حسینیه ارشاد

از یاقوت
حسینیه ارشاد
مؤسسه‌ دینی–فرهنگی
بنیادگذاریاواخر دههٔ ۱۳۴۰
زمینه فعالیتدرس‌گفتارِ مستند، گفت‌وگوی روشمند، نشست‌های عمومی در حوزه‌های دینی و اجتماعی
وضعیتفعال
ستادتهران، خیابان دکتر شریعتی


حسینیهٔ ارشاد مؤسسه‌ای دینی–فرهنگی در تهران (خیابان دکتر شریعتی) است که از اواخر دههٔ ۱۳۴۰ با الگوی «درس‌گفتارِ مستند، گفت‌وگوی روشمند و نشست‌های عمومی» شناخته شد. این مرکز در کنار کارکرد آیینیِ حسینیه، به‌گونه‌ای طراحی شد که زبان دانشگاهی را با متن دین پیوند بزند و برای مخاطب دانشجو و طبقهٔ متوسط شهری «فهم مسئله‌محور از اسلام» فراهم کند. شهرت آن بیش از همه به سخنرانی‌های علی شریعتی و نیز حضور مرتضی مطهری، محمدجواد باهنر، فخرالدین حجازی، اکبر هاشمی رفسنجانی، ناصر مکارم شیرازی و جمعی از واعظان نواندیش بازمی‌گردد. حسینیهٔ ارشاد در ۱۴ آبان ۱۳۵۱ به دستور محمدرضا پهلوی تعطیل شد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی دوباره به کار ادامه داد.

تاریخچه

  • تأسیس و تثبیت (اوایل دههٔ ۱۳۴۰ تا ۱۳۴۷): نطفهٔ حسینیه با همت خیرین متدیّن و مدیرانی چون ناصر میناچی شکل گرفت. در روایت‌های تاریخ شفاهی، از مرتضی مطهری به‌عنوان یکی از ایده‌پردازان اصلیِ مدلِ آموزشیِ حسینیه یاد می‌شود. هدف، ایجاد تریبونی بود که «معارف کلاسیک» را به زبان امروز، منظم و قابل پیگیری عرضه کند.
  • دورهٔ اوج (۱۳۴۷ تا ۱۳۵۱): با تکمیل تالار گنبددار و انتظام برنامه‌ها، «دوره‌های موضوعی» و «جلسات عمومی» رونق گرفت. از آبان ۱۳۴۷، حضور علی شریعتی مخاطبان تازه‌ای جذب کرد و در ۱۳۵۰–۱۳۵۱، ارشاد به یکی از گره‌گاه‌های روشنفکری دینیِ پایتخت بدل شد.
  • تعطیلی (۱۴ آبان ۱۳۵۱): با اوج‌گیری اثرگذاری، ساواک ارشاد را محل «سامان‌دهیِ فکریِ جوانان مسلمان» می‌دید. مجموعه در نهایت با دستور مستقیم شاه تعطیل شد.
  • پس از انقلاب: بازگشایی، تداوم نشست‌ها و تقویت کتابخانهٔ عمومی/دیجیتال؛ ارشاد در دهه‌های بعد نیز به‌عنوان پایگاه فرهنگی فعال ماند.

معماری و امکانات

  • تالار گنبددارِ مرکزی (با گنجایش قابل توجه) برای سخنرانی‌ها و مراسم آیینی؛
  • فضاهای آموزشیِ جانبی برای کارگاه و کلاس؛
  • کتابخانهٔ عمومی و کتابخانهٔ دیجیتال که امروز با مجموعه‌ای گسترده از کتاب‌ها و نشریات به‌عنوان زیرساخت پایدار فرهنگ دینی–مدنی عمل می‌کند.

اداره و جایگاه حقوقی

  • نظام ادارهٔ مردمی/وقفی: حسینیه از آغاز متکی به نذورات و کمک‌های خیرین بود و به‌عنوان مؤسسه‌ای غیردولتی شناخته می‌شد؛ ناصر میناچی سال‌ها متولی/سرپرست بود.
  • پس از انقلاب: ضمن حفظ هویت مردمی، با نظم نهادی بیشتر، برنامه‌های پژوهشی، نشست‌های دینی–اجتماعی و خدمات کتابداری توسعه یافت.

کتابخانه و میراث

  • آرشیو دیداری–شنیداری: نگهداری نوارها/سخنرانی‌های تاریخیِ دورهٔ انقلاب؛
  • کتابخانهٔ عمومی/دیجیتال: توسعهٔ پیوستهٔ مجموعه و خدمات؛
  • اثر نمادین: تداوم یادمان‌ها و نشست‌های سالانه (از جمله مناسبت‌های مربوط به شخصیت‌های سخنران) که حسینیه را از «خاطرهٔ تاریخی» فراتر برده و به پایگاه زندهٔ فرهنگ دینی–مدنی بدل کرده است.

