«پس از انقلاب به جز اجرای یکی دو سرود انقلابی، راهش را از انقلاب جدا کرد...ترجیح داد با فعال تر کردن شرکت خصوصی هنری اش و کنسرتهایش و همچنین راه افتادن به دور دنیا و اجرای کنسرت به فعالیتهای هنری خود ادامه دهد... در برخی بزنگاههای سیاسی هم که نظام تحت فشار یا هجوم تبلیغاتی سیاسی دشمنان بود، شاهد انتشار نامه سرگشاده یا مخالفت با پخش صدایش از صدا و سیا بودیم».
محمدرضا سرشار
مؤسس و مدیر مسئول انجمن قلم ایران | |
![]() | |
زمینه فعالیت | ادبیات داستاننویسی |
---|---|
ملیت | ایرانی |
تاریخ تولد | ۲۳ خرداد ۱۳۳۲ (۷۲ سال) |
محل تولد | کارون |
محل زندگی | تهران |
پیشه | نویسنده، پژوهشگر و منتقد ادبی |
آثار | آنک آن یتیم نظر کرده مهاجر کوچک تشنه دیدار |
محمد رضا سرشار (زادهٔ ۲۳ خرداد ۱۳۳۲ در کازرون) با نام مستعار رضا رهگذر نویسنده و داستاننویس، گوینده و مجری رادیو و تلویزیون است. او از سال ۱۳۶۰ تا سال ۱۳۸۴ اجرای برنامه رادیویی قصه ظهر جمعه را برعهده داشت. در سال ۱۳۸۵ از سوی شورای ارزشیابی هنرمندان و نویسندگان مستقر در وزارت ارشاد، برای مجموعه فعالیتهای ادبی سرشار، گواهینامه درجه یک هنری داده شد.
سرشار فعالیتهای بسیاری در زمینه داستاننویسی و آموزش آن، نقد ادبی و داوری آثار ادبی انجام داده و کتابهای مشهوری همانند آنک آن یتیم نظر کرده و مهاجر کوچک را در کارنامه آثار خود دارد. سرشار برای نگارش کتاب تشنه دیدار برگزیدهٔ اولین دورهٔ کتاب سال ایران شد.
رهبر انقلاب اسلامی، آیتالله خامنهای به مناسبت فعالیتهای محمدرضا سرشار، دستخطی نوشتند و فرمودند: «آقای سرشار حق بزرگی بر ادبیات انقلاب دارند».
زندگینامه
محمدرضا سرشار در ۲۳ خرداد ۱۳۳۳ در کازرون، از شهرهای استان شیراز، دیده به جهان گشود. سال ۱۳۳۸، شش سال بیشتر نداشت که بهاقتضای شغل پدر مجبور شد زادگاهش «کازرون» را ترک کند. پس از آن، قسمتش شد سفر و تحصیل در شهرهای شیراز، تبریز، بوشهر، ارومیه، اصفهان و جهرم. از همان کودکی شوق به کتاب و خواندن داشت. خودش دراینباره گفته است:
«آن روزها نه مجله خاص مذهبی برای نوجوانان وجود داشت و نه کتابهای مذهبی قوی. بیشتر چیزهایی که می خواندم کتابهای معمولی و عمومی بود. کتابهایی که بیشتر مال بزرگسالان بود تا بچهها. چون ادبیات کودک آن سالها آنقدر عمومیت نداشت که کتابها در دسترس همه باشد...».
او به تصور اینکه اگر نام مستعار داشته باشد از دست ساواک در امان است، نام مستعار خود را رضا رهگذر گذاشت. این ترفند البته مؤثر نیفتاد و در زمان نخست وزیر ازهاری دستگیر شد و به زندان رفت تا چند ماه بعد با دیگر زندانیان سیاسی آزاد شود. با این وجود پس از آن هم مدتها «رهگذر» ماند تا حتی در دوران ۲۴ ساله اجرای «قصه ظهرجمعه» بسیاری از مخاطبان با همین نام مستعار از او یاد میکنند.
