علی نصیریان در گفتگویی در رابطه با فعالیتهای خود توضیح داد:
چه شد که وارد عرصه بازیگری شدید؟
پدرم بسیار مذهبی و در عین حال صاحب ذوق بود. منزل ما هم آن زمان در میدان شاپور بود. در آن جا قهوهخانههای بسیاری وجود داشت که همیشه مراسم نقالی برپا بود. در ایام محرم هم گروههای تعزیه بسیاری به محله ما میآمدند. من با پدرم به تماشای تعزیه میرفتم و از همان زمان به بازیگری علاقهمند شدم.
- اگر بخواهید به گذشته بازگردید، به یاد چه چیزی میافتید؟
به یاد تقلید کردنهایم از آدمهایی که بازی میکردند، تعزیه اجرا میکردند یا معرکه میگرفتند و…. این تقلیدها برایم خیلی جذاب و شیرین بود؛ به شکلی که وقتی به آن دوران فکر میکنم، بلافاصله همینها در ذهنم نقش میبندد.
- این علاقهمندی از چه زمانی برای تان جدی شد؟
از سال دوم دبیرستان به شکل جدی کار خودم را شروع کردم. در دبیرستان دوستی داشتم به نام بهمن فرسی که یکی دو سال از ما بزرگتر بود. او یک روز به من گفت که میخواهم تئاتر کار کنم. من هم رفتم و با او همکاری کردم.
- اولین تجربه بازیگری تان چگونه بود؟
هرگاه به تماشای نمایشهای سیاه بازی میرفتم، آن قدر تحت تأثیر آنها قرار میگرفتم که حرکات آنها را تقلید میکردم، اما اولین حضور جدی من در تئاتر مربوط به دوران دبیرستان است که با چند نفر از دوستانم ـ که همه آنها بعدها از بازیگران بزرگ تئاتر شدند ـ گروه تئاتر راه انداختیم. به کلاسهای تئاتر هم میرفتم. به همین دلیل لاله زار پاتوق اصلی ام شده بود. به دلیل اجرای تئاترهای ویژه در آن دوران، خیلی زود نام گروه ما بر سر زبانها افتاد. جمشید مشایخی و عزتالله انتظامی هم از اعضای ثابت گروه ما بودند، اما به دلیل شرایط ویژه آن زمان، از ما در سینما استفاده نمیشد. هر چند من خیلی علاقهمند به بازیگری در سینما بودم.
- کی وارد تلویزیون شدید؟
در سال ۱۳۳۷ تلویزیون خصوصی ایران راه اندازی شد و دو سال بعد همکاری اداره هنرهای دراماتیک با تلویزیون در قالب اجرای نمایشهای زنده تلویزیونی شکل گرفت. برای این اجراها ۶ گروه انتخاب شد و من هم که از سال ۳۶ به استخدام اداره هنرهای زیبا درآمده بودم، سرپرستی یکی از این گروهها را برعهده گرفتم و نمایشهای زیادی را در تلویزیون اجرا کردم که سبب شد مردم مرا بشناسند. در مجموع بیش از ۵۰ تئاتر تلویزیونی در مقام بازیگر یا کارگردان داشتم و همزمان با افتتاح تالار سنگلج، کارگردان یا بازیگر اجراهای صحنه ای نیز بودم.
- فکر میکنم با فیلم گاو وارد سینما شدید.
بله، همینطور است. سال ۱۳۴۲ نمایشی را به نام گاو در تلویزیون به صورت زنده اجرا کرد یم که در سال ۴۸ غلامحسین ساعدی نویسنده این کار، داریوش مهرجویی را به ما معرفی کرد و گفت: در حال نوشتن فیلم نامه ای با همین نام و موضوع هستم. قصدشان این بود تا کاری تازه و سوا از سینمای رایج بسازند. گروه ما در این فیلم بازی کرد و من نقش مش اسلام را داشتم. در آن زمان ۳۴ ساله بودم. بعد از گاو به پیشنهاد آقای مهرجویی، سناریوی آقای هالو را نوشتم که فیلم دوم من بود. آقای هالو تنها تجربه من در زمینه فیلم نامه نویسی بود و با توجه به علاقه ام به کار اجرا، دیگر فیلم نامه نویسی را ادامه ندادم. پستچی، دایره مینا و حیاط پشتی مدرسه آفاق که بعدها نامش به مدرسه ای که میرفتیم تغییر کرد، از جمله فیلمهایی بود که گروه ما با مهرجویی همکاری کرد.
