسل فعلی بیدین و ایمان است" جواب بدهم.
طالبی ادامه داد:
من وجود بیایمانی در نسل فعلی را قبول ندارم. نمیپذیرم که نسل فعلی به پدرانش بیتوجه است. "اختلاف سلیقه" با این که "پدرها را نمیخواهند" و از آنها متنفر هستند، دو حرف است. واقعیت این است که برای این نسل پدر، یک عشق است. دوست دارند در آغوش گرم پدرشان باشند. برای همین است که نشان میدهم این نسل میرود روی پای نسل قبلی میافتد و آن نسل میترسد که اگر دیوانگیاش را ببیند او را پس بزند لذا میخواهد حالش بهتر شود و بعد به دیدار فرزندش برود...:
کارگردان "دستهای خالی" افزود:
متاسفانه امروز عدهای میگویند نسل فعلی مثل نسل قبلی نیست، پای انقلاب و جنگ نمیایستد لذا بترسید که اگر آمریکا آمد پوست همه را میکند و شروع کنید به آمریکا باج بدهید! و من در "دستهای خالی" تلاش کردهام که واقعیت این قضیه را در رابطه این دو نسل به تصویر بکشم.
وی در مورد انتخاب یک دختر (با بازی مریلا زارعی) به عنوان نماینده نسل جوان گفت:
اتفاقا ابتدا چنین نبود و من قصد انجام چنین کاری را نداشتم. ابتدا با "محمدرضا فروتن" صحبت کردم و نقش را هم بر اساس ایشان نوشته بودم ولی به لحاظ مالی توافق پیدا نکردیم که من در ادامه، از این بابت خیلی غصه خوردم و حتی فشار اصلی هم که به من وارد شد، این بود که در یک مقطه زمانی مجبور شدم جای دختر و پسر را در قصه تغییر بدهم که به تبع آن، دوستاش، قصه، نوع رابطه او با مادر و... تغییر مییافت. البته در نهایت به یک تصویر امروزیتر هم رسیدم.
وی در مورد رویکرد کمرنگ و گاه بهدور از واقعیت به "خانواده" در فیلمهای دفاع مقدس گفت:
به هر حال قهرمان و ضدقهرمان درست کردن، درام ایجاد میکند و شاید برخی دوستان برای اینکه درامشان قوی شود، به آنچه شما میگوئید میرسند که من در مورد آنها نظر ندارم. اما در مورد خودم باید بگویم که برای "دستهای خالی" انگیزه بسیار زیادی داشتم، آنقدر با انگیزه صحبت میکردم که "گلشیفته فراهانی" (که به دلیل قرار داد با "میم مثل مادر" نتوانست به این فیلم بیاید) به فیلمنامه من عنوان "دفترچه اعتقادات" داد. من بعد ازعارضهای که سر فیلمبرداری این فیلم رخ داد و ساخته شدن آن را به تعویق انداخت، آنقدر انگیزه داشتم که با آن حالت (که البته کسب سلامتیام را پس از آن عارضه، توفیق خدا میدانم)، برای این که سرما نخورم با شال و کلاه پشت دوربین رفتم چون ساخته شدن فیلم برایم خیلی برایم مهم بود و خدا هم لطف کرد، دوستان زحمت کشیدند به طوری که امروز، فیلم دوپارگی ندارد. آن هم در حالی که فیلمبردار، طراح صحنه و دستیاران من تغییر یافتند و ما حتی خواستیم جایزه هم بگذاریم تا ببینیم چه کسی این دوپارگی را تشخیص میدهد؟
"طالبی" با اشاره به این که "نماینده" هیچ دسته و قشری نیست و به عنوان یک سینماگر، ممکن است حرفهایش، در راستای تفکرات مردم باشد، گفت:
نسلها به هیچکس نمایندگی ندادهاند، من هم نماینده هیچکس نیستم. من نماینده آنها که در سال ۱۳۵۷ انقلاب کردند یا آنها که جنگ کردند، یا بعد از جنگ کار فرهنگی کردند، نیستم. اگر کسی این را بگوید (به تعبیر رهبر معظم انقلاب) آنها خودشگفتی دارند. ممکن است من یک مطلب بنویسم که آن عده را نمایندگی کند و فردا یک مطلب دیگر بنویسم که دستهای دیگر را نمایندگی کند. من معتقدم هنرمند، روزنامهنویس و شاعر نمیتواند بگوید که نماینده است. او میگوید که من از دل آنها هستم و ممکن است حرف آنها را هم زده باشم.