زیست هنری

در خندوانه
محمدرضا سرشار در برنامه خندوانه (بهمن ۹۵)
نخستین آثار قلمی سرشار (رهگذر) در سال ۱۳۵۲، در یکی از مجلات هفتگی ادبی بود و اولین کتابش در سال ۱۳۵۵ به چاپ رسید. در مجموع، چهار عنوان کتاب و چند داستان کوتاه از سرشار، در دوران پیش از انقلاب متشر شد.[۱]
محمدرضا سرشار فعالیتش را از سالهای سربازیاش شروع کرده، او پس از دو دیپلم فنی و ریاضی و طی دوره سربازی در کسوت سرباز معلم (سپاه دانش) در سال ۱۳۵۴، در رشته مهندسی صنایعِ دانشگاه علم و صنعت مشغول به تحصیل شد.[۲]
عصر انقلاب اسلامی
سرشار در دوران اوجگیری انقلاب اسلامی در سال ۵۷، در اواخر دوره صدارت تیمسار ازهاری دستگیر و اوایل نخست وزیری شاهپور بختیار، همراه با خیل زندانیان سیاسی کشور، آزاد شد.[۳] در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال۵۷، حدود ۱۴۰ عنوان کتاب دیگر از وی، در قالب داستان، پژوهش، نقد و مباحث نظری ادبی، به شکل تألیف یا ترجمه، و تعدادی نیز (مانند سه شماره گاهنامه داستان، هفت مجلد قصههای انقلاب، دو مجلد «سه شنبههای دوست داشتنی» و …) بهصورت گردآوری و ویرایش، برای کودکان و نوجوانان و بزرگسالان منتشر شد.[۴]
قصهگویی در رادیو

بخشی از داستان کشاورز سخنور در برنامه رادیویی قصه ظهر جمعه
سرشار بهخاطر علاقهای که به نویسندگی داشت، پس از گرفتن فوقدیپلم دانشگاه علم و صنعت را رها کرد و به دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران رفت. ایشان از سال ۱۳۶۰ تا سال ۱۳۸۴، اجرای برنامه رادیویی قصه ظهر جمعه را برعهده داشت. قصه ظهر جمعه قدیمیترین برنامه رادیو ایران است که از سال ۱۳۱۹ آغاز شد و تا به امروز ادامه دارد. این برنامه هر ظهر جمعه به نقل قصهای منتخب میپردازد و مخاطبان بسیار در سنین مختلف یافتهاست. او همچنین دو سال در برنامه نوجوان شبکه یک سیما به نام «آستانه» قصهگویی کرد و اجرای دهها برنامه قصهگویی برای کودکان و نوجوانان در شبکههای قرآن، دو و پنج سیما را برعهده داشت.[۵]
محمدرضا سرشار در دهه ۱۳۹۰ به نویسندگی فیلمنامههای انیمیشن روی آورد. فیلمنامه سریال پویانماییهایی از جمله «بچههای ساختمان گلها»، «شیرین، دختر مشرقی» و «حکایتهای عمو رحمان» با همکاری محمدرضا سرشار و دیگر نویسندگان این حوزه نوشته شده است.
قصه ظهر روز جمعه
صدای محمدرضا سرشار را میتوان نوستالوژی رادیویی سالهای دهه ۶۰ تا ۸۰ نامید. برنامه قصه ظهر جمعه مهمترین و پرشنوندهترین برنامه رادیو بود. موفقیت این برنامه تا اندازهای بود که صدای او بهصورت به خاطرۀ مشترکِ جمعی برای جوانان دهه پنجاه-شصت و حتی هفتاد تبدیل شده است.