سخنرانانِ جریان‌سازِ دورهٔ انقلاب (۱۳۴۷–۱۳۵۱)

علی شریعتی

از آبان ۱۳۴۷ به دعوت مطهری به جمع سخنرانان پیوست. در سال‌های ۱۳۵۰–۱۳۵۱، دو محور موازی داشت:

  1. «اسلام‌شناسی» به‌صورت درسِ منظم برای تربیت کادر فکریِ متدیّن؛
  2. جلسات عمومی با عناوینی چون «حسین وارث آدم»، «فاطمه، فاطمه است»، «انتظار؛ مذهبِ اعتراض»، «تشیع علوی و تشیع صفوی»، «مسئولیت شیعه‌بودن»، «ما و اتهام‌ها».

ویژگی متمایز در حسینیهٔ ارشاد، تبدیل هم‌زمان محتوا به جزوه و کاست و گردش سریع آن در شبکه‌های دانشجویی و هیئت‌های شهری بود. برخی از این محتواها به محافل برون‌مرزی شیعی (لبنان/سوریه) نیز راه یافت. در ارزیابی‌های انقلاب اسلامی، این خطابه‌ها خودآگاهیِ هویت اسلامی–اجتماعی را در دانشگاه‌ها تقویت کرد و فضای ایدئولوژیکِ رقیب را به چالش کشید.

مرتضی مطهری

مطهری، علاوه بر نقشِ ایده‌پردازانه در طراحی الگوی حسینیه، در ۱۳۴۷–۱۳۴۸ چند سخنرانی مرجع ایراد کرد؛ از جمله دربارهٔ فلسطین در عاشورای ۱۳۴۸. او در چارچوب روشِ اجتهادی و فلسفهٔ اسلامی، «مبانی عقلانی ایمان و عدالت» را برای نسل دانشجو صورت‌بندی می‌کرد. اختلاف‌نظرها دربارهٔ شیوهٔ ادارهٔ حسینیه، به کناره‌گیریِ زودهنگام او انجامید، اما اثر معرفتیِ آن دوره در بدنهٔ مخاطبان باقی ماند.

محمدجواد باهنر

باهنر با منابر موضوعی و منظم دربارهٔ تقیه و مبارزه، قیام حسینی و نسبتش با نهضت‌های معاصر و تبیین «فقه مقاومت»، نقش مؤثری در تبیین شرعیِ کنش سیاسیِ مؤمنانه داشت. ادبیات خطابهٔ او «پرهیز از هیجان، رجوع به نص و عقلانیت فقهی» را توأمان پی می‌گرفت.

فخرالدین حجازی

خطیب پرشوری که با بیانی ادیبانه و حماسی، مضامین ضد استبداد و استقلال‌خواهی را در قالب‌های قرآنی طرح می‌کرد. جلسات او با استقبال جوانان روبه‌رو شد و در گزارش‌های امنیتیِ آن دوران، «پرتنش» توصیف شده است.

اکبر هاشمی رفسنجانی

در سال ۱۳۴۷، در ارشاد دربارهٔ «سوءاستفاده از آزادی» و محکومیت صهیونیسم سخن گفت. حضور او نشان‌دهندهٔ پلِ نواندیشی دینی و کنش سیاسی مؤمنانه در فضای ارشاد است.

ناصر مکارم شیرازی

با سخنرانیِ «کارنامهٔ چهارده قرن…» در جشن مبعث ۱۳۴۷، بر پیوستگی معرفتِ سنتی و زبان روز تأکید کرد. دعوت از ایشان، نشان می‌دهد ارشاد از آغاز کوشید طیفی از روحانیون معتبر را کنار روشنفکران دیندار بنشاند.

محمدتقی شریعتی و مهدی بازرگان

حضور محمدتقی شریعتی (با تجربهٔ «کانون نشر حقایق اسلامی» مشهد) الگوی «درس دینیِ الگودار» را به تهران آورد. تصاویر و گزارش‌هایی از سخنرانی‌های مهندس بازرگان در تالار اصلی ارشاد نیز موجود است؛ این حضورها نشانهٔ گفت‌وگوی نهادینهٔ دین و دانشگاه در ارشاد است.

ارشاد عملاً یک تریبون ترکیبی بود؛ روحانیتِ نواندیش (مطهری/باهنر/مکارم/حجازی) و روشنفکری دینی (شریعتی/بازرگان) را در کنار هم نشاند و «زبان مشترکِ عدالت‌خواهی و عقلانیت دینی» را در آستانهٔ انقلاب تقویت کرد.