- کارهای بزرگ شما مثل سربداران و هزار دستان پس از انقلاب شکل گرفت،
در این باره بیش تر توضیح بدهید.
در سال ۵۹ بازنشسته شدم و چون دیگر گروه نداشتیم، تئاتر کار نکردم و وارد کارهای تصویری شدم و در سریالهای هزاردستان و سربداران که جزو اولین مجموعههای تلویزیونی پس از انقلاب بود، حضور پیدا کردم. محمد علی نجفی را قبل از انقلاب دیده بودم. او برای بازی در نقش قاضی شارع، در مجموعه سربداران از من دعوت کرد و بعد از خواندن سناریو احساس کردم نقش خیلی خوبی است که تفاوت زیادی هم با نقشهای قبلی ام دارد. مرحوم رهگذر متن بسیار خوبی برای این مجموعه نوشته بود. بازی ام در سربداران رو به پایان بود که آقای حاتمی پیشنهاد نقش ابوالفتح در هزار دستان را مطرح کرد که قرار بود در همان شهرک سینمایی کار شود. علی حاتمی برای هزاردستان آلبومی از هنرپیشگان را گرد آورد و با گروهی از بچههای تئاتر که از دهه ۳۰ کار خودشان را آغاز کرده بودند، این مجموعه را ساخت. ساخت هزاردستان طولانی شد. البته من تنها دو ماه در لوکیشن بازارچه مشغول بودم. حاتمی میخواست این مجموعه نو باشد. تا حدود زیادی هم موفق شد. در واقع جمع کردن این همه هنرپیشه کار آسانی نبود. حاتمی به خاطر خلق خوشش توانست همه را دور خودش جمع کند.
- دربارهٔ فیلم کفشهای میرزا نوروز توضیح بفرمایید.
در سال ۶۴ فیلم «کفشهای میرزا نوروز» را با محمد متوسلانی کار کردم که فیلمی کمدی بود و در آن زمان استقبال زیادی از آن شد و هنوز هم مردم آن را خیلی دوست دارند. خیلیها وقتی مرا میبینند، به آن فیلم اشاره میکنند و میپرسند کفشها چه شد؟ تجربه دیگر کمدی ام سه قسمت از مجموعه ای به نام خیرالله و صندوق چه اسرار به کارگردانی داریوش مؤدبیان بود که نقش ماشاءالله خان را بازی میکردم که آن هم کار خوبی بود.
- در یک نگاه کلی به تئاتر و سینما، شما تئاتر را جلوتر میبینید یا سینما را؟
تئاتر سبب رشد اندیشه شده است. سینما هم بدون فکر و اندیشه نیست. چون سینما به هر حال تصویری تر است. آخرین کار سینمایی من فیلم جزیره آهنی بود که کارگردان بسیار جوان، متفکر و ب استعدادی داشت. البته تئاتر بیش تر انسان را به اندیشیدن وامیدارد تا سینما، ولی سینمای ما هم فرهنگ و اندیشه دارد و اگر در دنیا مطرح میشود به همین دلیل است. من فکر میکنم در هر دو جا میتوان تفکر را دید.
- فکر میکنید انجام کار مذهبی چه تفاوتی با کارهای دیگر دارد؟
کارگردانی که اقدام به اجرای نمایش مذهبی میکند، خود باید دارای اعتقادات مذهبی باشد تا در اثرش صداقت دیده شود. اگر باورهای مذهبی کسی قوی نباشد و دست به اجرای نمایش مذهبی بزند، کار صادقانه ای نکرده است. برخی افراد آیین و مذهب را بهانه کار کردن و پول درآوردن قرار میدهند. به دلیل فراهم شدن موقعیت اجرای نمایش مذهبی نباید به سراغ این ژانر از تئاتر رفت، بلکه باید نسبت به این مقوله باور داشت تا در این کار موفق شویم.