فعالیتها
- عضو هیئتمؤسس و رئیس هیئتمدیره انجمن قلم ایران (سه دوره)
- عضو هیئتمنصفه مطبوعات (دو دوره)
- رئیس هیئت علمی گروه ادبیات اندیشه، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
- عضو شورای سردبیری و دبیر گروه ادب و هنر روزنامه جوان
- عضو هیئت نظارت بر کتابهای کودکان و نوجوانان از سالهای ۱۳۷۰ تا ۱۳۷۵
- مدرس دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران
- معلم مدرسههای راهنمایی «جام جم»، «شریعتی»، «احمدیه» در شهر تهران جمعاً بهمدت چهار سال (۱۳۵۵ تا ۱۳۵۸)
- طراح《پیک قصهنویسی》
فعالیت رسانهای
- بنیانگذار ماهنامه قلمرو ادبیات کودکان و بنیانگذار ماهنامه سوره نوجوانان
- سردبیر ماهنامه «دانشآموز» (۱۳۵۹ و ۱۳۶۰)
- سردبیر گاهنامه تخصصی ادبی «قلمرو ادبیات کودکان» (۱۳۶۲ تا ۱۳۶۷)
- سردبیر دوهفتهنامه سوره نوجوانان (۱۳۶۹ تا ۱۳۷۳)
- عضو شورای سردبیری ماهنامه «ادبیات داستانی» (۱۳۷۳ تا ۱۳۷۴)
- سردبیر گاهنامه تخصصی ادبی پژوهشنامه (۱۳۷۵ تا ۱۳۷۶)
- دبیر گروه ادب و هنر روزنامه کیهان (۱۳۷۸)
- عضو شورای سردبیری ماهنامه «ادبیات داستانی» (۱۳۸۱ تا ۱۳۸۶)
- دبیر گروه ادب و هنر روزنامه جوان (۱۳۸۲و ۱۳۸۳)
- سردبیر ماهنامه سروش نوجوان (۱۳۸۲ تا ۱۳۸۳)
- عضو شورای سردبیری روزنامه جوان (۱۳۸۳)
- سردبیر ماهنامه سروش کودکان (۱۳۸۵)
- سردبیر ماهنامه تخصصی «ادبیات داستانی» (۱۳۸۴ تا ۱۳۸۶)
- سردبیر ماهنامه اقلیم نقد (۱۳۹۳ تا ۱۳۹۴)
فعالیت رادیویی
- اجرای برنامه رادیویی قصه ظهر جمعه از سال ۱۳۶۰ تا سال ۱۳۸۴
- سردبیر برنامههای رادیویی «قصه ظهر جمعه»، «بچههای انقلاب» و «خردسالان» بهطور همزمان (۱۳۶۰ تا ۱۳۶۳)
فعالیت تلویزیونی
- قصهگویی در برنامه نوجوان شبکه یک سیما به نام «آستانه»
- اجرای دهها برنامه دیگر قصهگویی برای کودکان و نوجوانان در شبکههای قرآن، دو و پنج سیما
- منتقد برنامه تلویزیونی《نقد کتاب چهار》از شبکه چهار سیما
آثار
رمان
نام اثر | نوع | انتشارات | سال تولید |
---|---|---|---|
آنک آن یتیم نظر کرده | رمان | سوره مهر | ۱۳۹۲ |
آنجا که خانهام نیست | رمان | سوره مهر | ۱۳۹۶ |
داستان انقلاب در ایران و جهان | رمان | سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی | ۱۴۰۲ |
داستان برای گشایش درهای آسمان | رمان | سوره مهر | ۱۴۰۱ |
غوطه خوردنی غریب | رمان | سوره مهر | ۱۴۰۰ |
سه انقلاب در داستان بلند و رمان | رمان | نشر معارف | ۱۳۹۹ |
ما برگزیدگان | رمان | سوره مهر | ۱۳۸۸ |
دختر مغربی | رمان | نشر معارف | ۱۳۹۸ |
اگر بابا بمیرد | رمان | سوره مهر | ۱۳۹۰ |
نقد آثار داستانی صادق هدایت | رمان | کانون اندیشه جوان | ۱۳۹۰ |
مجموعه داستان
نام اثر | نوع | انتشارات | سال تولید |
---|---|---|---|
مجموعه داستان «جایزه» | مجموعه داستان | سوره مهر | ۱۳۹۷ |
همه گفتند مرگ بر شاه | مجموعه داستان | سوره مهر | ۱۳۹۶ |
پشت دیوار شب | مجموعه داستان | سوره مهر | ۱۴۰۱ |