شیوهٔ اثرگذاری و شبکهٔ انتشار

  1. الگوی محتوامحور: جلسات به‌صورت «سلسله‌درسِ پیوسته» برگزار می‌شد تا مخاطب «نقشهٔ ذهنی» پیدا کند؛ سپس خلاصه‌ها و کاست‌ها با سرعت تکثیر می‌شد. این چرخه، پیام ارشاد را از سالن به دانشگاه‌ها، انجمن‌های اسلامی، خوابگاه‌ها و هیئت‌های شهری منتقل کرد.
  2. ترکیب نهاد دین و دانشگاه: کنار هم قرار گرفتن خطابهٔ فقهی–تفسیری با سخنرانی‌های جامعه‌کاوانه، اعتبار دینی و جذابیت علمی را هم‌زمان فراهم می‌کرد؛ عاملی که در رقابت با گفتمان‌های چپ و سکولار تعیین‌کننده بود.
  3. زبان مسئله‌محور: ترجمهٔ مفاهیم کلاسیک (مثل عدالت، امامت، انتظار) به زبانِ دغدغه‌های روز (استقلال، آزادی، مسئولیت اجتماعی) الگویی بدیع در تبیین دینیِ مسائل سیاسی–اجتماعی ساخت.

نمونه‌های از برنامه‌های اثرگذار

  • عاشورای ۱۳۴۸: خطابهٔ مطهری دربارهٔ فلسطین؛ پیوند مسألهٔ امت اسلامی با وجدان سیاسی جامعهٔ ایران.
  • رمضان ۱۳۴۷: برنامهٔ رسمی با حضور هاشمی رفسنجانی و ناصر مکارم شیرازی؛ الگوی «تریبون مشترک روحانی–دانشگاهی».
  • ۱۳۵۰–۱۳۵۱: سلسلهٔ عمومیِ شریعتی («انتظار»، «تشیع علوی و صفوی»…) در کنار دورهٔ «اسلام‌شناسی» برای تربیت کادر.
  • ۱۳۴۹–۱۳۵۰: منابر موضوعیِ باهنر دربارهٔ تقیه/مبارزه و فلسفهٔ قیام حسینی.
  • ۱۳۴۷: خطابه‌های حماسیِ فخرالدین حجازی با مضامین استقلال‌خواهی و ضد استبداد.
  • حضورِ مهدی بازرگان: سند تصویری از سخنرانی او در تالار اصلی؛ نشانهٔ پیوند نواندیشی و دینداریِ اجتماعی.

مواجههٔ حکومت پهلوی و چراییِ تعطیلی

  • پایش امنیتی دائمی: از ابتدای رونقِ جلسات، ساواک ارشاد را رصد می‌کرد. با اوج‌گیریِ مخاطبان و تکثیر کاست‌ها، ارشاد به «کانون شکل‌دهی به وجدان دینیِ معترض» تعبیر شد.
  • تعطیلی ۱۴ آبان ۱۳۵۱: مجموعه به دستور مستقیم شاه بسته شد. در تحلیل تاریخی، چند عامل هم‌زمان بود: ترس رژیم از شورش نرمِ دینی، ناتوانی در مهار با اَشکال نرم نظارتی، و فشار هم‌زمانِ برخی محافل سنتی ناراضی از فضای بازِ گفت‌وگو.
  • نکتهٔ مهم: تعطیلیِ فیزیکی، چرخهٔ انتشار را متوقف نکرد؛ شبکهٔ کاست/جزوه و مهاجرت مخاطبان به دانشگاه‌ها، اثرگذاری را به‌صورت زیرزمینی–شبکه‌ای ادامه داد.

جمع‌بندی

  • هویت‌سازی برای دانشجوی مذهبی: ارشاد با ادبیات مستند و مسئله‌محور، «خودآگاهیِ اسلامیِ عدالت‌خواه» را در نسل دانشجو تقویت کرد و کفۀ دانشگاه را از گفتمان‌های رقیب به‌سوی اسلامِ انقلابی چرخاند.
  • پل روحانیت و روشنفکری دینی: هم‌نشینیِ مطهری/باهنر با شریعتی/بازرگان نشان داد که می‌توان «اجتهاد فقهی» و «روشنفکریِ دینی» را در یک میز نشاند و ادبیاتی مشترک برای نهضت امام خمینی(ره) ساخت.
  • اثرگذاریِ فراآرمانی: تمرکز ارشاد بر عدالت، آزادی، استقلال و کرامت انسانی در چارچوب زبان قرآنی/علوی، زمینهٔ بسیج نرم را فراهم کرد؛ به‌گونه‌ای که در سال‌های ۱۳۵۶–۱۳۵۷، سرمایهٔ نمادینِ ارشاد به سرریز اجتماعیِ جنبش کمک کرد.