- سینمای پس از انقلاب را چه طور ارزیابی میکنید؟
بعد از انقلاب، سینما دچار تحولی اساسی شد و به سرعت به سمت پیشرفت و موفقیت نسبی حرکت کرد. در این دوره کارگردانهای بسیار موفقی وارد عرصه شدند که همکاری با آنها برای من لذت بخش بود. در این دوره فعالیت سینمایی من بر فعالیتهای تئاتری غلبه کرد، به طوری که من در دهه ۶۰ یکی از پرکارترین بازیگران سینما بودم و در ۱۲ فیلم حضور جدی داشتم.
- کارهای خودتان را چه طور میبینید؟
من کارهای زیادی در تلویزیون داشتم و بعضی از مجموعهها از جمله سربداران، هزار دستان، گرگها و همسایهها، جزو آثار موفق زمان خودشان بودهاند، اما هیچ وقت تمایل خاصی ندارم برای این که حتماً در تلویزیون یا سینما باشم. بستگی دارد که چه چیزی پیش آید و آن چیزی را که تا حدودی احساس کنم، بد نباشد قبول میکنم. هنرپیشه باید حضور داشته باشد و نمیشود زمان طولانی نباشد و دیده نشود و کم و بیش باید تلاش خودش را داشته باشد. شیخ بهایی به کارگردانی شهرام اسدی از کارهای تلویزیونی ام است که هنوز پخش نشد و در فاز دوم این مجموعه نقش پیری شیخ بهایی را در زمان شاه عباس بازی کردم.
- نظرتان دربارهٔ تجلیل از هنرمندان و انتخاب چهرههای ماندگار چیست؟
بعد از انقلاب این کارها جا افتاده است، به خصوص برای کسانی که زحمت کشیدهاند و حالا به پیری رسیدهاند. بعضی از اینها ممکن است خیلی کم تحمل باشند و این برنامهها باعث میشود دل گیر و افسرده نشوند. این بزرگداشتها و تجلیلها برای نسل جوان هم خوب است که ببینند اگر زحمت بکشند، زمانی از آنها تقدیر خواهد شد. ما ایرانیها همیشه حرمت استاد را نگه داشتهایم و این سنتی دیرین است و کاری هم که الان میشود، بر اساس همین سنت است که خیلی خوب و ارزشمند است.
- یک کتاب خوب برای مطالعه به ما معرفی کنید.
اگر بخواهم دربارهٔ کتاب صحبت کنم، باید به کتابهایی که این اواخر خواندهام، اشاره کنم. برای نمونه کتاب میراث عرفانی، نوشته دکتر شفیعی کدکنی را مثال میزنم. به نظر من این کتاب اثر جالبی است، زیرا زندگینامه ابوسعید ابوالخیر، ابوالحسن خرقانی و… را شرح داده است و خیلی لذت بخش است. تازگی هوشنگ مرادی کرمانی کتابی با عنوان شما غریبه نیستی، چاپ کرده است. این کتاب، اگرچه از نظر ساختاری و فنی چندان قوی نیست، اما به لحاظ نثر، زیبا و تأملبرانگیز است. هم چنین کتابی از یعقوب آژند چاپ شده است که به نمایش در دوره صفویه میپردازد. این کتاب هم نکات جالبی داشت، اما اگر بخواهم به بچههای تئاتر کتابی پیشنهاد بدهم، به کتاب فرهاد ناظرزاده کرمانی اشاره میکنم. این کتاب نمایش نامهشناسی نام دارد که با صداقت و زیبایی خاصی نوشته شده است.
- آخرین حرف تان؟
برای همه دوستان، آشنایان و فامیل آرزوی سلامتی دارم. وقتی میگویم فامیل، منظورم همه مردم است. چون ما با همه مردم فامیل هستیم. سلامتی بالاترین نعمت خداوند است. امیدوارم مردم مراقب خودشان باشند و آرزوی من این است که مردم شریف ایران سلامت باشند.[۵]
علی نصیریان
![]() | |
اطلاعات شخصی | |
---|---|
تاریخ تولد | ۱۵ بهمن ۱۳۳۳ (۷۰ سال) |
ملیت | ایرانی |
زبان مادری | فارسی |
محل تولد | تهران |
محل اقامت | تهران |
اطلاعات هنری | |
زمینه فعالیت | بازیگری • نمایشنامهنویسی • کارگردان فیلم، تئاتر و تلویزیون |
حوزه فعالیت | تئاتر، سینما و تلویزیون |
علت شهرت | بازیگری |
آثار برجسته | پستچی سه بار در نمیزند کمیته مجازات بوی پیراهن یوسف شیر سنگی کمالالملک آقای هالو گاو |
جوایز | نشان درجه یک هنری سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد ۱۴۰۱ سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد ۱۳۹۷ تندیس حافظ بهترین بازیگر مرد درام ۱۳۹۵ نشان درجه یک فرهنگ و هنر ۱۳۸۴ سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد ۱۳۶۵و ۱۳۶۷ |
یادبود | چهره ماندگار ایرانی در رشتهٔ بازیگری |
اطلاعات ارتباطی | |
آدرس اینستاگرام | علی نصیریان |
علی نصیریان (زادهٔ ۱۵ بهمن ۱۳۱۳ در تهران) بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون اهل ایران است. نصیریان در سال ۱۳۸۰ در نخستین همایش چهرههای ماندگار بهعنوان چهره ماندگار ایرانی در رشتهٔ بازیگری شناخته شد.