۱۰ قصه از حضرت محمد(ص) | مجموعه داستان | قدیانی | ۱۳۹۴ |
گلهای بهشتی | مجموعه داستان | نشر معارف | ۱۴۰۰ |
روز آزادی | مجموعه داستان | نشر معارف | ۱۴۰۰ |
پرندههای سفیدبال | مجموعه داستان | نشر معارف | ۱۴۰۰ |
تعبیر یک خواب | مجموعه داستان | نشر معارف | ۱۴۰۰ |
گرداب اسکندر | مجموعه داستان | سوره مهر | ۱۳۸۶ |
هستم اگر میروم | مجموعه داستان | سوره مهر | ۱۳۸۸ |
عکس یادگاری با کت دکتر احمدینژاد | مجموعه داستان | سوره مهر | ۱۳۸۸ |
صمد بهرنگی آن گونه که بود | مجموعه داستان | سوره مهر | ۱۳۹۴ |
طنابی از آتش | مجموعه داستان | سوره مهر | ۱۳۹۶ |
مهاجر کوچک | مجموعه داستان | سوره مهر | ۱۳۸۹ |
سفر به جنوب | مجموعه داستان | سوره مهر | ۱۳۸۷ |
اگر ابو مرجائیں | داستان کوتاه | سوره مهر | ۱۳۹۷ |
مثل روزهای زندگی | داستان کوتاه | سوره مهر | ۱۳۹۶ |
فیلمنامه
- فیلمنامه سریال پویانمایی «بچههای ساختمان گلها» در ۹۱ قسمت
- فیلمنامه سریال پویانمایی «شیرین، دختر شرقی» در ۵۲ قسمت
- فیلمنامه سریال پویانمایی «حکایتهای عمو رحمان» در ۱۳ قسمت دربارهٔ کودکی امام سوم شیعیان، حسین بن علی
جوایز و افتخارات
- ۱۶ دوره داور کتاب سال جمهوری اسلامی ایران از سال ۱۳۶۲ تا سال ۱۳۷۶
- مؤسس انجمن قلم ایران، مهمترین تشکیلات نویسندگان در کشور
- راه اندازی خانه هنر و ادبیات کودک و نوجوان به همراه مصطفی رحماندوست، مهدی ارگانی و وحید نیکخواهآزاد
- تأسیسدفتر ادبیات کودک و نوجوان، به همراه جمعی از نویسندگان
- برنده ۲۶ جایزه ادبی در سطح کشور
نکوداشت

در تیر ۱۳۸۵ همایش نکوداشت محمدرضا سرشار، از سوی سازمان اوقاف و امور خیریه و صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران، در تالار کوثر مجتمع اداری صداوسیما برگزار شد. در این مراسم محمدحسین صفارهرندی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی وقت، جمعی از مسئولان فرهنگی کشور و تعدادی از شاعران و نویسندگان حوزه ادبیات حضور داشتند از سوی آیتالله خامنهای، رهبر انقلاب اسلامی، عکسی از ایشان و سرشار در کنار هم، به او اهدا شد که آیتالله خامنهای با دستخط خود، در زیر عکس اهدایی چنین نوشته بود:«آقای سرشار حق بزرگی بر ادبیات انقلاب دارند».[۶]
در این مراسم، از جانب سازمانهای مختلف، از جمله معاونت صدای سازمان صداوسیما، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، حوزه هنری، انتشارات سروش، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، کتابخانه ملی، سازمان فرهنگی هنری شهرداری، ماهنامه باران و انتشارات قدیانی، هدایایی به محمدرضا سرشار اهدا شد.
نمونهای از نثر
برشی از کتاب آنک آن یتیم نظر کرده
بر دل مکیان بیمی بزرگ افتاد. چه، از طایف تا مکه، دوازده فرسنگ پیش راه نبود.
از بزرگان عرب، جمعی سوی ابرهه شتافتند و گفتند: سه یکِ دامها و چهارپایان و جمله داراییِ دیگر ما و قبیلهمان را بستان، و از ویرانی کعبه دست بردارد.
لیک، ابرهه رضا نداد.