او در چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر (۱۴۰۱) سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد را برای «هفت بهار نارنج» دریافت کرد و پیشتر در ۱۳۹۷، این جایزه را برای نقش مکمل در «مسخرهباز» بهعنوان مسنترین برنده این جایزه کسب کرده بود.
نصیریان را در کنار داوود رشیدی، محمدعلی کشاورز، جمشید مشایخی و عزتالله انتظامی بهدلیل تأثیرشان در فیلمهای ایرانی بهعنوان پنج بازیگر مرد ماندگار تاریخ تئاتر، سینما و تلویزیون ایران یا «پنج تن سینمای ایران»، معرفی کردهاند.
حضور نصیریان در سینما با فیلم «گاو» ساخته داریوش مهرجویی آغاز شد و نقشهای ماندگاری در فیلمهایی چون «آقای هالو»، «کفشهای میرزا نوروز»، «ناخدا خورشید» و «هزار دستان» ایفا کرد. او در دهه ۱۳۶۰ با سریالهای «سربداران» و «هزاردستان» شهرت بیشتری پیدا کرد.
زندگی و تحصیلات
نصیریان ۱۵ بهمنِ ۱۳۱۳ در میدان شاهپور خیابان مهدیخان به دنیا آمد. وی در سالهای کودکی از طریق تماشای تعزیه به هنر نمایش علاقهمند شد. او همچنین شیفتهٔ معرکهگیری، پردهخوانی، نقالی، خیمهشببازی و نمایشهای تخت حوضی بود.
نصیریان در سال ۱۳۲۶ به دبیرستان پیرنیا رفت و در آنجا با جمشید لایق، اسماعیل داورفر و مهدی فتحی همکلاسی شد. در سال ۱۳۲۹ همزمان با درس دبیرستان، در کلاس جامعه باربد در خیابان لاله زار هم اسم نوشت. این کلاس را اسماعیل مهرتاش در سال ۱۳۰۵ راه انداخته بود و در آن موسیقی، تئاتر و ادبیات درس میداد. او در سال ۱۳۳۰ کتاب هنر تئاتر را خواند و در کلاس تئاتر سعدی نیز شرکت کرد.

آیین بزرگداشت و رونمایی از سردیس علی نصیریان / شهریور ۱۴۰۳

مراسم بزرگداشت استاد «علی نصیریان» و رونمایی از کتاب «نگاهی به زندگی و آثار علی نصیریان» / اسفند ۱۴۰۲ سینما ملت

دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد در سیوهفتیمن جشنواره فیلم فجر برای فیلم مسخرهباز
فعالیت تخصصی
نمایشنامهنویسی و اجرای تئاتر
نصیریان فعالیت حرفهای خود را از دهه ۱۳۳۰ آغاز کرد و بهعنوان یکی از پیشگامان نمایشنامهنویسی فارسی بود. او بیش از ده نمایشنامه نوشته و بههمراهِ بهرام بیضایی و اکبر رادی و غلامحسین ساعدی و اسماعیل خلج و چند نمایشنامهنویس دیگر، از برجستگان نمایشنامهنویسی در زبان فارسی بهشمار میرود. نمایشنامه «بلبل سرگشته» جایزه نخستین مسابقه نمایشنامهنویسی را برای او به ارمغان آورد.
نصیریان از دههٔ ۱۳۳۰ در نمایشهای حرفهای، بازیگری و نویسندگی میکرد و از اعضای آغازین گروه هنر ملّی بود. وی در سال ۱۳۳۵ جایزهٔ نخستین مسابقهٔ نمایشنامهنویسی را برای نمایش بلبل سرگشته دریافت کرد.
در سال ۱۳۳۶ اداره هنرهای نمایشی و سپس تلویزیون در ایران تأسیس شد و نصیریان به استخدام این اداره درآمد و گروه تئاتر مردم را با عزت الله انتظامی، جعفر والی، رکن الدین خسروی و عباس جوانمرد تشکیل داد و به اجرای نمایشنامههایی برای تلویزیون پرداختند. پس از افتتاح تماشاخانه سنگلج در سال ۱۳۴۴ نصیریان بههمراه گروه خود در آنجا به فعالیت و اجرای تئاتر پرداختند.
حضور در سینما و تلویزیون
فیلم گاو ساخته داریوش مهرجویی نخستین فعالیت سینمایی او بود. کفشهای میرزا نوروز، شیر سنگی، ناخدا خورشید، هزاردستان، سالهای خاکستر، بوی پیراهن یوسف، خورشید و مسخره باز از دیگر آثار شاخص وی در دوران بازیگری در سینما محسوب میشوند.
نصیریان در اوایل دهه ۱۳۶۰ نقش قاضی شارع را در سریال سربداران و نقش ابوالفتح صحاف را در سریال هزاردستان بازی کرد.
در ۱۳۴۴ که تالار سنگلج گشایش یافت و در جشنواره مهر، او هم در میان ۱۰ نمایش برگزیده، نمایش امیر ارسلان را اجرا کرد. نصیریان کار در تلویزیون را از ۱۳۳۹ با بازی و کارگردانی تله تئاتر شروع کرد و تا ۱۳۵۴ در بیش از ۵۰ تله تئاتر حضور داشت.
هزاردستان، کمالالملک، شیخ بهایی و سربداران از شاخصترین سریالهایی است که نصیریان در آن ایفای نقش کرده است؛ همچنین بازی او در نقش دیوانسالار، در سریال نمایش خانگی شهرزاد از کارهای موفق و پرمخاطب او بهشمار میرود.
بزرگداشتها
- آیین اختتامیه سیوششمین جشنواره بینالمللی کودکان و نوجوانان اصفهان ۱۹ مهرماه ۱۴۰۳ با حضور هنرمندانی همچون علی نصیریان، شبنم مقدمی، داریوش مودبیان، محمدرضا شریفینیا، ایرج طهماسب، مستانه مهاجر و مسئولانی همچون محمد خزاعی رئیس سازمان سینمایی، علی قاسمزاده شهردار اصفهان، مجید زینالعابدین دبیر جشنواره و مدیرعامل بنیاد فارابی در سالن اجلاس سران شهر اصفهان برگزار شد. در این مراسم از استاد علی نصیریان به پاس سالها تلاش در عرصه فرهنگ و هنر کشور و رضا بابک بازیگر پیشکسوت تئاتر و سینمای ایران تقدیر شد.[۱]
- مراسم بزرگداشت استاد «علی نصیریان» و رونمایی از کتاب «نگاهی به زندگی و آثار علی نصیریان» در ۱۴ اسفند ۱۴۰۲ با حضور اهالی هنر در پردیس سینما گالری ملت برگزار شد.[۲]
- آیین بزرگداشت و رونمایی از سردیس علی نصیریان شامگاه چهارشنبه ۲۱ شهریور ۱۴۰۳ با حضور جمعی از هنرمندان سینما در کیش برگزار شد.[۳]
- جشن پایان دوره نخستین دوره مکتب خانه سنگلج عصر روز دوشنبه ۲۱ اسفند با حضور علی نصیریان و جمعی از هنرمندان در تماشاخانه سنگلج برگزار شد و این هنرمند رخصت نامه هنرجویان این مکتب خانه را به آنان اهدا کرد.[۴]
آثار
علی نصیریان در زندگی حرفهای در آثار گوناگون سینمایی، سریال تلویزیونی و تئاتر ایفای نقش کرده است. در عرصه سینما فیلم گاو، شکارچی شنبه، بوی پیراهن یوسف، از برجستهترین کارهای اوست.