بیش از همه، سخنِ پیلان بود. بیشتر عربان، تا بدان روزگار پیل ندیده بودند. از همین رو، در نظر ایشان بس شگفت میآمد. یکی میگفت: «پیکرش چونان یک تپه، و بلندای قامتش چند عمارتی است.» دومی میگفت: «پاهایش به ستونهایی عظیم همانند است.» آن دیگر میگفت: «بینیاش را میگویند همچون لولهای است کلفت؛ و چندان دراز که تا زمین میرسد. چون در خشم شود، با آن درختان تناور را از ریشه برمیکند و به دورها میافکند.» یا: «دو دندان دارد؛ در بزرگی، چند یک شمشیر» برخی نیز از نعرهاش میگفتند، که از بیم، بند از دل مردان مرد میگسست.
قصه کوتاه... چندان از هیبت پیلان گفتند، که باقیماندهی دلیری مردان نیز رفت؛ و جمله، نومید و ترسان و درمانده شدند. پس، اغلب چهارپایان و ابزارهای زندگانی خویش را برگرفتند و رو به جانب کوههای پیرامون مکه نهادند.
گاهِ آزمایشی دشوار فرا رسیده بود. نیایت، عبدالمطلب، مردم را به پناه بردن به کعبه میخواند. او تا بیم از دل ایشان بَرَد، قصهی آن سه شاه پیشین یمن را میگفت که آنان نیز قصد کعبه را داشتند؛ لیک این مکان را نیافتند... در آن هنگامهی هول و خطر اما، هیچ کس گوشی شنوا برای این سخنان نداشت.
برخی نیز او را پاسخ میگفتند. هر چه بود، آن شاهان خود عرب و از ما بودند. ولی این سیاه و حبشی است و بر عرب تعصبش نیست. دیگر اینکه، آنان پیل نداشتند. ابرهه پیلانی دارد ترسناک، چونان قلعهکوبهای عظیم؛ و ما از آنها ایمن نیستیم.
گفتاورد
آثار هدایت تقلیدی کاملاً ناقص و دست و پا شکسته از داستان غربی است... او با ادبیات داستانی گذشته ایران آشنایی نداشت... یعنی نسبت به ادبیات داستانی کهن ایران، بیسواد بود... شاید بتوان برای او تعبیر «نویسنده گلخانهای» را به کار برد یعنی عناصر غیرادبی مختلفی جمع شدند تا هدایت را هدایت کنند ...که اولین آنها رادیو بی بی سی و دوستان او مینوی و فرزاد در این رادیو بودند
اکنون که در دوره پسامدرنیسم هستیم می گویند رمان مرده است. در حالی که رمان انعطاف پذیر است و با شرایط خودش را وفق می دهد. رمان هنوز هم مشتری خودش را دارد ... این روشنفکران و شبه روشنفکران هستند که طبق مد روز کتاب می خوانند... الان مثل آن زمان کسی ۱۵ سال وقت نمی گذارد تا یک رمان بنویسد، در عرض ۶ ماه به بهانه کم حوصلگی مردم اثری دویست صفحه ای می نویسند...
پانویس
- ↑ «محمدرضا سرشار». دریافتشده در ۱۵ مرداد ۱۴۰۳.
- ↑ «کتابراه». دریافتشده در ۲ مهر ۱۴۰۳.
- ↑ «محمدرضا سرشار». دریافتشده در ۱۵ مرداد ۱۴۰۳.
- ↑ «محمدرضا سرشار». دریافتشده در ۱۵ مرداد ۱۴۰۳.
- ↑ «محمد رضا سرشار». دریافتشده در ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۳.
- ↑ «حق بزرگ یک نویسنده / گزارشی از مراسم نکوداشت محمدرضا سرشار»، مجله کتاب ماه کودک و نوجوان، خرداد و تیر و مرداد ۱۳۸۵- شماره ۱۰۴-۱۰۶ (۲ صفحه از ۲۷۳ تا ۲۷۴).
پیوند به بیرون
- گفت وگو با محمدرضا سرشار، داستان نویس و قصه گو.
- صوت - گفتگو با "محمدرضا سرشار"در باب اهمیت روایت و قصه گویی.
- گفتگو گفتگو با محمدرضا سرشار، نویسنده و منتقد.
- تفقد رهبر انقلاب به گوینده برنامه خاطرهانگیز «قصه ظهر جمعه» رادیو.