هزاردستان، کمالالملک، شیخ بهایی، سربداران، و شهرزاد از شاخصترین سریالهایی است که نصیریان در آن ایفای نقش کرده است؛ همچنین او در بیش از ۵۰ تله تئاتر بازی کرده است.
افتخارات و جوایز
سال | عنوان | اهدا کننده | رده | جایزه | نتیجه |
---|---|---|---|---|---|
۱۴۰۱ | فیلم هفت بهار نارنج | چهل و یکمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم فجر | سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر | سیمرغ بلورین | برنده |
۱۳۹۸ | فیلم مسخره باز | انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران | بهترین بازیگر نقش مکمل مرد | تندیس شایستگی | برنده |
۱۳۹۷ | جشنواره بینالمللی فیلم فجر | سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر | سیمرغ بلورین | برنده | |
۱۳۹۵ | سریال شهرزاد | جشن دنیای تصویر | بهترین بازیگر مرد درام | تندیس حافظ | برنده |
۱۳۸۴ | نشان دولتی | رئیسجمهور ایران | شخصیتهای برجسته فرهنگی و هنری | نشان درجه یک فرهنگ و هنر | برنده |
۱۳۸۰ | فرهنگستانهای چهارگانه ایران
(فرهنگستان زبان و ادب فارسی، فرهنگستان علوم، فرهنگستان علوم پزشکی، فرهنگستان هنر) |
جشنواره چهرههای ماندگار | چهرههای ماندگار | نشان چهره ماندگار | برنده |
۱۳۵۰ | فیلمآقای هالو | سومین جشنواره سینمایی سپاس | بهترین سناریو | جشنواره سینمایی سپاس | برنده |
گفتاورد
علی نصیریان بازیگر سینمای ایران در یک برنامه تلویزیونی گفت: مردم همیشه از سال های بسیار دور و تا به امروز حامی کارهای هنری بودند و هستند. چند روزی به آخر سال نمانده است و با توجه به اینکه به نوروز نزدیک می شویم می خواهم عید نوروز را به همه هم میهمان عزیز تبریک بگویم.
وی درباره ماندگاری اش در عرصه بازیگری گفت: آنچه که در مورد خودم صادقانه می توانم بگویم صمیمیت و صداقتی بود که در آمدن به این عرصه وجود داشت درحالیکه امروز آن خواست وطلب ها تغییر کرده است.
نصیریان گفت: من با دیدن تعزیه در کودکی و جوانی شیفته نمایش شدم و انگیزه پیدا کردم ضمن اینکه در نمایش های روحوضی و تعزیه شهرت و پول وجود نداشت به همین دلیل این علاقه در من زنده شد و موجب شد تا به این سمت و سو رفتم و دلسپرده نمایش شدم و با صداقت آنرا دنبال کردیم.
بازیگر سریال «شهرزاد» ادامه داد: بعد از این همه سال فعالیت در این عرصه هنوز هم همان حس و اضطراب های اولیه را دارم. وقتی وارد کلاس های تئاتر شدم یادم می آید در آن زمان کارگردانی تئاتر و سینما نبود در سال ۱۳۳۱ تنها یک کتاب تئاتر داشتیم.
وی با بیان اینکه بازیگری عشق زندگی اش بوده است گفت: وقتی می دیدم بازیگر روبروی مردم قرار می گیرد و با آنها صحبت می کند برایم بسیار جذاب بود و هنوز هم برایم لذت بخش است.
نصیریان ادامه داد: هیچ وقت فکر نکردم که برای بازیگری ام چه چیزی پیش خواهد آمد. برای من نقش و کمدی ، منفی ، مثبت و منفی بودنش مهم نبود و به آن فکر نمی کردم و تنها به متن و شخصیتی که به من واگذر می شد فکر می کردم و بیشتر به پیچیدگی نقش فکر می کردم و کلنجار رفتن با نقش برایم جذابیت داشت.
وی خاطرنشان کرد: فیلم «شکارچی شنبه» جنبه سیاسی داشت اما برای من مهم متن بود زیرا می دانستم فلسطینی همیشه مظلوم بوده است ضمن اینکه نقش برایم بسیار جذاب بود.
نصیریان خاطرنشان کرد: در جامعه غربی یک سری معیارهایی وجود دارد که جامعه ما آنرا قبول ندارد همانطور که من در مورد نقش هایم هیچ وقت الگو نداشتم. در سریال شهرزاد هم به فتحی گفتم ای کاش این نقش پیرمرد خنضر پنذری هدایت نوشته می شد. در بازیگری هیچ وقت دوست نداشتم الگو بگیریم و زیرا می خواستم همه چیز ایرانی باشد به همین دلیل هم همه نقش هایم را خودم خلق کردم.
وی ادامه داد: یکی از درس ها در بازیگری این است که بازیگر با پارتنر خود زندگی کند. در موارد بود که بازیگران من را اذیت می کردند اما من تحمل می کردم.
نصریان در مورد لهجه در نقش ها نیز گفت: من در فیلم هایم زیاد نقشی نداشتم که لهجه داشته باشد به جز چند مورد خاص. به عنوان مثال، علی حاتمی دوست داشت لهجه را باید دوبلور بگوید زیرا معتقد بود چیز جدیدی خلق می شود اما به نظر من خود بازیگر می گفت بهتر بود.
وی با بیان اینکه فرهاد آییش را دوست دارد خاطرنشان کرد: یادم می آید روزی فرهاد آییش به من زنگ زد و گفت دوست دارم در تئاتر با شما کار کنم. که در نهایت آن نمایش را در آمریکا و آلمان اجرا کردیم و باهم به ایران برگشتیم و در تئاترشهر اولین اجرا را رفتیم.
نصیریان ادامه داد: حتی در مورد نقش هایی که دوست نداشتم با شیفتگی ایفا می کردم اما برایم لذت بخش نبود. در هنر کار خلاقه و صداقت بسیار مهم است . چند نمایشنامه نوشتم که بسیار ساده بود اما چون صادقانه نوشته شده بود جذاب بود.
وی در مورد موفقیت نیز گفت: موفقیت نسبی است آنچه مهم است اینکه ظرفیت موفقیت و شکست را داشته باشیم و من ظرفیت شکست را دارم. میخواهم به جوان ها بگویم اگر چندبار زمین خوردید نترسید پشتکار داشته باشید و ادامه دهید.
بازیگر آقای هالو ادامه داد: علاقه و عشق به بازیگری جای خود را دارد اما بخشی از کار هنر تمرین است. در کشورهای دیگر هر بازیگری در مدت زمانی که کار ندارد به کارگاه می رود و متدهای جدید یاد می گیرد. باید توجه داشت که در این عرصه صورت زیبا کارساز نیست و سینما مانکن نمی خواهد و مخاطب وقتی بازیگر را می بیند باید آنرا قبول کند.[۶]
پانویس
- ↑ «خبرگزاری برنا/تجلیل از علی نصیریان و رضا بابک». ۱۹ مهرماه ۱۴۰۳. دریافتشده در ۲۷ خرداد ۱۴۰۴. تاریخ وارد شده در
|تاریخ=
را بررسی کنید (کمک) - ↑ «وبسایت عصر ایران/بزرگداشت «علی نصیریان» در پردیس سینما گالری ملت». ۱۸ اسفند ۱۴۰۲. دریافتشده در ۲۷ خرداد ۱۴۰۴.
- ↑ «خبرگزاری صداوسیما/مراسم بزرگداشت استاد «علی نصیریان»». ۲۳ شهریور ۱۴۰۳. دریافتشده در ۲۷ خرداد ۱۴۰۴.
- ↑ «وبسایت عصر ایران/نکوداشت علی نصیریان با حضور هنرمندان در تماشاخانه سنگلج». ۲۱ اسفند ۱۴۰۲. دریافتشده در ۲۷ خرداد ۱۴۰۴.
- ↑ گفت و گو با علی نصیریان پایگاه اطلاعرسانی حوزه، تاریخ انتشار: ۱۳۹۰/۰۸/۰۸
- ↑ «علی نصیریان:سینمای ایران نیازی به مانکن ندارد». دریافتشده در ۲۷ آذر ۱۴۰۳.
پیوند به بیرون
- علی نصیریان از «بزرگ آقا» میگوید
- گفتوگو با علی نصیریان/ شهرت به درد نمیخورد مهم محبوبیت است
- گفتگو با علی نصیریان-بخش اول